تاریخ انتشار: ۱۷:۰۰ - ۰۴ مهر ۱۴۰۰
تعداد نظرات: ۴ نظر

آیت الله حسن زاده آملی آخرین نسل تشیع غیرسیاسی

آیت الله حسن زاده آملی از روحانیون معتقد به تشیع غیر سیاسی بود. او بر خلاف شخصیت‌هایی همچون آیت الله خمینی و آیت الله منتظری از ورود به عرصه سیاسی پرهیز جدی داشت و از این منظر پیرو راه آیت الله حائری یزدی بود.

اقتصاد ۲۴- در آخرین ساعات روز شنبه، دکتر قدیرنژاد رئیس بیمارستان امام رضا آمل خبر داد که آیت الله حسن‌زاده به دلیل نارسایی قلبی درگذشت. صد‌ها نفر از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی ایران، با انتشار پیام هایی، درگذشت این فقیه معاصر را تسلیت گفتند.

علامه حسن زاده پیش از این در سال ۹۰ دچار بیماری شده بود که بسیاری مقامات از جمله رهبری به عیادت ایشان رفتند. در ۱۹ خرداد ۱۳۹۰ از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی قم، طی مراسمی از تلاش‌ها و خدمات علمی حسن‌زاده آملی تجلیل شد. در این مراسم، آیت الله جوادی آملی، شخصیت علمی حسن‌زاده آملی را ستود و گفت: «ایشان از حکمای ذوفنون معاصر به‌شمار می‌رود.» البته این لقبی است که دوست‌داران حسن زاده آملی به او داده‌اند، زیرا معتقدند از جهت تسلط به علوم مختلف در بین علمای معاصر بی‌نظیر بوده است.

علامه حسن زاده آملی در اواخر سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در روستای ایرا از توابع لاریجان آمل در یک خانواده مذهبی متولد شد و از همان کودکی راه خود را انتخاب کرد و به سمت تحصیل علوم دینی رفت. به نقل از او گفته‌اند که در خوابی امام رضا را می‌بیند و از او درخواست می‌کند که در راه تحصیل علوم دینی کمکش کند.

باقر لاریجانی داماد مرحوم حسن زاده آملی است و اگرچه خانواده لاریجانی‌ها خانواده‌ای کاملا سیاسی هستند، اما درباره آقای حسن زاده آملی چنین موضوعی صدق نمی‌کند، زیرا گرچه تعداد قابل توجهی از اعضای خبرگان رهبری، اعضای شورای نگهبان و نمایندگان، ولی فقیه در سراسر کشور، سابقه شاگردی او را دارند، اما خود او اهل سیاست نبود و از ورود به عرصه پرهیز می‌کرد، زیرا او از روحانیون معتقد به تشیع غیر سیاسی بود که بر خلاف شخصیت‌هایی همچون آیت الله خمینی و آیت الله منتظری از ورود به عرصه سیاسی پرهیز جدی داشت و از این منظر پیرو راه آیت الله حائری یزدی بود.

در جریان اصلی در حوزه وجود داشت؛ یکی جریانی که پیرو آیت الله عبدالکریم حائری شیرازی و آیت الله بروجردی بود که از ورود سیاست ابا داشتند و عمدتا دین را در حوزه فردی تعریف می‌کردند و تلاش داشتند با پرهیز از سیاسی کردن دین آن را بدل به نهادی قدرتمند کنند. چنانچه حائری یزدی نیز با همین استدلال در میانه تغییرات ایران در جنبش مشروطه، کشور را ترک کرد و حتی بعد از سفر به نجف، چون متوجه شد آن شهر هم درگیر حوادث مشروطیت است، به کربلا رفت.

