اقتصاد ۲۴- طالبان دوران پسا شورشگری را سپری میکند و در تلاش است تا هرچه زودتر دوران حکمرانی خود را آغاز کند؛ گروه طالبان که اکنون قدرت را پس از بیست سال در افغانستان بار دیگر به دست گرفته است تلاش میکند تا دولت جدیدی تشکیل دهد و رایزنیها در این باره را آغاز کرده. ملاهیبت الله آخوندزاده رهبر معنوی طالبان نیز گفتگوهایی در این باره داشته و گفته میشود طالبان به دنبال تشکیل یک دولت فراگیر است و حتی از وزرای اشرف غنی نیز قرار است استفاده کند.
بیشتربخوانید: احمدمسعود و اشرف غنی و تاریخی که قضاوت میکند
جاوید قربان اوغلی دیپلمات سابق کشورمان درباره تحولات افغانستان و روندی که طالبان طی کرد تا امروز در کابل قدرت را به دست بگیرد، میگوید: با هیچ منطقی نمیتوان تحولات افغانستان را امری طبیعی و ناشی از برتری نظامی نیروهای طالبان در مقابل ارتشی دانست که طی دو دهه گذشته تحت آموزش نظامیان آمریکا و مجهز به تسلیحات نسبتا پیشرفته غربی بود. سقوط پی در پی ولایات ۳۴ گانه این کشور جز در مواردی نادر، ناشی از جنگ نبود و هیچ ولایتی تاکنون با جنگ سقوط نکرده است. پیشروی برق آسای جنگجویان طالبان را در دو عنصر میتوان تحلیل کرد؛ اول فقدان انگیزه نیروهای دولت و دیگر تصمیم سیاسی که حاصل توافق آمریکا و طالبان در مذاکرات دوحه بود.
این کارشناس سیاست خارجی با بیان تاکید بر اینکه تحولات افغانستان به هیچوجه طبیعی نیست، گفت: نمیخواهم از موضع «توهم توطئه» سخن بگویم. همه عناصر این پروژه، از جمله مذاکرات آمریکا با طالبان که بیست سال قبل مهمترین عملیات تروریستی را علیه این کشور انجام داد، توافق ترامپ با امارت اسلامی، اعلان خروج غیر متعارف و خارج از محاسبات استراتژیک همه نیروهای نظامی آمریکا و متحدین تا قبل از بیستمین سالگرد عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر، پیشروی جنگجویان طالبان و سقوط یک به یک همه ولایتها بدون هیچ مقاومت و درگیری نظامی جز در مواردی اندک، فرار اشرف غنی و ... همه پازلهای این سناریو و پروژه طراحی شده است.
قربان اوغلی میگوید که بعید میدانم ایران از «امارت اسلامی افغانستان» با این رویکرد کنونی حمایت کند. این اقدام به منزله چشم بستن بر تاریخ و کنار گذاشتن متحدین طبیعی که امتداد فرهنگ و تمدن ایران هستند، خواهد بود. چشمپوشی و کنار گذاشتن سیاست چهاردهه گذشته ایران در قبال همسایه شرقی اشتباهی راهبردی است. افغانستان تحت سلطه افراطیون طالبانی را قبلا در دهه ۷۰ (شمسی) تجربه کرده است و تصور تغییرات بنیادین در این گروه که پس از بیست سال مجددا بر افغانستان مسلط شدهاند، ناشی از محاسبات مقطعی و نادرست است. من معتقدم سلطه طالبان در صورت تحکیم، حاصلی جز نام امنی در مرزهای جنوب شرقی ایران در پی نخواهد داشت. مضافا اینکه متحدین طبیعی ایران در آن کشور، تاجیکهای فارس زبان، هزارههای شیعه مذهب و حتی ازبکهای شمال این کشور هستند.
سفیر پیشین ایران در الجزایر با بیان اینکه موضع ایران در قبال تحولات افغانستان تا زمان سقوط کابل میتواند دو دلیل داشته باشد، یادآور شد: اولین نکته این است که غافلگیری توام با بهت، حیرت و سردرگمی از تحولات، دوره انتقال قدرت اجرایی، جابجایی مدیران ارشد و محافظه کاری مدیران مستقر را میتوان به این سردرگمی افزود. نکته دوم، توافقات پنهان با طالبان در مذاکرات چند هفته گذشته (مسولین امنیتی و یا احتمالا سیاسی)، دلخوری از دولت مستقر (اشرف غنی) و خرسندی از خروج آمریکا هم مزید بر علت است.
