تاریخ انتشار: ۱۰:۰۰ - ۰۷ مهر ۱۴۰۱
این شب‌ها در محله‌های تهران چه خبر است؟

گزارش میدانی از اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی

سن‌وسال معترضان، در تهران به اندازه شهرستان‌ها و شهر‌های اقماری پایتخت پایین نبود. از هر قشری هم میان‌شان بود. موقع برگشت، وقتی از همکارم جدا شدم و درگیر‌ودار رفع سرفه‌های ناشی از گاز اشک‌آور بودم با یکی از کسانی که جزء معترضان بود همکلام شدم

گزارش میدانی از اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی

اقتصاد۲۴- این روزها و شب ها و پس از مرگ اسفبار مهسا امینی تهران روزهای عجیبی را سپری می کند و در همیین راستا ، روزنامه فرهیختگان که نزدیک به اصولگرایان است گزارشی از ماجرا‌های این شب‌های تهران با عنوان «شب، خارجی، غبار» منتشر کرده است و  در این گزارش می‌خوانیم:

پرده اول؛ چهارراه ولیعصر، پارک دانشجو

عصر بعد از فارغ شدن از امور روزنامه و آماده کردن صفحه فردا، به‌همراه یکی از دوستان قدم‌زنان از دفتر روزنامه به‌سمت چهارراه ولیعصر رفتیم. از میانه خیابان حافظ تا چهارراه کالج خبری نبود. سنگینی فضا کاملا حس می‌شد، مغازه‌ها حتی در پس‌کوچه‌ها هم کرکره‌ها را یا کاملا پایین کشیده بودند یا تا وسط پایین آورده بودند که از هر آسیبی در امان باشند. از چهارراه کالج، اما جو سنگین‌تر بود. نیرو‌های انتظامی ردیف کنار هم ایستاده بودند. چند مامور راهنمایی و رانندگی هم آنجا بودند که مشغول خوردن غذا بودند. نه وقت ناهار بود و نه شام، به هرحال یا ناهار به‌تاخیر افتاده بود یا شام را زود به دست‌شان رسانده بودند. هر چیزی که بود، اینجا هم خبری از درگیری نبود و نیرو‌ها به‌صف کنار موتورسیکلت‌ها ایستاده بودند و با هم پچ‌پچ می‌کردند. اینجا از بسیجی‌ها هم خبری نبود.

به سمت چهارراه حرکت می‌کردیم و جمعیت بیشتر می‌شد و از گفتگو‌ها می‌شد فهمید اگر خبری هست، همان حوالی چهارراه است. هرچه نزدیک‌تر می‌شدیم، هم تراکم نیرو‌ها بیشتر می‌شد و هم جماعتی که از آن طرف می‌آمدند اشاره می‌کردند که سمت چهارراه نرویم و این هم تاییدکننده درگیری‌ها در محدوده چهارراه ولیعصر و پارک دانشجو بود. ما، ولی نزدیک‌تر می‌شدیم. بله، صدای شعار‌ها و البته گاز‌های اشک‌آوری که پرتاب می‌شد به‌گوش می‌رسید و جلوتر سوای صدا، هم در تیررس گاز اشک‌آور بودیم. حسابی اشک‌مان را درآورده بودند. سوزش چشم و گلو امان نمی‌داد، اما خب چاره‌ای هم نبود، درست وسط درگیری‌ها بودیم. معترضان به داخل پارک رفته بودند و بسیجی‌ها هم که حالا رویت شده بودند، دورتادور پارک حلقه زده بودند تا مانع از فرار معترضان شوند. کافی بود یک‌لحظه حواست پرت می‌شد، یک چیزی بود که بالاخره به بدن اصابت کند. سنگ، چوب، تیر پینت‌بال و اگر این‌ها هم نبود، گاز اشک‌آور به‌وفور در هوا پراکنده بود. ما از هیچ‌کدام از طرفین نبودیم و صرفا برای مشاهده آمده بودیم و این هم روایت همان مشاهدات است.
چندقدم ولیعصر را به‌سمت پایین تا نزدیکی‌های نوفل لوشاتو رفتیم و بعد هم به بالا برگشتیم. کسب‌وکار مردم، دم مهرماه، آن هم عصر که موعد خرید خیلی‌ها در روز‌های گرم این مدت بود تعطیل و خیابان عرصه درگیری‌هایی بود که علتش برای خیلی‌ها روشن نبود (البته این نیاز به توضیح بیشتری دارد که در ادامه می‌نویسم).


