تاریخ انتشار: ۱۸:۳۹ - ۰۹ خرداد ۱۴۰۰

واکاوی یک سندرم روانی عجیب

بسیاری از افراد موفق، یک راز کوچک و ناخوشایند دارند. در اعماق قلبشان احساس فریب می‌کنند و موفقیت‌هایشان را نتیجه شانس می دانند.

اقتصاد۲۴ - سندرم ایمپاستر یک پدیده روانی است که در آن افراد نمی‌توانند موفقیت‌هایشان را بپذیرند. بر خلاف آنچه شواهد بیرونی نشان می‌دهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیده، خود فرد تصور می‌کند که لیاقت موفقیت را ندارد و فریب‌کار است. این سندروم بسته به سابقه، شخصیت و شرایط فرد می‌تواند انواع مختلفی نیز داشته باشد.

دکتر والری یانگ، آن را به زیر گروه‌هایی طبقه بندی کرده است: کمال‌گرا، ابَر انسان، استعداد ذاتی، تک‌رو و متخصص.

یانگ از طریق تحقیقات شخصی خود چندین نوع شایستگی را که افراد درحال درگیری با اعتماد به نفس خود سعی در پیروی از آن‌ها دارند، کشف کرده است. خواندن آن می‌تواند برای شناسایی عادت‌ها یا الگو‌های بدی که ممکن است شما را از توانایی بالقوه باز دارد، مفید باشد.

در زیر خلاصه‌ای از این شایستگی‌ها وجود دارد بنابراین می‌توانید ببینید که آیا خودتان را می‌شناسید یا خیر. همچنین چند نمونه از مواردی که ممکن است در زندگی روزمره با آن‌ها ارتباط داشته باشید و همچنین سوالاتی که می‌توانید از خود بپرسید را ارائه می‌دهیم.

۱- کمال‌گرا
کمال‌گرایی و سندرم ایمپاستر اغلب دست به دست هم می‌دهند. به این فکر کنید که افراد کمال‌گرا بیش از حد اهداف بالایی را برای خود تعیین می‌کنند و وقتی در رسیدن به هدفی موفق نمی‌شوند، دچار تردید عمده نسبت به خود می‌شوند. این گروه همچنین می‌توانند افراد کنترل کننده‌ای باشند که احساس می‌کنند اگر می‌خواهند کاری درست انجام شود، خودشان باید این کار را انجام دهند.

آیا در اینکه جزو این گروه هستید، تردید دارید؟ این سوالات را از خود بپرسید:

آیا در تفویض اختیار مشکل زیادی دارید؟ آیا حتی در صورت توانایی انجام چنین کاری، از نتایج آن ناامید و ناراضی هستید؟
آیا احساس می‌کنید کارتان همیشه باید ۱۰۰% عالی باشد؟

برای این نوع، موفقیت به ندرت رضایت‌بخش است، زیرا آن‌ها معتقدند که می‌توانستند عملکرد بهتری هم داشته باشند. اگر می‌خواهید از فرسودگی شغلی جلوگیری کنید، قناعت پیدا کنید و اعتماد به نفستان را پرورش دهید. بزرگداشت موفقیت‌ها ضروری است.
بیاموزید که اشتباهات خود را به عنوان بخشی طبیعی از روند کار مشاهده کنید. علاوه بر این، خودتان را مجبور کنید پروژه‌ای را که ماه‌ها برای آن برنامه‌ریزی کرده اید شروع کنید. حقیقت این است که هرگز "زمان مناسب" وجود نخواهد داشت و کار شما هرگز ۱۰۰ ٪ بی‌عیب نخواهد بود. هرچه زودتر بتوانید آن را بپذیرید، وضعیت بهتری خواهید داشت.


بیشتر بخوانید: چگونه با افراد مغرور رفتار کنیم؟


۲- اَبَر انسان
افرادی که این پدیده را تجربه می‌کنند، فکر می‌کنند که در بین همکاران واقعی شرکت، تقلبی هستند و اغلب خودشان را مجبور می‌کنند که برای مناسب و برابر بودن با دیگران بیشتر و بیشتر کار کنند. اما این فقط پوششی کاذب برای عدم امنیت آن‌ها است و ممکن است کار بیش از حد نه تنها به سلامت روان آن‌ها بلکه به روابطشان با دیگران آسیب برساند.

مطمئن نیستید جزو این دسته هستید؟

آیا حتی بعد از این که کار‌های لازم آن روز را به پایان رسانده اید، بیشتر از بقیه اعضای تیم خود در دفتر می‌مانید؟
آیا وقتی کار نمی‌‎کنید دچار استرس می‌شوید و این زمان را کاملاً بی فایده می‌دانید؟
آیا شما سرگرمی‌های خود را کنار گذاشته اید و فدای کار می‌شوید؟
آیا فکر می‌کنید که به طور واقعی عنوان خود را به دست نیاورده اید (با وجود مدارک و موفقیت‌های فراوان)، بنابراین احساس می‌کنید برای اثبات ارزش خود باید سخت‌تر و طولانی‌تر از اطرافیان کار کنید؟

معتادان به کار مبتلا به سندرم ایمپاستر، در واقع به اعتبار سنجی ناشی از کار، و نه به خود کار، معتاد هستند. خود را برای دور کردن از کسب اعتبار از منابع خارجی آماده کنید. هیچ کس نباید بیش از خودتان قدرت ایجاد احساس خوب در شما را داشته باشد، حتی هنگامی که رئیستان به پروژه شما مهر تایید می‌زند.
همانطور که با اعتبار سنجی داخلی بیشتر آشنا می‌شوید و می‌توانید اعتماد به نفس درونی خود را که بیانگر مهارت و شایستگی شما است پرورش دهید، می‌توانید سرعتتان را بسنجید و میزان کار معقول را ارزیابی کنید.