وی ادمه داد: اگر گزینه و احتمال دوم مقرون به صحت باشد، تصور میکنم در ارزیابی طالبان و آینده افغانستان دچار خطای فاحشی شدهایم. اینکه نگرانیهای ایران درباره قومیتها و مذاهب چه اندازه از سوی طالبان و پس از استقرار کامل «امارت اسلامی؟!» در کابل رعایت شود، تردیدهای بسیار جدی وجود دارد. اگر طالبان در ذیل ائتلاف پاکستان، عربستان و امارات عربی متحده تعریف شود به نظر میرسد قضیه تهدید این واحد سیاسی و همسایه نوظهور را باید جدی گرفت.
حمایت ایران از احمد مسعود به معنای اعلام جنگ به طالبان است
این کارشناس در پاسخ به این سوال که چرا ایران از پنجشیر در قبال طالبان حمایت و دفاع نمیکند، گفت: هر اقدامی باید متناسب با شرایط انجام شود. وضعیت امروز افغانستان بسیار متفاوت با دو دهه گذشته است. آمریکا بیست سال پس از حمله و اشغال این کشور آن را در طبق طلا به همان گروه واگذار کرده است؛ تمام تسلیحات پیشرفته و ارتش آموزش دیده ۳۰۰ هزار نفره افغانستان در اختیار طالبان است، آنها از حمایت برخی کشورهای منطقه نیز برخوردار هستند. در کنار این موارد احمد مسعود تمایلی به جنگ ندارد و مایل است طالبان دولتی فراگیر و البته با پذیرش حقوق قومیتهای دیگر را تشکیل دهند.
وی با اشاره به اینکه پذیرش شراط احمد مسعود از سوی طالبان بعید است، گفت: مضافا اینکه حمایت نظامی ایران از احمدمسعود در شرایط فعلی نوعی اعلان جنگ به دولت جدید است. به نظرم راهکارهای فراوانی برای تاثیرگذاری بر تحولات افغانستان وجود دارد که مجموعهای از اقدامات دیپلماتیک با حاکمان فعلی، دولتهای متاثر از تحولات افغانستان در کنار هشدارهای نظامی را شامل میشود. از سوی دیگر تصور میکنم تعارضات جناحهای درون طالبان که متشکل از طیفهایی با گرایشهای افراطی (مانند گروه حقانی) از یک سو و گروههای معتدلتر (ملا برادر) از سوی دیگر به زودی بر تحولات افغانستان تاثیر خواهد داشت. برخی گروههای داخل جبهه طالبان را میتوان در زمره متحدان احمد مسعود ارزیابی کرد.
لزوم ارتباط تهران با اقلیتهای مذهبی در افغانستان
قربان اوغلی با اشاره به روابط ایران با افغانستان در بخشهای مختلف گفت: ما روابط نسبتا جدیی با کشور افغانستان داریم به طوری که یکی از تامین کننده نیازهای اصلی این کشور هستیم و نباید اجازه دهیم این رابطه افت کند. طالبان برای تثبیت قدرت و حاکمیت خود در این کشور، نیازمند روابط آرام با سایر کشورها است و این فرصت خوبی برای ایران است و هرچقدر که بتواند این رابطه را بیشتر کند در تامین امنیت کشورمان هم اهمیت بسیار زیادی دارد؛ بنابراین توصیه میکنم رابطه اقتصادی را هدفدار و با برنامه پیش ببریم به نحوی که همه قومیتها در این کشور بتوانند از امکانات منتفع شوند. زیرا به جز دولت، بخش خصوصی ما هم در آنجا فعال هستند و میتوانند با تجار و بازرگانان همکاریهای جدیی داشته باشند. رابطه هدف دار با اقلیتهای مذهبی در افغانستان حتما باید انجام شود.
وی ادامه داد: چه بخواهیم و چه نخواهیم طالبان در آنجا حضور دارد و در تلاش است که دولتی فراگیر را ایجاد کند، هرچند که من بعید میدانم این اتفاق رخ دهد، اما باید این نکات مهم را مد نظر داشته باشیم.