بیشتر بخوانید: کم‌توجهی به اصل ۲۷ قانون اساسی؛ ماجرای یک اصل مغفول مانده


سن‌وسال معترضان، در تهران به اندازه شهرستان‌ها و شهر‌های اقماری پایتخت پایین نبود. از هر قشری هم میان‌شان بود. موقع برگشت، وقتی از همکارم جدا شدم و درگیر‌ودار رفع سرفه‌های ناشی از گاز اشک‌آور بودم با یکی از کسانی که جزء معترضان بود همکلام شدم. وانمود کردم که از خودشانم و او هم که اصل را بر اعتماد گذاشته بود سفره دلش را بازکرد. دانشجوی ترم ۴ از یکی از همین دانشگاه‌های تهران بود. می‌گفت اعتراض‌شان را از همان دانشگاه‌شان شروع کردند و حالا به کف خیابان کشیده شده. یک سوال کردم که اگر بروند، جایگزین کیست؟ گفت مردم. رشته‌اش را پرسیدم، مهندس بود. حقیقتش من هم همراهی کردم به‌پاس همراهی و اعتمادش. اصرار داشت دود سیگار به چشمانم فوت کند، می‌گفت اثر گاز اشک‌آور را می‌برد، از قبل هم شنیده بودم، اما چون قبل‌تر هم کسی چنین اصراری داشت و من هم آنقدر حاد و عجیب درگیر سوزش و سرفه نبودم، تشکر کردم و راهی دفتر روزنامه شدم.

اعتراضات البته ادامه داشت، اما پراکنده‌تر، یعنی جمعیت یک‌دسته به‌سمت حافظ و فردوسی و دسته‌ای هم به سمت انقلاب حرکت کردند و با هسته‌های کوچک‌تر، شعارهایشان را می‌دادند. یکی‌درمیان تصویر مهسا امینی در دست بعضی‌ها بود و شعارهایشان را فریاد می‌زدند. ولی خب طبق معمولِ این‌طور اعتراض‌ها، رادیکال‌ها لیدر شده بودند و از صدر تا ذیل نظام را مورد هدف شعار‌ها قرار می‌دادند و همین هم برای کم برخی جذاب‌تر و برای برخی دیگر نگران کننده‌تر بود. نکته دیگر در این مشاهده، جماعتی بود که در این مسیر چهارراه کالج تا چهارراه ولیعصر، بی آن‌که از معترضان باشند، روسری از سر برداشته بودند تا به‌نوعی همراه معترضان باشند. بعد از ماجرا، حوالی بوستان نهج‌البلاغه قراری داشتم. با یک موتوری هم‌مسیر شدم، پارک نهج‌البلاغه را با ولایت اشتباه گرفته بود و یک دور قمری در شهر زدیم، کمی پایین‌تر از میدان حسن‌آباد ایستگاه صلواتی چای عراقی می‌داد و آن طرف در بلوار دادمان هم، خلق‌الله در کافه‌ها نشسته بودند چای می‌خوردند و سیگارشان را دود می‌کردند، انگار‌نه‌انگار مرکز شهر، این‌طور غرق در آشوب و به‌هم‌ریختگی بود.

پرده دوم؛ پردیس، بومهن و شهر‌های اقماری تهران

شاید اتفاقات ۸۸ را خیلی باکیفیت در ذهن نداشته باشم، اما دی‌ماه ۹۶ و اعتراضات آبان ۹۸ را به‌خوبی در خاطر دارم. این اعتراض اصلا شبیه آن یکی‌ها نبود. نه در گستره و تعداد معترضان، نه در نوع مطالبه و نه حتی در مدل اعتراض کردن. جرقه ماجرا یک مساله فرهنگی بود، اما با معترضان که گپ می‌زدم، گیر اقتصادی سوار بر هر مساله و مشکلی بود. مدل هم به‌شدت رادیکال‌تر بود، خشونت بسیار بالا. یعنی هم ماموران و هم معترضان، جا‌هایی به عمد یا اشتباه به جان هم می‌افتادند و همین همه‌چیز را حساس‌تر هم می‌کرد. تجربه آبان ۹۸ می‌گفت دامنه اعتراضات به شهر‌های اقماری و شهرستان‌های اطراف پایتخت هم کشیده می‌شود و اتفاقا آنجا‌ها وضعیت گاهی به مراتب بدتر از تهران هم هست.

