تاریخ انتشار: ۱۴:۳۸ - ۲۲ شهريور ۱۴۰۰

نمک ورود غیرمتخصصان بر زخم آسیب‌های اجتماعی

ورود چهره‌های شناخته شده به عرصه‌های تخصصی بدون مشورت گرفتن از کارشناسان حوزه بار‌ها مورد انتقاد متخصصان حوزه‌های مختلف قرار گرفته است، حوزه آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد و کارتن‌خوابی هم یکی از این حوزه‌هاست.

به گزارش جامعه ۲۴، آسیب‌های اجتماعی و به‌ویژه معضل اعتیاد متاسفانه در جامعه ما به عنوان یک حوزه تخصصی شناخته نشده است به نحوی که افرادی بدون تخصص ناگهان وارد فعالیت در این حوزه شده و سعی می‌کنند به آسیب‌دیدگان این حوزه بدون ضابطه و البته شناخت و دانش کافی ارائه خدمت کنند، خدماتی که به جای نگاه درمان محور و توانمندسازی بعد از درمان بیشتر نوعی فعالیت خیریه‌ای و حتی فراتر از آن نگاه صدقه‌محور و از روی دلسوزی صرف است. همین موضوع هم گاهی مشکلات این حوزه را چند برابر می‌کند.

مهاجرت آسیب‌دیدگان و معتادان از شهر‌هایی که کمک‌های مردمی کمتری دریافت می‌کنند به کلان‌شهر‌هایی که شرایط رفاه بیشتری برای این افراد فراهم است تنها یکی از این معضلات است. کمک‌هایی که گرچه از سر حسن نیت و انسان دوستی است، اما می‌تواند تلاش متخصصان برای سوق دادن این افراد به ترک اعتیاد را با مانع جدی مواجه کند.

روزی خبر فعالیت سلبریتی‌ها و چهره‌های شناخته شده فرهنگی و هنری در این حوزه خبر ساز می‌شود و گاهی خبر از فعالیت یک مداح برای مثلا ارائه خدمات دندانپزشکی تیتر برخی رسانه‌ها قرار می‌گیرد در این بین، اما متخصصان فعال در حوزه اعتیاد انتقاداتی را نسبت به این نوع عملکرد بی‌ضابطه و بدون آگاهی در حوزه کاملا تخصصی اعتیاد وارد می‌کنند.

سپیده علیزاده ، مدیرعامل موسسه کاهش آسیب نور سپید هدایت یکی از این منتقدان است.

اعتیاد ، حوزه‌ای بلاتکلیف و آشفته

علیزاده درباره ورود افراد غیرمتخصص به حوزه اعتیاد و کاهش آسیب‌های ناشی از آن می‌گوید: «اعتیاد در کشور ما حوزه‌ای بلاتکلیف و بی‌سرو سامان است که به جای داشتن تنها یک متولی بیش از ده، پانزده متولی سازمانی دارد که هیچیک هم راهکار موثر و برنامه موفقیت‌آمیزی برای آن نداشته‌اند. با این حال باید بر این نکته تاکید شود که اعتیاد یک حوزه تخصصی است و همانطور که من به عنوان یک روانشناس نمی‌توانم وارد حوزه‌های دیگر شوم درحوزه اعتیاد هم افراد غیرمتخصص نباید پا به میدان بگذارند کسی نمی‌تواند بگوید، چون نذر دارم قدم برای معتادان بر می‌دارم اگر این گام‌ها بدون مشورت گرفتن از متخصصان و افراد با تجربه باشد می‌تواند به جای کمک‌کننده بودن، آسیب‌رسان باشد.»

«به عنوان نمونه بسیاری از افراد دارای اعتیاد با مشکلات دندان و لثه مواجهند، اگر من به عنوان یک متخصص و فعال حوزه اعتیاد بخواهم مشکلات دهان و دندان افراد گرفتار اعتیاد را حل کرده و هزینه کنم به صورت هدفمند این کار را انجام می‌دهم به این معنا که به فرد می‌گویم با توجه به هزینه‌های بالای دندان در شرایطی برایت هزینه می‌کنم که تو هم یک قدم برای خودت برداری. تا وقتی معتاد به مواد مخدر هستی درد دندان را حس نمی‌کنی، وقتی درد را درک می‌کنی که مواد استفاده نمی‌کنی و من در این شرایط کنار تو هستم یعنی هر وقت مواد استفاده نکردی و دچار درد دندان شدی من به تو کمک می‌کنم. با این کار من در این افراد انگیزه ایجاد می‌کنم برای اقدام به ترک اعتیاد و این موضوع را مانند اهرمی برای ترغیب فرد معتاد به تغییردر نظر می‌گیرم. اما وقتی ماجرا را به گونه‌ای دیگر پیش ببرند نتیجه لازم به دست نمی‌آید.»