این کارشناس سیاست خارجی درباره مواضع ضد فرهنگی طالبان نیز تصریح کرد: طالبان معتقد است که افغانستان کشوری پشتونستان است و همین موضوع کار را برای سایر اقوام سخت میکند. در صورتی که پشتونها فقط ۴۰ درصد هستند و آن هم در شمال و شمال شرقی این کشور حضور دارند. اما ما در آنجا تاریخی عمیقی داریم هزارهها که شیعه هستند، تاجیکها که فارسی زبان هستند و ... اینها تمدنهای قدیمی ما هستند که باید در حفظ و تقویت آنها بکوشیم. یک تیمی باید روی این موضوع کار کند و بدون تنش ارتباطات فرهنگی و تمدنی را در افغانستان پیش ببریم.
قربان اوغلی با بیان اینکه در به رسمیت شناختن طالبان نباید عجله کنیم، تصریح کرد: طالبان نیاز دارد که به رسمیت شناخته شود، اما نباید عجله کنیم، البته سایر کشورها هنوز طالبان را به رسمیت نشناختهاند و دنیا منتظر است چهره واقعی طالبان را ببینند. قبل از اینکه طالبان قدرت را به دست بگیرند ما ارتباطاتی با این گروه داشتیم و اکنون باید منتظر باشیم تا سیاستهای طالبان را در عرصه عمل ببینیم.
قدرت گیری طالبان برای مقابله آمریکا با روسیه و چین
وی در پاسخ به این سوال که آیا استقرار طالبان بخشی از برنامه آمریکا برای آینده این کشور بوده یا خیر، یادآور شد: گمانهزنیها در خصوص این موضوع بسیار است. این طولانیترین جنگ آمریکا به شمار میرود، واشنگتن ۲۶۰۰ میلیارد دلار در خاک افغانستان هزینه کرده و با مخالفتهای بسیاری نیز مواجه شد. آمریکاییها با توجه به اینکه رقیب اصلی خود را چین و روسیه میدانند میخواهند بار هزینهای خود را در برخی از کشورها مثل افغانستان کاهش دهند و تمرکز را بیشتر روی مهار چین و روسیه قرار دهند، اگر این گمانه درست باشد که به نظرم به واقعیت نزدیکتر است، این پروژه میتواند یک برنامه برای اخلال در روند توسعه چین از طریق ترانزیتهایی باشد که قرار است انجام شود.
بیشتر بخوانید: نگاه جمهوری اسلامی به طالبان چگونه است؟/ پیرمحمدملازهی: ایران در زمین روسیه و چین بازی کرد
قربان اوغلی تاکید کرد: درمورد روسیه نیز، مسلمانان در این کشور و یا کشورهای مسلمان جدا شده از روسیه، با توجه به دیدگاههای افراطی طالبان میتوانند به خطر جدی برای مسکو تبدیل شوند. اگر از این منظر به موضوع نگاه کنیم میتوان حدس زد که خروج آمریکا از افغانستان یک پروِژه بلند مدت بوده است که توافق با طالبان بخشی از آن است.
دیپلمات پیشین کشورمان معتقد است که طالبان در بخشی از حوزهها تغییر کرده و در برخی موارد تغییر نکرده است. آگاهی آنها نسبت به مسائل روز جهان تغییر کرده است. بسیاری از رهبران آنها در گوانتانامو بودند، بخشی از آنها در قطر بودند و بالاخره دانش و آموزههایشان بالا رفته است، روابط عمومی و دیپلماسی عمومی طالبان بسیار تغییر کرده است البته نه همه اعضا و بخشهای طالبان! بخشی از طالبان همچنان زبانی جز زبان تفنگ را نمیشناسند. یا مثلا اهدافی که دارند را به زبان نمیآورند و سعی میکنند به زبان دنیا پسند صحبت کنند. ولی در مسئله عقیدتی و ایدئولوژیک تغییرات بسیار اندکی را در این گروه شاهد هستیم.
طالبان همان طالبان است
وی افزود: ساختار طالبان اینگونه است که به خلیفه معتقد هستند و همه باید با خلیفه بیعت کنند. آنها چیزی به عنوان انتخابات ندارند. رهبران مذهبی هرگز این مسائل را برخلاف رهبران سیاسی پنهان نمیکنند. طالبان همان طالبان است و چهره اصلی طالبان همین است و سایر مسائل صرفا شعار است.