جریان دوم چهره‌هایی همچون آیت الله بهبهانی، آیت الله مدرس، شیخ فضل الله نوری، شیخ محمد خیابانی و حتی طلبه‌هایی همچون میرزا کوچک خان جنگلی بودند که از روحانیت به سمت سیاست رفتند تا در اتفاقات سیاسی کشور تاثیر بگذارند و در حقیقت پروتستانیسم اسلامی را پایه‌گذاری کردند.


بیشتر بخوانید: علامه حسن‌زاده آملی درگذشت


اگرچه آیت الله حسن زاده آملی در دوران ریاست حائری یزدی بر حوزه حضور نداشت، اما تاثیرات بسیاری از او گرفت؛ آنچنانکه در زمانی که عمده روحانیون از جمله آیت الله خمینی، آیت الله منتظری، آیت الله بهشتی، آیت الله مطهری و ... از راه مدرس و شیخ فضل الله را ادامه می‌دادند و معتقد به تشیع سیاسی بودند و مستقیما با حکومت درگیر می‌شدند، اما حسن زاده آملی همان درخواست دوران کودکی یعنی تحصیل علم را ادامه داد و از درگیری سیاسی پرهیز کرد؛ از این منظر چهره‌هایی همچون حسن زاده آملی و تا حدودی وحید خراسانی و جوادی آملی همان مسیری را انتخاب کردند که در مقابل پروتستانیسم اسلامی بود. کما آنکه درخواست‌های بسیاری برای حضور آن‌ها در انتخابات مجلس خبرگان وجود داشت، اما آن‌ها همواره از ورود به این عرصه حذر داشتند و شأن خود را بالاتر از ورود در چنین مناصبی می‌دانستند. مثلا در خبری غیر رسمی نقل شده بود که آیت الله وحید خراسانی حتی دامادش (صادق لاریجانی) را از پذیرش ریاست قوه قضاییه منع کرده بود.

حسن زاده آملی با تمایل به همین دیدگاه، مسیر اسلام غیرسیاسی را در پیش گرفت و تلاش کرد با نوشتن کتاب و رساله مشغول باشد تا با حضور در سیاست. حاصل این دیدگاه وجهه‌ای خاص به حسن زاده آملی داده بود و باعث می‌شد شاگردان و حامیانش او را بستایند و البته این ستایش‌ها، گاه حالت اغراق‌آمیزی به خود می‌گرفت و به افسانه نزدیک می‌شد؛ از جمله جایی که او را ریاضیدانی بزرگ معرفی می‌کردند؛ در حالیکه آن چیزی که حسن زاده آملی روی آن تخصص داشت، بیشتر به حساب سیاق یا علم هیات نزدیک بود نه علم ریاضیات به مفهوم مدرن آن (Mathematics) بنابراین بررسی آثاری همچون «تحریر مجسطی»، «شرح بیرجندی بر زیج الغ بیک» یا نگارش کتاب‌هایی همچون «رساله ظلّ»، «رساله میل کلی»، «رساله تعیین سمت قبله مدینه»، «رساله تکسیر دائره» و «رساله فی تعیین البعد بین المرکزین و الاوج» همگی مواردی بودند که مربوط به ریاضیات پایه و منسوخ دوران ماقبل مدرن بودند بنابراین از این منظر نمی‌توان دانش ریاضیات او را با چهره‌هایی همچون «الن تورینگ» یا «ریمان» و «فریدریش گاس» و ... مقایسه کرد.

از اغراق‌های دیگری که درباره حسن زاده آملی شده، این بود که او حدود دویست تز دانشگاهی را نوشته است؛ مثل این ماجرا که «علامه حسن زاده آملی می‌فرمودند در حجره نشسته بودیم و سرگرم نوشتن جزوه‌ای بودیم که آقایی وارد شد و، چون دید که حسابی دور و برمان شلوغ است، پرسید چه می‌کنید؟ گفتم مدتی است بعضی از آقایان می‌آیند و می‌خواهند برایشان مطالبی را بنویسم. نگاهی به جزوه‌ها کرد و گفت می‌دانید این‌ها را برای چه می‌خواهند و چه می‌کنند؟ گفتم خیر. گفت این‌ها به اصطلاح تز دانشگاه است، می‌برند و به استادشان نشان می‌دهند، که مدرک آن‌ها برای سمت دکتری است! من از همه جا بی‌خبر، شاید بیش از دویست جزوه از این دست نوشته بودم. گفتم آقا! خدا عمرت بدهد که آگاهمان کردی، تا دیگر بیشتر از آنچه نوشته‌ایم ننویسیم.»

