اقتصاد ۲۴- میرا قربانی فر - آخرین ساعات روز سه شنبه ۲۸ بهمن سال ۱۳۹۸ را ایرانیان تا مدتها به خاطر خواهند سپرد. پس از روزها جدل و، اما و اگر، ناگهان پیامی از دکتر «علی مولایی» از طریق کانالهای تلگرامی تکثیر و پخش شد. دکتر مولایی در آن پیام که تنها در چند ساعت شبکههای اجتماعی را درنوردید، به صراحت گفته بود که برادرش بر اثر ابتلا به کرونا در شهر قم درگیر بیمارستان شده است و کمتر از ۲۴ ساعت بعد، خبر فوت برادر دکتر مولایی این بار در شبکههای اجتماعی بر اثر ابتلا به بیماری کرونا منتشر میشود.
سقوط آوار کرونا بر سر شهروندان
حدود یک ماه آوار خبرهای مربوط به کرونا و تصاویری که از گسترش این ویروس در چین منتشر میشد به یک باره بر سر ایرانیان فرو میریزد. اما همچنان خبرها با، اما و اگر بسیار همراه است. پافشاری دکتر مولایی برای آزمایش و کالبدشکافی برادر این بار کارساز میشود و با پافشاری این پزشک مشخص میشود، کرونا در قم جان برادر وی را گرفته است و به نظر میرسد بیماران دیگری نیز در همان بیمارستان حضور دارند.
تصاویر منتشر شده از قم نشان میدهد چندین نفر در شرایط قرنطینه در حال انتقال به بیمارستان هستند. ۴۸ ساعت نفس گیر برای اعلام خبر رسمی آغاز میشود. شاید اگر دکتر مولایی چنان پافشاری نمیکرد و با همه توان خود درخواست کالبدشکافی و آزمایش ریه برادر را نداشت، وزارت بهداشت که میدانست کرونا به ایران رسیده است هم چنان از اعلام وضعیت موجود خودداری میکرد.
از انکار تا تداخل کرونا و انتخابات
این ۴۸ ساعت آغاز یکی از بزرگترین جدلها برای شبکه بهداشت و درمان کشور بود. چهارشنبه شب، ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، اما نیروهای موسوم به اقتدارگرا و ارزشی وارد عرصه شدند تا با همه توان بر روی خبر انتشار ویروس کووید۱۹، موسوم به کرونا در کشور را خاک بپاشند. اما چرا؟ چرا در حالی که بسیاری از کشورهای جهان همچون آمریکا و ایتالیا و تایلند و انگلستان تا همان زمان ورود ویروس به کشورشان را پذیرفته بودند، گروهی در ایران سعی کردند از اساس وجود کرونا در کشور را انکار کنند؟
همه چیز به انتخابات ۲ اسفند ۱۳۹۸ مربوط بود. انتخابات مجلس روز جمعه یعنی ۴۸ ساعت بعد از اعلام خبر رسمی ورود کرونا به کشور برگزار میشد و مشخص بود که جناح اصولگرا و نیروهای نزدیک به آن بازی در زمین سیاست و حضور مردم در پای صندوق را بسیار مهمتر از اطلاع رسانی دقیق و درست میدانستند. در حالی که کارشناسان شبکه بهداشت و درمان در همان زمان اندک سعی کردند به مردم بگویند از الکل و شستن دستها پس از حضور پای صندوق استفاده کنند، اما جمعی دیگر با همه توان از اساس وجود ویروس رو انکار میکردند.
جمعی که تا همین امروز، یعنی پس از یک سال از شیوع و جهانگیری ویروس کرونا و در حالی که ۶۰ هزار نفر بنا به آمار رسمی در ایران بر اثر شیوع ویروس کووید ۱۹ جان خود را از دست داده اند، هنوز هیچ کدام از لیدرها و پیاده نظام جریان انکار شیوع کرونا از مردم بابت رفتارشان عذرخواهی نکرده اند.