یادم هست که آبان ۹۸ طی چند ساعت بخش قابل توجهی از شهر بومهن، در شرق تهران، به‌دست معترضان افتاد و ساعت‌ها ورود و خروج به شهر بسیار سخت بود. این‌بار با همان تصور یک شب را بومهن بودم. از حوالی ساعت ۷ عصر در خیابان‌های شهر قدم می‌زدم. جز چند نقطه خاص که انگار شب‌های قبل محل اعتراضات و تجمعات بود، بقیه شهر وضعیت عادی داشت، مغازه‌ها باز بود و مردم هم درحال خرید و فروش بودند. ساعت هشت شد و من هم خیالم جمع شده بود که انگار دیگر خبری از اعتراض نیست و با یکی از دوستان تماس گرفتم و باهم در شهر قدم می‌زدیم. اما یک دفعه سروصدایی از نزدیکی‌های مسجد جامع شهر بلندشد. نقطه محوری هم بود. نزدیک خیابان‌های اصلی و پرجمعیت، نزدیک به ناحیه بسیج و خلاصه جای مهمی بود. خیابان‌های شهر هم که محل عبور خودرو‌هایی بود که برای تعطیلات چندروزه قصد سفر به شمال کرده بودند. خودم را به مسجد رساندم و دیدم حدود ۴۰-۳۰ نفر صورت‌ها را با شال پوشانده‌اند و چند تکه سنگ و بلوکی که از اعتراضات قبل مانده بود را وسط خیابان چیده‌اند و مسیر به این مهمی را بسته‌اند و بعد هم شعار می‌دهند. شعار‌های تند و باز هم علیه سران مملکت.

عجیب بود، هم این سن‌وسال و هم این جرات و جربزه. دنبال چند نفری از آن‌ها رفتم، ورودی یکی از کوچه‌ها که همیشه خدا تاریک هم بود، پیچیدند، ولی خیلی داخل نرفتند، من هم که ماسک داشتم و ناشناس، میان‌شان نشستم و کسی هم پیگیر این نبود که من از کجا آمده‌ام و میان آن‌ها چه می‌کنم. نقشه جدید می‌ریختند. یکی‌درمیان هم تلفن‌هایشان زنگ می‌خورد. یکی مادرش زنگ زده بود و یکی عمو و آن یکی خواهر بزرگ‌ترش، همه هم با صدای رسا پشت خط می‌گفتند زودتر برگردید خانه خیابان‌ها شلوغ است! ماشین بسیج چند نفری را بار زده بود و به سمت مقرشان می‌رفتند احتمالا جهت تحویل متهمان. سن‌وسال‌ها را که می‌دیدم، برخورد‌ها و التماس‌ها، تصویر عجیبی بود. نظیرش را نه ۹۶ دیده بودم، نه ۹۸.

پرده سوم؛ خیابان شریعتی، تجریش، باغ فردوس و بیمارستان شهدای تجریش

برای کاری تا حوالی شب بیرون از خانه بودم. روز تعطیل بود، ولی خب کار‌های عقب افتاده را انجام می‌دادم. با چند نفری از دوستان تماس گرفتم و همین حین جویای احوال شهر و ماجرای اعتراضات هم شدم. یکی‌دونفری که به‌زور فیلترینگ را دور زده بودند می‌گفتند خیابان شریعتی، زیر پل صدر و نزدیکی‌های میدان قدس شلوغ شده، عده‌ای هم نزدیکی‌های باغ فردوس درحال اعتراضند. من که چند روایتی از اعتراضات در روز‌های گذشته داشتم، به‌سمت این مناطق رفتم. ترافیک سنگین بود و مسافت زیادی را هم پیاده گز کردم. همه هم مظنون بودند. می‌گفتند هر کسی کیف تک‌بند قهوه‌ای دارد، بسیجی و مامور است، اما خب این کیف که یک شارژر فقط داخلش داشتم حسابی نگرانم کرده بود. خلاصه به محدوده اعتراضات رسیدم، تیپ‌بندی‌ها اینجا مشخص‌تر بود، البته نه به‌وضوح اعتراضات میدان نبوت در منطقه هفت‌حوض که در ادامه می‌نویسیم. بازهم همان‌طور که در مرکز شهر دیده بودم مدل خاصی بود.