طبیعتا چنین داستانی بیش از آنکه واقعی باشد، به افسانه شبیه است و منطق نمی‌پذیرد کسی که مراحل آکادمیک را طی نکرده و نوشته‌هایش بر مبنای روش‌های دانشگاهی نیست، بیش از دویست پایان‌نامه دکترا نوشته باشد. در کشوری مانند ایران که سیستم آکادمیک و روش‌ناسی تحقیقی آن بسیار مبتدی است هم قبول چنین داستان‌هایی دشوار است.


بیشتر بخوانید: آیت الله حائری یزدی؛ فقیهی که راهش در جمهوری اسلامی رهرو نیافت!


معمولا برای چهره‌هایی که از پذیرش سمت‌های سیاسی سر باز می‌زنند، چنین تخیلاتی ساخته می‌شود و حامیانش او را در حد اسطوره بالا می‌برند؛ در حالیکه همان جایگاهی که آیت الله حسن زاده آملی در آن ایستاده بود، بسیار محترم بود و نیازی به افسانه‌سازی درباره او وجود نداشت.

احمد شاملو در مصاحبه‌ای با ناصر حریرچی به همین تفکیک جایگاه‌ها اشاره دقیقی دارد و می‌گوید «من برای آنکه احترام کسی را حفظ کنم، نیازی نیست او را جناب سروان خطاب کنم. همان جایگاه شما محترم است و نیازی نیست چیزی که وجود ندارد را برای حرمت بیشتر به کسی نسبت دهم.»

درباره آیت الله حسن زاده علمی نیز مشکل از اینجا آغاز شد که یک چهره روحانی و فقیهی که در کارش متبحر بود را علامه همه علوم معرفی کردند؛ از ریاضیات گرفته تا هندسه و فقه و فلسفه و تفسیر و نقد و ...، در حالیکه در دوره مدرن به دلیل گسترده شدن علوم و تخصصی شدن آن مجالی برای متبحر و صاحب‌سبک شدن در همه این‌ها وجود ندارد و اینکه کسی همزمان متخصص ریاضی و فلسفه و ادبیات باشد، اتفاقی بود که مربوط به جهان ماقبل مدرن است که در آن علوم بسیار ابتدایی بودند و یک نفر می‌توانست به همه رشته‌ها سرکی بکشد.

منبع: رویداد24
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
طاهری
۲۲:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۶
خیلی مطلب بی پایه و چرتی بود
ناشناس
۰۹:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۹
واقعا تاسف باره که رسانه های مملکت دست چه افراد سطحی نگری افتاده . با این دید سطحی امثال نویسنده ، فارابی و ابن سینا و خواجه نصیر هم ریاضی دان و فلسفه دان نیستند و فقط هرکس معادله دیفرانسیل درس بده ریاضیدانه . متاسفم برای رسانه های این مملکت که ارزش بزرگان خود را نمیداند
سید مهدی شمسی پور
۰۱:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۰
واقعا عجیبه آثار ایشان و میزان تبحرشان در علوم مختلف روشنه
به جای تجلیل اینگونه تخریبمیکنید....
رضا
۱۲:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۲
شعری از علامه وجود داره که فکر می کنم همه جا کاربرداره و به شما هم صدق می کند
بگزار تا بنالم از درد بی دوایم
تو چه دانی بیگانه ای من دانم و خدایم
ارسال نظر