تاریخ انتشار: ۰۹:۰۱ - ۲۳ خرداد ۱۴۰۰

اصلاح‌طلبان ناکارآمدی خود را پشت ردصلاحیت‌ها پنهان می‌کنند

کمتر از یک هفته تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی است و هنوز رهبران جریان تجدیدنظرطلب و گروه‌های سیاسی وابسته به این جریان نامزد نهایی خود را در عرصه انتخابات معرفی نکرده‌اند و اینگونه تظاهر می‌کنند که اصل انتخابات این دوره و نتایج حاصل از آن برای آن‌ها فاقد اهمیت است.

اقتصاد۲۴- کمتر از یک هفته تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باقی است و هنوز رهبران جریان تجدیدنظرطلب و گروه‌های سیاسی وابسته به این جریان نامزد نهایی خود را در عرصه انتخابات معرفی نکرده‌اند و اینگونه تظاهر می‌کنند که اصل انتخابات این دوره و نتایج حاصل از آن برای آن‌ها فاقد اهمیت است.

تجدیدنظرطلبان با هدف مظلوم‌نمایی و ایجاد حس ترحم در جامعه نسبت به خود، تلاش می‌کنند در آستانه هر انتخاباتی عملکرد شورای نگهبان را عامل شکست نامزد‌های خود در عرصه انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس شورای اسلامی عنوان کنند و در این دوره نیز ردصلاحیت برخی نامزد‌های انتخاباتی توسط این شورا را عامل کناره‌گیری این جریان از صحنه رقابت‌ها معرفی کنند. این در حالی است که برخی منابع غیررسمی، از احتمال حمایت رهبران این جریان از یکی از نامزد‌های حاضر در صحنه رقابت خبر می‌دهد. قبل از آنکه به علت اصلی انزوای سیاسی- انتخاباتی جریان تجدیدنظرطلب بپردازیم، باید دانست در حالی طیف مدعی اصلاح‌طلبی از ردصلاحیت نامزد‌های انتخاباتی خود سخن به میان می‌آورد که بسیاری از تئوریسین‌های این جناح همراه با برخی گروه‌های سیاسی آن، هفته‌ها قبل از حضور علی لاریجانی در وزارت کشور به عنوان نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری، او را به دلایل متعددی فاقد ویژگی‌هایی عنوان می‌کردند که بتوان بر اساس آن به عنوان نامزد نهایی جناح اصلاح‌طلب دانست.

درباره اسحاق جهانگیری نیز بسیاری از جناح‌های تجدیدنظرطلب معتقد بودند وی به دلیل آنکه معاون اول حسن روحانی بوده و افکار عمومی او را عامل اصلی دچار شدن کشور به شرایط فعلی می‌دانند، حاضر به حمایت از وی نبوده و ثبت‌نام او را یک اشتباه راهبردی عنوان می‌کردند.

ردصلاحیت این دو تن بیشتر از آنکه بازی‌های انتخاباتی- سیاسی تجدیدنظرطلب را به هم ریخته باشد، بستر و زمینه‌ای را فراهم ساخت تا بر اساس آن رویه سابق مبنی بر «مظلوم‌نمایی انتخاباتی» را به‌روزرسانی و اینگونه وانمود کنند که ردصلاحیت شورای نگهبان عامل عدم حضور فعال این جناح در فرایند انتخابات ریاست جمهوری است! ناگفته نماند که پروژه مظلوم‌نمایی جناح تجدیدنظرطلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ با حکم حکومتی رهبرمعظم انقلاب اسلامی و بازگرداندن معین و مهرعلیزاده به فضای رقابت‌های انتخاباتی بلااثر شد یا در انتخابات سال ۱۳۸۸ نامزد متبوع این طیف که با حمایت‌های مالی و سیاسی گسترده داخلی و خارجی همراه بود نیز طعم شکست انتخاباتی را چشید و در دو انتخابات سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ این جناح با تغییر تاکتیک انتخاباتی خود از نامزد مستقل حاضر در صحنه حمایت کرد تا از سرخوردگی بدنه اجتماعی خود جلوگیری کند.


بیشتر بخوانید: اعتراض چند اصلاح‌طلب، اصولگرا و اعتدالی به تحدید حق ملت در تعیین سرنوشت


اصلاح‌طلبان همتی و مهرعلیزاده را رها نکرده‌اند

فیض‌الله عرب‌سرخی از عناصر جریان تجدیدنظرطلب بیان می‌کند که جناح متبوع او همتی و مهرعلیزاده را به حال خود رها نکرده‌اند و با آن‌ها در ارتباط هستند: «مجموعه اصلاحات در این دوره حرکتی هماهنگ و قابل قبول را تعقیب کرده است، هم در مقام تأسیس تشکیلات جبهه اصلاحات ایران و هم در مقام تصمیم‌گیری و سعی کرد همه نامزد‌های اصلاح‌طلب تعیین شده را به ثبت‌نام توصیه کند ولی همه نامزد‌های جبهه ردصلاحیت شدند و جبهه اعلام کرد نامزدی ندارد، در عین حال دو نامزدی که از لحاظ تفکر با جریان اصلاحات نسبت دارند، رها نشدند و در ارتباط و تماس با آن‌ها هستند ولی اینکه تصمیم نهایی چه خواهد شد این تصمیمی است که جبهه اتخاذ می‌کند.»