این شب‌ها در محله‌های تهران چه خبر است؟

طبقه مذهبی هم بین معترضان بود. یعنی محجبه‌ها هم بعضا برای اعتراض بین جمعیت دیده می‌شدند. آن‌ها و خیلی دیگر از معترضان خونخواه مهسا امینی بودند و دلخوش به عذرخواهی و تغییراتی در رویه‌ها با این اعتراضات. خیلی‌ها زود می‌رفتند، سطل زباله‌های آتش‌زده هم خیلی زود خاموش شدند، ولی خب جمعیت پراکنده از هر نقطه‌ای صدایش به گوش می‌رسید. درگیری سنگین بود، اما باز هم نه به سنگینی تجربیات قبلی. بالاتر رفتم، نزدیکی‌های میدان قدس در تجریش و بعد هم نزدیکی باغ فردوس. اولین صحنه‌ای که دیدم، چند مجروح بودند هم از بسیجی‌ها و هم از معترضان و هم از نیرو‌های انتظامی. آمبولانس همه را با هم به بیمارستان شهدای تجربش می‌برد. من با فاصله کمی بین جمعیت بودم.


بیشتر بخوانید: واکاوی رویداد‌های پس از مرگ مهسا امینی؛ چرا به این وضع رسیده‌ایم؟


پراکندگی جمعیت باعث شده بود که نه با این‌ها بُربخوری نه با آنها، تفکیک برای منی که فقط نیت مشاهده داشتم، آسان بود. معترضان اغلب به‌نیت تغییر آنجا بودند. می‌گفتند این سیستم دیگر اصلاح‌پذیر نیست. گفته بودم که اعتراضات در تهران به‌خاطر سطح سواد و اطلاع مردم، جدی‌تر بود و مطالبات بعضا عمق بیشتری داشت. قشر دانشگاهی هم بین‌شان کم نبود. عملا دو طرف هرچه اعتراضات جلوتر می‌رفت، آرایش جنگی‌تری می‌گرفتند. راهی بیمارستان شهدای تجریش شدم. وارد بیمارستان شدم، با جماعتی روبه‌رو بودم که همین چند دقیقه پیش در خیابان به جان هم افتاده بودند و حالا با وضعیت نابسامانی کنار هم روی تخت و زمین افتاده بودند. یکی چاقو به شکمش خورده بود و آن یکی ضرب باتوم حسابی کمرش را از کار انداخته بود.

اینجا فقط به هم نگاه می‌کردند و زیرلب چیز‌هایی علیه هم می‌گفتند و وضعیت جراحات واقعا بد بود. گفتم که فضا به‌شدت خشن و رادیکال بود و کسی به کسی رحم نمی‌کرد. پدر و مادر‌ها هم که یکی‌درمیان از راه می‌رسیدند و بالای سر بچه‌ها، یا گریه و زاری می‌کردند. حوصله آنجا ماندن نداشتم، اما آنقدر فضا عجیب و روایت‌خور بود که تا حوالی ۵ صبح بین آن‌ها نشستم و حرف‌ها را شنیدم. تینیجر‌ها از حال بد و آینده نداشته‌شان می‌گفتند و وضعیت بد اقتصادی و آزادی‌های اجتماعی. بسیجی‌ها هم فحشش را به مریم رجوی و آمریکا و اسرائیل می‌دادند و این‌طور کنار هم شب را به صبح رساندند.

