تهران _واشنگتن؛ روی خط قرمز

ایران و آمریکا

اقتصاد۲۴- اکنون همه طرف‌ها به راحتی از احتمال وقوع جنگ تازه می‌گویند؛ اما چگونگی شروع آن محل بحث و تردید است. این تردید از آن روست که در این صورت، جنگ بازهم خصلت غافلگیرانه خواهد داشت. این غافلگیری ممکن است از سوی هریک از طرف‌ها به عنوان اقدامی "بازدارنده" و "پیش‌دستانه" انجام گیرد. با این‌حال نمی‌توان از پیامد‌های آن به راحتی چشم پوشید. مراقبت از "محاسبات" در رویکر‌های عملی، می‌تواند اوضاع کنونی را حداقل در وضع انجمادی نگه دارد.

وضع انجمادی اگرچه ایده‌آل نیست و میان بد و بدتر تفسیر می‌شود، ولی ممکن است فرصتی شود برای پیدا شدن "نقطه تعادل" اختلاف‌ها که اکنون به مثابه گوهر گمشده یا به گفته سیاستمداران "گلوله نقره‌ای" کار ساز باشد. شوربختانه، اما نقطه تعادل هنوز در چشم‌انداز دیده نمی‌شود. دلیل آن هم روشن است: نخست؛ تهران و واشنگتن از نیات یکدیگر آگاهند. دوم؛ طرف‌ها همچنان میان اظهار قدرت و اعمال قدرت در سیالند. سوم؛ مدت‌هاست که دو طرف از بازی "این به آن در" عبور کرده و دست به ماشه به مراقبت از رفتار یکدیگر مشغولند. چهارم؛ ساختار رفتار واشنگتن در قبال تهران همچنان ترکیبی است از فشار حداکثری، بهره‌گیری از اختلافات تهران و اروپا در چارچوب سیستم ماشه، برجسته سازی تهدید موشکی ایران، روایت ضعیف و در این حال خطرناک شدن تهران و سرانجام تشویق ایران هراسی در جامعه جهانی. پنجم؛ واشنگتن می‌کوشد با ترکیبی از فشار و دیپلماسی پیروزی یکجانبه را در هرگونه تعامل با تهران از آن خود کند. ششم؛ ترامپ در رفتاری متناقض چنین نمایش می‌دهد که درحال حاضر به بازگشت تهران به میز مذاکره احتیاج ندارد، اما طالب آن است. هفتم؛ تهران برخلاف آنچه واشنگتن و متحدانش مدعی آن هستند براین امر تأکید حیثیتی دارد که توانمندی‌های نظامی‌اش (به ویژه تسلیحات موشکی) امکانی تدافعی است و برخلاف تبلیغات غرب نمی‎‌خواهد از آن، امکانی تهاجمی بسازد. هشتم؛ به عقیده تهران، راه‌حل‌های مبهم تنها امتیاز‌های یک‌سویه را نه تنها برای غرب؛ بلکه منافع مستقیم اسرائیل را در بر دارد. از این‌رو بن بست امری طبیعی در تعاملاتی است که اکنون منجمد شده است. نهم؛ تهران براین باور است که ترامپ برخلاف مواضع اعلامی خود، در سیاست‌های عملی به نفع یکسویه توجه دارد نه دستیابی به منافع مشترک. دهم؛ درک تهران از رفتار اروپائیان در همدستی با سیاست‌های واشنگتن، همچنین تنگ‌تر شدن حلقه فشار‌های اقتصادی در اقدام مشترک طیف‌های غربی، نا‌امیدی را در دستیابی فوری به نقطه تعادل اختلاف‌ها دوچندان کرده است. به این ترتیب مراقبت از محاسبات هریک از طرف‌هاست که حالا اهمیت ویژه یافته است. آیا عنصر غافلگیری در "اقدام نخست" برای شروع تقابل دوباره به اندازه‌ای هست که بتوان با بدبینی منتظر رخداد‌های آینده بود؟ آیا این بدبینی را باید در آینده نزدیک گمان کرد؛ آنهم در حالی که برخلاف گذشته، وضع انجمادی کنونی نمی‌تواند دیرپا بماند؟

دیپلماسی قفل شده میان تهران‌_‌واشنگتن در فضای مه‌آلود گرفتار مانده است. این وضع مفهومی جز تهدید برای همه طرف‌ها ندارد.

نویسنده: جلال خوش چهره