«مثلا مداحی که قصد ارائه خدمات دندانپزشکی به این افراد را دارد با کدام تخصص پا به میدان می‌گذارد؟ مگر من می‌توانم بدون تخصص وارد حوزه‌های دیگر شوم؟ مگر من که تخصص نویسندگی و سناریو نویسی را ندارم می‌توانم وارد چنین حوزه‌هایی شوم حتی اگر ورود کنم هم نتیجه موفقیت‌آمیزی به دست نمی‌آورم. این درحالیست که فلان سلبریتی گمان می‌کند نیاز مصرف‌کنندگان مواد بی‌خانمان یک تخته پتوی سفری بهاره است که طی زمستان به آن‌ها داده شود، نتیجه این اقدام هم آن است که معتادان پتو‌ها را می‌فروشند و خرج موادشان می‌کنند. چرا این افراد با متخصصان صحبت نمی‌کنند و از آن‌ها کمک نمی‌گیرند تا نیاز‌های واقعی و ریشه‌ای را بشناسند گاهی اجاره یک اتاق به عنوان سرپناه شبانه این افراد خیلی مهم‌تر از چنین کمک‌های بی‌ضابطه‌ای است.»

«در این شرایط سازمان بهزیستی کجای کار است؟ یا مگر در این کشور وزارت بهداشت وجود ندارد که مداح بیاید و خدمات دندانپزشکی به افراد معتاد و کارتن‌خواب ارائه دهد؟ درست مانند آنکه بگوییم بیماری‌های مقاربتی میان افراد کارتن‌خواب زیاد شده و از اتحادیه پوشاک به صرف داشتن پول بخواهد در این حوزه کار کند. متاسفانه وقتی وزارت بهداشت دغدغه معتادان را ندارد و آنقدر در مساله کرونا وامانده است که به کلی از یاد برده که در کشور افراد بی خانمان و دارای اعتیاد هم زندگی می‌کنند و نیاز‌هایی دارند، چنین اتفاقاتی هم رخ می‌دهد.»


بیشتر بخوانید: دره‌خوابی در تهران؛ از فرحزاد تا امام علی


«تنها دلیل این اقدامات از طرف افراد معروف، عامه‌پسند بودن کار آنهاست به این معنا که مردم می‌پسندند که مداح یا سلبریتی به آسیب‌دیدگان اجتماعی کمک کنند غافل از آنکه این حوزه به صورت عادی هم به شدت آشفته است و با اینگونه ورود‌های بدون کارشناسی آشفته‌تر هم می‌شود. مردم درگیر اعتیاد شده‌اند و عزیزان و جوانان‌شان به مواد مخدر و روان‌گردان همچون شیشه، کمیکال، سورچه و سایکو و... روی آورده‌اند و در مهمانی‌های سایکو شرکت می‌کنند.»

«مردم درباره این مواد هیچ نمی‌دانند و اطلاعاتی ندارند کدام کتاب علمی و مرجع آموزشی وجود دارد که به مردم آموزش بدهند علائم ابتلای عزیزانشان به انواع مواد مخدر چیست و در مواجهه با مصرف مواد توسط آن‌ها باید چگونه عمل کنند؟ مردم خون دل می‌خورند تا فرزندشان در بهترین شرایط رشد کنند، اما مشاهده می‌کنند که در اوج جوانی معتاد شده در مقابل چشمشان پرپر می‌شود، عزیزشان گرفتار هذیان و توهم است ناشی از مصرف مواد می‌شود و به رویشان چاقو می‌کشد و کتک‌شان می‌زند. مردم کمک می‌خواهند، اما این راه کمک به معتادان نیست»