گفته‌های این فعال اصلاح‌طلبی به خوبی نشان می‌دهد رهبران این جریان برخلاف ادعای روز‌های اخیر خود به انتخابات و نتایج آن بی‌تفاوت نبوده‌اند و در پشت صحنه مشغول هدایت و تقویت نامزد‌های متصل به خود هستند. محمد عطریانفر دیگر چهره مشهور جناح تجدیدنظرطلب که یکی از اعضای حزب کارگزاران نیز می‌باشد در این باره می‌گوید: «شرایط امروز ما با شرایط گذشته هیچ تفاوتی ندارد و این انتخابات هم مشابه سایر انتخابات‌هایی است که بر ما سخت گرفته‌اند، مگر در سال ۹۲ نبود که آقای هاشمی‌رفسنجانی برخلاف حق و عدل به بهانه کبر سن ردصلاحیت شد. علاوه بر اینکه ما در این دوره از انتخابات دو چهره اصلاح‌طلب داریم؛ آقایان مهرعلیزاده و آقای همتی که سابقه اصلاح‌طلبی دارند و در درون دولت اصلاحات نقش داشتند. ما می‌توانیم این دو نفر را علاوه بر دلخوری‌هایی که داریم، جایگزین کنیم. جبهه اصلاحات می‌تواند از این دو بزرگوار حمایت کند و در پایان دوره هر کدام موقعیت بهتری دارد دیگری به نفع او کنار بکشد. این رفتار انتخاباتی زمینه‌ای را فراهم می‌کند تا اصلاح‌طلبان مجدداً به رغم همه محدودیت‌های اعمال شده توسط شورای نگهبان توفیقاتی به دست بیاورند، چرا احزاب اصلاح‌طلب خود را از این احتمال عقلایی محروم کنند. محروم کردن خودمان از انتخابات هیچ رهاوردی برای ما ندارد و چه بسا ما را از توفیقات آینده باز دارد.»

این عضو حزب کارگزاران با تأکید بر حمایت قوی این حزب از عبدالناصر همتی گفت: موضوع کارگزاران حمایت از آقای همتی است. باید برنامه ما چیزی باشد که در گذشته هم جریان اصلاحات بر آن عقیده داشت... حال چه این اقدام از ناحیه آقای مهرعلیزاده صورت بگیرد و چه از ناحیه آقای همتی، تفاوتی برای اصلاحات ندارد.»
محمود صادقی نیز در گفتگو با روزنامه آرمان گفت: «من معتقدم این دو کاندیدا (همتی و مهرعلیزاده) باید از فرصتی که در مناظره و برنامه‌های دیگر در اختیار دارند، به‌جای پرداختن به بعضی از مسائل جزئی روی حوزه‌های اساسی تکیه کنند، مثلاً بروند روی بحث سیاست خارجی و نشان دهند رویکرد آن پنج کاندیدای دیگر چه بوده که کشور را در عرصه سیاست خارجی با چالش مواجه کرده است... زیرا در زمینه سیاست داخلی رویکردشان، آزادی‌های اجتماعی به معنای عام و تام نیست و برخلاف ادعا‌هایی که می‌کنند اگر به قدرت برسند به حزب مخالف اجازه ادامه فعالیت باز نمی‌دهند.»

تحریم غیرمستقیم انتخابات با هدف کاهش مشارکت

رهبران و تئوریسین‌های جناح تجدیدنظرطلب به رغم آنکه به خوبی می‌دانند عدم حضور فعال یک جناح مطرح سیاسی در آوردگاه مهمی مانند انتخابات ریاست جمهوری می‌تواند به مرگ تدریجی و تضعیف گفتمانی آن جریان در طول سال‌های بعد بینجامد، اما با این حال از بین گزینه بد و بدتر، گزینه بد را انتخاب کرده‌اند و از میان مرگ تدریجی سیاسی و شکست علنی، ترجیح داده‌اند گزینه نخست را انتخاب کنند. تجدیدنظرطلبان با توجه به آنکه دولت تحت حمایت و هدایت آن‌ها بدترین عملکرد ممکن در عرصه‌های اقتصادی معیشتی سیاسی و فرهنگی و حتی سیاست خارجه را از خود بر جای گذاشته است، علاقه‌ای به حضور فعال در عرصه انتخابات ریاست جمهوری ندارند و ترجیح می‌دهند شکست انتخاباتی خود را با موضوعاتی نظیر ردصلاحیت‌های انتخاباتی توجیه و از یک آبروریزی سیاسی جلوگیری کنند.

هدف دیگر جریان تجدیدنظرطلبی که به صورت مستمر در انتخابات‌های دو دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است، کاهش مشارکت عمومی و به واسطه آن تضعیف قدرت نظام در عرصه سیاست خارجه است که می‌تواند کشور را در ریل انفعال- مذاکره قرار دهد.

منبع: روزنامه جوان
ارسال نظر