پرده چهارم؛ شب بعد، میدان نبوت، هفت‌حوض و بعد هم خیابان پیروزی

امشب پیرو اخبار و اطلاعاتی که شب‌های قبلی کسب کرده بودم، میدان نبوت و منطقه هفت‌حوض و نارمک، مقصد بهتری بود تا این روایت‌ها هم کامل‌تر باشد. نزدیکی‌های هفت‌حوض، صدای شعار‌ها به‌گوش می‌رسید و بلندی این صدا هم نشان از حضور جمعیت زیادی می‌داد. تصویر مشاهده‌شده همان بود که بقیه جا‌ها دیدم. دود، نیروی انتظامی، آتش، معترضانی که یکی‌درمیان چهره‌هایشان را با پارچه یا ماسک پوشانده بودند. اینجا خیلی مستقیم و عیان بین معترضان ایستادم، لایه‌های عقب‌تر و دورتر از نیرو‌های انتظامی جمعیت آرام‌تری بودند و می‌شد چندکلمه‌ای پای حرف‌شان نشست. می‌گفتند با اینکه خیلی از دوستان‌شان محجبه‌اند، این چندروز همان‌ها یا حجاب را کنار گذاشته‌اند.

نگران امنیت جامعه بودند و درعجب که دقیقا چه اتفاقی افتاد که به اینجا رسید. وضعیت عجیبی بود. حرف نگران‌کننده دیگری هم بین‌شان بود و آن هم اینکه خیلی‌ها قصد رفتن دارند. می‌خواستند مهاجرت کنند، یا خودشان یا دوستان‌شان، خیلی از همان‌هایی که حتی همین الان در این اعتراض بودند. انگار که هیچ امیدی به هیچ‌چیزی نداشتند. لایه‌های جلوتر به سروکله هم می‌زدند و شعار‌ها رادیکال بود. اما خب این عقب‌تر حرف‌های مهم‌تری درجریان بود. تصمیمات بزرگ‌تری درحال انجام بود. صحبت‌هایم که تمام شد، برای استراحت راهی خانه خواهرم بودم که از خیابان پیروزی می‌گذشتم. جو مثل خیلی دیگر از نقاط تهران، سنگین بود و نیرو‌های انتظامی و بسیجی‌ها بودند و صف و ستونی هم داشتند.

زندگی جریان داشت. هر نقطه‌ای شلوغ شده بود، نقطه‌های دیگر شهر در قطعی اینترنت حتی اطلاع مکانی هم نداشتند. یعنی ملت دقیقا نمی‌دانستند کجای شهر چه‌خبر است. اینجا و در این نوشته قصد تحلیل نداشته و ندارم. اما چیزی که کف خیابان بود و دیدم و روایت کردم، سرگذشت و فعالیت نوجوان‌هایی بود که امیدی به آینده نمی‌بینند. نمی‌دانم این‌بار خیلی‌ها کلاه‌شان را بالاتر می‌گذارند و قدمی برای آینده این نسل برمی‌دارند یا نه.

منبع: برترین‌ها

ارسال نظر
قوانین ارسال نظر
لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
از ارسال دیدگاه های نا مرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.
لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.
در غیر این صورت، «اقتصاد24» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

قیمت سکه و طلا امروز شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ + جدول

قیمت میوه در میادین تره بار امروز + جدول

افشای پرونده تازه برای قالیباف؛ این بار مؤسسه «نوآوران آموزشی مهر هشتم کیش»

صفحه اول روزنامه‌های سیاسی امروز

قیمت خودرو‌های شرکت کیا در بازار ایران + جدول

پیش‌بینی هواشناسی تهران و ایران امروز + جدول

قیمت لیر ترکیه امروز در بازار + جزئیات

قیمت ماشین های لوکس لکسوس در بازار ایران + جدول

وضعیت هواشناسی امروز

قیمت دینار عراق امروز در بازار + جزئیات

عکس/حضور پزشکیان به همراه دخترش در وزارت کشور

قیمت دلار و یورو امروز شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ + جدول

قیمت مرغ، گوشت سفید و تخم مرغ در بازار + جدول

قیمت سکه و طلا امروز یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ + جدول

ورود پر قدرت آمریکا به صنعت غذای ایران/ رواج پدیده «لقمه خوری» در خیابان‌های تهران/ وعده‌های غذایی نصف شدند

قیمت انواع لپ تاپ مایکروسافت امروز + جدول

قیمت خودرو‌های سایپا امروز شنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ + جدول

قیمت انواع لپ تاپ دل امروز + جدول

فیلم/ واکنش هواداران استقلال پس از گل پرسپولیس

قیمت خودرو‌های سایپا امروز یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ + جدول