«کمک به حوزه اعتیاد این نیست که ساندویج درست کرده و بین کارتن‌خواب‌ها توزیع کنند. هیچ کارتن‌خوابی از گرسنگی نمی‌میرد تا وقتی که مواد مصرف می‌کند. ما اگر بین کارتن‌خواب‌ها غذا توزیع می‌کنیم هدف سیر کردن آنان نیست بلکه خریدن زمان و فرصت ارتباط گیری برای ایجاد رابطه و جلب اعتماد آنهاست تا به سوی ترک اعتیاد و توانمندسازی سوقشان بدهیم. ارتباط برقرار کردن با این افراد، اما کار هر کسی نیست بلکه باید فردی این کار را انجام دهد که تخصص و تجربه کافی داشته باشد»

متخصصان حوزه آسیب‌های اجتماعی دلزده از رفتار سازمان‌های دولتی

«تعداد افراد متخصص و با تجربه در حوزه آسیب‌های اجتماعی و اعتیاد زیاد است، اما بسیاری از آن‌ها تغییر مسیر داده‌اند، دغدغه آن‌ها تغییر کرده است و اولویت‌شان کارتن‌خواب‌ها و معتاد‌ها نیستند، علت اصلی این موضوع آن است که سازمان‌های دولتی، فعالان این حوزه را خسته کرده‌اند و هیچ سازمان تخصصی و کار تخصصی در حوزه اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی وجود ندارد که با منخصصان همراهی کند.»

«بودجه اعتیاد هنگفت است و هر یک از سازمان‌های همکار در این حوزه هم بخشی از آن را در اختیار دارند. سازمان‌های مختلفی مانند بهزیستی، شهرداری، کمیته امداد، ستاد مبارزه با مواد مخدر، معاونت امور زنان و شورای اجتماعی و... همگی بابت اعتیاد بودجه می‌گیرند و هریک هم در گزارش‌های خود از عملکرد موفقیت‌آمیزشان سخن می‌گویند، اما آنچه که در جامعه و خانواده‌ها وجود دارد نشان می‌دهد که نه تنها موفقیتی در این حوزه نبوده است بلکه شرایط بدتر هم شده و عقبگرد داشته‌ایم. اول اینکه سازمان‌ها تخصص ندارند، اگر تخصص داشته باشند بودجه ندارند، اگر بودجه داشته باشند، ناظری برای نظارت بر هزینه‌کرد این بودجه‌ها وجود ندارد.»

«نتیجه این آشفتگی می‌شود اقدامات غیرکارشناسی مانند حصار کشی پارک شوش که قبلا تعداد کثیری از معتادان در آن اجتماع می‌کردند، اما نتیجه این حصار کشی پخش شدن معتادان در نقاط مختلف و غیرقابل دسترس شهر بود. در حال حاضر تعدادی از معتادان میان دو لاین اتوبان‌های اطراف شوش اتراق کرده و زندگی می‌کنند، گروهی دیگر در انتهای اتوبان‌های دور‌تر اجتماع کرده‌اند به عبارت دیگر تمام فضا‌های خالی اتوبان‌ها و فضا‌های بی‌دفاع، محل پاتوق معتادان شده است. در این شرایط دسترسی فعالان اجتماعی به آن‌ها سخت‌تر شده و این افراد باید میان جان و سلامت خود یا کمک به افراد آسیب‌دیده در چنین مناطق خطرناکی که هر لحظه ممکن است تصادف کنند، یکی را انتخاب کنند. درحالیکه وقتی این افراد در پارک شوش بودند دسترسی و ارتباط گرفتن با آن‌ها آسان بود. البته همان موقع هم می‌شد بسیاری از خدمات متناسب با شرایط آسیب‌دیدگان را ارائه داد که داده نشد. این تصمیمات همگی اشتباه هستند.»

«عامه مردم این نوع اقدامات را می‌پسندند چرا که به آن‌ها گفته می‌شود پارک را به مردم محله و شهر بازگرداندیم و بچه‌ها می‌توانند با والدینشان در این پارک به پیک نیک بیایند درحالیکه در عمل چنین نیست و همچنان هیچ فرد عاقلی با خانواده‌اش برای پیک نیک به این پارک نمی‌آید.»

ارسال نظر