تاریخ انتشار: ۱۵:۳۵ - ۰۱ تير ۱۴۰۰

عشق اشتباهی کار دستم داد/ قهرمان بودم، ولی دزد و معتاد شدم

ورزشکار پارکورکاری که از سوی سردسته باند بزرگ سرقت خانه‌های لوکس، معتاد و سارق شده بود، اعضای باند را لو داد تا پلیس بزرگترین باند سرقت شمال شهر را دستگیر کند.

اقتصاد۲۴- قهرمان رشته پارکور بود و از هر پستی و بلندی می‌پرید، اما وقتی به سد شهره خورد، هرچه داشت و نداشت را پای قمار عشق او باخت. حالا اتهام سرقت از ۷ خانه پیش رویش است و با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کند. گفتگویی با این سارق پشیمان که خودش را معرفی و باند بزرگ سرقت خانه‌های لوکس را لو داده است، انجام شده است که در ادامه می‌خوانید:

* خودت را معرفی کن؟

- من محمود هستم و ورزشکار رشته پارکور، اما الان که اینجا روبروی شما نشسته ام تبدیل شده ام به یک دزد معتاد.

* چرا اینجوری شد؟

- مفصل است، اما امان از شهره، او مرا بدبخت کرد.

* شهره کیست؟

- سر دسته باند شهره بود.

* چجوری با او آشنا شدی؟

- قصه اش مفصل است. بعد از ورزش در باشگاه سوار خودرو ۲۰۷ خودم شدم تا به خانه بروم، نزدیک خانه یک خودرو با من برخورد کرد و آینه ماشینم شکست، یک زن جوان از خودرو پیاده شد و ادعا کرد شماره ام را به او بدهم تا خسارت را پرداخت کند، موبایلم را گرفت و از همان شب پیام هایش شروع شد.

* چرا به حرفش گوش می‌دادی؟

- شهره جادوگر بود، هیچکس نمی‌تواند مقابلش مقاومت کند، شهره مدعی بود شوهر ندارد و تنها زندگی می‌کند، او به من ابراز علاقه کرد و رابطه مان شکل گرفت.

* شهره عاشقت شده بود؟

- نه، او یک روز وقتی در پارک کنار باشگاه تمرین می‌کردم من را دیده بود و برای سرقت هایش به من نیاز داشت، به دروغ طرح دوستی ریخت تا من را جذب کند و بتواند از من در باند سرقتش استفاده کند.


بیشتر بخوانید: کوچک‌ترین قاتل زنجیره‌ای جهان آزاد شد!


* بعد چه شد؟

- او مرا هر شب به میهمانی می‌برد و به من گل و شیشه می‌داد تا فاز خوب بگیرم، کم کم باشگاه را کنار گذاشتم و وقتی به خودم آمدم دیدم که معتاد شده ام و مثل موم در دستان شهره هستم. او موادم را می‌داد، اما بعد از مدتی آن را قطع کرد.

بیشتر بخوانید: سمندون در قزوین دستگیر شد

* تو چه کردی؟

- هیچی نداشتم، یک روز شهره گفت تو بلدی از دیوار بالا بروی اگر مواد می‌خواهی باید در سرقت‌ها به من کمک کنی، من بنده مواد و شهره شده بودم برای همین قبول کردم.

* بعد چه شد؟

- شهره خودرو مدل بالا کرایه می‌کرد و می‌رفتیم بالاشهر، خانه‌های خالی طبقه اول و دوم که کسی در آن نبود را شناسایی می‌کردیم. من اعضای باند را با خود از روی دیوار به بالکن طبقات می‌بردم و سرقت می‌کردیم.

* شناسایی نشدید؟

- چند بار صاحبخانه رسید که زدیمش و فرار کردیم.

* چقدر پول از سرقت‌ها به دست آوردی؟

- هیچی. همه اموال سرقتی را به شهره می‌دادیم و او به ما فقط مواد و پول توجیبی می‌داد.

* چرا خودت را معرفی کردی؟

- من از این حجم دربه دری پشیمانم، حالم از خودم بهم می‌خورد، می‌خواهم پاک زندگی کنم، بعد هم اینکه در دو سرقت ما شمش طلا و مجسمه سرقت کردیم و به شهره دادیم، اما او ادعا کرد همه این‌ها تقلبی بود و پولی به ما نداد، بعد فهمیدیم از فروش آن‌ها ۷ میلیارد پول به جیب زده و سر ما را کلاه گذاشته است، من که خسته بودم و می‌خواستم پاک باشم، برای همین شهره و اعضای باند را لو دادم تا او یاد بگیرد سر من را کلاه نگذارد.

 

منبع: جامعه24

ارسال نظر