خواندنی‌ها
خودرو
فناوری
آخرین اخبار

عکس/استایل شیک بازیگر سریال چار دیواری

جواد نکونام در استقلال ماندنی شد

اکانت تلگرام محمود واعظی رئیس دفتر سابق حسن روحانی هک شد! +عکس

فیلم/گل مشکوک پرسپولیس از زاویه‌ای جدید

عکس متفاوت از ثبت‌نام امروز احمدی‌نژاد در انتخابات

محمد شریعتمداری: من صدای نجوا‌های خاموش خواهم بود +فیلم

پس‌لرزه حضور جنجالی احمدی‌نژاد در انتخابات

عضو حزب کارگزاران: جهانگیری در انتخابات ثبت نام می‌کند

اختلال گسترده در GPS مسیریاب‌ها را مختل کرده است

تراکتور واگذار شد!

مبالغ جدید وثیقه ادامه تحصیل با هزینه شخصی گروه پزشکی

کاخ سفید: اگر حماس طرح آتش‌بس را بپذیرد، اسرائیل نیز «بله» می‌گوید

نازنین بیاتی در کنسرت دبی «هانس زیمر»

مسکو: ممکن است قطعنامه‌ای علیه ایران در شورای حکام ارائه شود

عضو شورای شهر: شهرداری تهران درباره پرداخت وام ودیعه مسکن به مدیران شهری پاسخ نداده

جذب سرباز معلم در آموزش و پرورش شهرستان‌ های استان تهران

قبوض نجومی برق در انتظار مشترکان پرمصرف

چهره احمدی‌نژاد طی ۱۹ سال از این رو به آن رو شد!

ارز ترجیحی شکر حذف شد

در انتخابات ریاست جمهوری، مردم دنبال کسی خواهند رفت که شبیه آقای رئیسی نباشد

عمده اصولگرایان فهم ملی از موضوعات ندارند

مهم‌ترین چالش مجلس دوازدهم، احیای جایگاه مجلس است

سخنگوی شورای نگهبان: «ثبت‌نام» بانوان در انتخابات ریاست‌جمهوری بلامانع است

قلعه‌نویی راز دعوت نشدن کاپیتان استقلال را مخفی کرد

دستبند پلیس بر دستان پدر و پسر

واکنش احمدی نژاد به قهرمانی پرسپولیس

استقلال با صدور بیانیه‌ای احساسی از مظلومیت خود گفت

وحید حقانیان کیست؟ / غافلگیرکننده‌ترین کاندیدای انتخابات ۱۴۰۳

فیلم/ محمد شریعتمداری نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد

قتل مشکوک مدیرعامل شرکت خصوصی در تهران

مشخصات فنی هاروپ، پهپاد انتحاری ساخت اسرائیل

پدر دانش محیط زیست ایران کیست؟

آینده صنعت خودرو در دستان این سه خودروساز

پورابراهیمی با بادامچیان به وزارت کشور رفت

فیلم/صوفی هم برای ثبت نام به وزارت کشور آمد

دختر آنجلینا جولی خواستار حذف نام پدرش شد!

عکسی از وزیر ارشاد در فاصله دو هفته پس از سانحه سقوط بالگرد

حمایت مجدد چین از ادعا‌های امارات در مورد جزایر سه‌گانه

عکس های یادگاری فرشاد فرجی و همسرش با جام قهرمانی!

عکس/ استوری عجیب سپهر حیدری

عکس/حلقه کوچک حامیان احمدی‌نژاد در ستاد انتخابات

خیز سکه امامی برای صعود به کانال بالاتر

بی‌اطلاعی رئیس هیئت فوتبال آذربایجان شرقی از واگذاری تراکتور

باشگاه تراکتور واگذار شد

فیلم تبلیغاتی وحید حقانیان منتشر شد

شکنجه عکاس ایرانی در کنسولگری افغانستان در مشهد!

ادعای زاکانی درباره نقش دامادش در سامانه شهرزاد

محمد شریعتمداری: مردم ایران و جوانان مگر چه می‌خواهند؟

فیلم/ سعید جلیلی با شعارهای انتخاباتی تکراری

سولانا چیست و چرا در بازار رمزارزها مشهور شده است؟