مامان عباس هر روز از روستای سنگور به خیابان امیری میآید، زنبیل پر از خرما و نان تازهای که خودش پخته را بین امدادگران و تیمهای آواربرداری تخس میکند و میگوید: فاتحهایه روزی که متروپل فروریخت در همین ساختمان نوبت ویزیت دکتر داشت. میگوید: آدرس مطب را به راننده تاکسی اشتباه گفته بودم. دو خیابان آنطرفتر سرگردان پیدا کردن آدرس بودم که متوجه شدم ساختمان متروپل فروریخته.
کد خبر: ۱۵۸۷۰۵
تاریخ: ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۳:۰۸
{$sepehr_media_354319_400_300}