۳- استعداد ذاتی
یانگ می‌گوید این افراد معتقدند که آن‌ها باید یک نابغه طبیعی باشند. بدین ترتیب، شایستگی خود را برخلاف تلاششان، بر اساس سهولت و سرعت قضاوت می‌کنند. به عبارت دیگر، اگر تسلط بر کاری طولانی مدت طول بکشد، احساس شرم می‌کنند.

این نوع ایمپاسترها، درست مثل کمال‌گرایان هستند، اما فقط براساس انتظارات مضحک، خود را قضاوت نمی‌کنند بلکه آن‌ها نیز بر اساس درست کردن کار‌ها در اولین تلاش، خود را قضاوت می‌کنند. وقتی آن‌ها قادر به انجام کاری به صورت سریع یا روان نیستند، زنگ خطرشان به صدا در می‌آید.

مطمئن نیستید این مورد مربوط به شما است؟

آیا عادت دارید که بدون تلاش زیاد به برتری برسید؟
آیا سابقه دریافت رتبه A در همه کار‌هایی که دارید انجام می‌دهید، دارید؟
آیا در دوران کودکی به شما مرتباً گفته می‌شد که در خانواده یا گروه همسالان خود "باهوش" هستید؟
آیا وقتی با شکست روبرو می‌شوید، اعتماد به نفس شما پایین می‌آید؟
آیا شما معمولاً از چالش‌ها اجتناب می‌کنید، زیرا امتحان کردن چیزی که در آن مهارت ندارید بسیار ناخوشایند است؟

برای عبور از این مرحله، سعی کنید خود را به عنوان یک کار در حال پیشرفت ببینید. دستیابی به کار‌های بزرگ شامل یادگیری مادام العمر و مهارت سازی است. به جای سرزنش خود هنگامی که به استاندارد‌های دلخواه خود نرسیدید، رفتار‌های خاص و قابل تغییر را شناسایی کنید که می‌توانید با گذشت زمان بهبود ببخشید.

به عنوان مثال، اگر می‌خواهید تأثیر بیشتری در دفتر کار داشته باشید، تمرکز بر بهبود مهارت‌های خود بسیار سودمندتر از سوگند خوردن به چیزی که در آن مهارت ندارید، هنگام سخنرانی در جلسات است.

۴- تک‌رو
مبتلایان به این نوع ایمپاسر احساس می‌کنند با درخواست کمک، تقلبی بودنشان آشکار می‌شود به همین دلیل یانگ آن‌ها را تک‌رو می‌نامد. مستقل بودن مشکلی ندارد، اما نه در حدی که کمک را رد کنید تا بتوانید ارزش خود را ثابت کنید.

این سوالات را از خود بپرسید:

آیا با قاطعیت احساس می‌کنید باید به تنهایی کار‌های خود را انجام دهید؟
"من به کمک کسی احتیاج ندارم. " آیا این شبیه شما است؟

بدانید نیاز به کمک شرم آور نیست. اگر نمی‌دانید چطور کاری را انجام دهید، از یک همکار بپرسید. اگر نمی‌توانید نحوه حل مسئله را بفهمید، از یک ناظر یا حتی یک مربی حرفه‌ای مشاوره بگیرید.

۵- متخصص
متخصصان صلاحیت خود را بر اساس اینکه چه چیز و چه مقدار می‌دانند و می‌توانند انجام دهند، اندازه می‌گیرند. با اعتقاد بر اینکه هرگز به اندازه کافی آگاهی نخواهند داشت، از بی‌تجربه یا غیرقابل شناخت معرفی شدن می‌ترسند.

آیا از مراجعه به آگهی‌های استخدام طفره می‌روید مگر اینکه تک تک شرایط را برآورده کنید؟
آیا دائماً به دنبال آموزش هستید، زیرا فکر می‌کنید برای موفقیت باید مهارت خود را ارتقا دهید؟
حتی اگر مدتی در جایگاه خود بوده اید، آیا می‌توانید احساس کنید که هنوز به اندازه"کافی" نمی‌دانید؟

درست است که همیشه چیز‌های بیشتری برای یادگیری وجود دارد. تلاش برای جمع آوری مهارت‌های خود قطعاً می‌تواند به شما کمک کند تا به طور حرفه‌ای پیشرفت کنید و شما را در بازار کار حفظ کند. اما اگر خیلی زیاد غرق شوید، تمایل به جستجوی بی پایان اطلاعات بیشتر می‌تواند نوعی طفره رفتن باشد.

تمرین یادگیری در زمان مناسب را شروع کنید. این بدان معناست که به جای احتکار دانش، مهارت را درصورت نیاز به آن کسب کنید.

منبع: باشگاه خبرنگاران
ارسال نظر