در روزهای اول و پیش از اعلام رسمی برای کرونا چه میکردند؟
روز پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۸ و در حالی که ۲۴ ساعت تا روز انتخابات باقی مانده بود، دکتر «علی نیکجو»، روان پزشک و درمانگر، متنی را در کانال تلگرامی خود منتشر کرد که خواندن آن پس از یک سال میتواند برای درک شرایط مفید باشد. دکتر نیکجو در بخشی از این متن تلگرامی نوشته بود: «این متن را از طرف برادران عزیزم آقای دکتر محمد مولایی و آقای دکتر علی اصغر مولایی منتشر میکنم. برادر آقایان دکتر مولایی عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران از حدود یک ماه پیش دچار علائم سرماخوردگی میشود. به پزشک عمومی در شهر قم مراجعه میکند و درمانهای روتین سرماخوردگی را دریافت میکند و در خانه تحت معالجه قرار میگیرد. با بدتر شدن وضعیت و اضافه شدن یک سری از علائم تلقی همکاران بیماری آنفولانزا بوده، اما سیر بیماری روز به روز بدتر شده و ایشان به بیمارستارن کامکار قم منتقل میشود. به رغم اینکه الان حداقل یک ماه است که بحث کرونا مطرح است متاسفانه هیچ بخشنامهای از طرف وزارتخانه درباره چگونگی برخورد پرسنل و همکاران ما در بیمارستان با کرونا صادر نشده است و متاسفانه بیمارستانهای ما تجهیز نشدهاند. ایشان به بخش عفونی بیمارستان کامکار قم منتقل میشود، در حالی که دیسترس شدید تنفسی داشته و، چون اخویهای ایشان پزشک بودند به سختی میتوانند یک تخت از هفت تخت آی سی یو را به او اختصاص بدهند، اما دیگر خیلی دیر شده بود. یعنی همین الان در بخش عفونی بیمارستان کامکار و مسلما در بخش عفونی بسیاری از بیمارستانها در سراسر کشور از جمله شهر تهران کسانی هستند که مشکوک به بیماری کرونا هستند و آنها نیاز به آی سی یو و خط ویژه درمانی دارند که هیچ ربطی به انواع آنتی ویرال و آنتی بیوتیکها وسیع طیف ندارد. متاسفانه تمام این مدت معالجه ایشان از طریق تجویز دوز بالای کورتون انجام شده و همین امر باعث بدتر شدن اوضاع مرحوم مولایی شد. نکته بعدی این که ایشان سن بالایی نداشت؛ کمی بیشتر از شصت سال داشت. جانباز دوران جنگ بودند، ولی این جانبازی از ناحیه چشم بود. مسالهای که آقایان وزارت بهداشت مطرح میکند که ایشان بیماری زمینهای داشته درست نیس. ایشان بیماری زمینهای نداشته، گرافی ساده سینه ایشان نرمال بوده، نشانهای از درگیری ریه نداشته است. مساله شیمیایی بودن ایشان هم درست نیست. مساله دیگر این است که ایشان با فردی که از خارج کشور آمده باشد یا علائم سرماخوردگی داشته باشد یا در مجامع عمومی و یا مدرسه بوده باشد، تماسی نداشته و این نشان دهنده آن است که بیماری در سطح شهر قم پخش شده است. متاسفانه این امر از طرف وزارت بهداشت به عنوان متولی رسمی سلامت مردم نادیده گرفته شد…».
اما این متن چرا اکنون دارای اهمیت ویژه است. این متن نشان میدهد که در همه مدت پنهان ماندن شیوع بیماری کرونا در کشور چه اتفاقی رخ داده است. در حقیقت این متن و روش درمان و توصیههای انجام شده حداقل در بهمن ماه سال ۱۳۹۸ برای بسیاری دیگر از مبتلایان نیز تجویز شده است. حداقل این که در دو استان مازندران و گیلان، نمونههای جدی از این موارد دیده شده است.
هر چند با تلاش دکتر مولایی، خبر انتشار ویروس کووید ۱۹ در کشور منتشر شد، اما به نظر میرسد اعلام این خبر منجر به سوتفاهمها و اخبارنادرست دیگری نیز شد. اخبار نادرستی که رسانههای جریان اصلی نیز حتی به اشتباه به آن دامن زدند. یکی از اشتباهات این بود که در حالی که چندین استان کشور و خود تهران درگیر کرونا بود تمام مانور رسانهای بر روی یک شهر و آن هم قم جمع شده بود.
قرنطینه قم بی فایده یا سودمند؟
در زمان انتشار خبر مرگ شهروند قمی بر اثر کرونا، درخواستهای جدی برای قرنطینه قم منتشر شد، اما آیا واقعا قم مرکز شیوع ویروس کرونا بود؟ آیا در ۱ اسفند ۱۳۹۸، قرنطینه قم اصلا پاسخگو بود؟ جوابی که وزارت بهداشت و درمان همان زمان میتوانست به آن جواب بدهد، اما ترجیح داد زیر فشار یک سوال باشد تا دهها پرسش دیگر.
وزارت بهداشت و دولت ترجیح میدادند فقط به این سوال پاسخ بدهند که «چرا قم قرنطینه نشد؟» تا به این سوالات پاسخ بدهند که چرا اعلام نمیکنند در استانهای گیلان، مازندران، گلستان، خراسان رضوی و حتی تهران موارد مبتلا به ویروس کرونا در بهمن ماه نیز دیده شده اند؟ سوالی که متاسفانه در آن زمان رسانهها نیز نه تنها به درستی آن را ندیدند بلکه ترجیح دادند با تنها یک پرسش راجع به قم از آن بگذرند. البته که همراه با پرسشها و نتیجه گیریهایی گاه کاملا عجیب نیز بود که ایران را عامل انتشار ویروس در منطقه میدانست در حالی که مشخصا در ماههای دی و بهمن، نه فقط چین که بسیاری از کشورها از جمله کشورهای خاورمیانه در حال پنهان کاری درباره همه حقیقت بودند.
آیا تشخیص آنفولانزای H۱N۱ برای بیماران در بهمن ماه صحیح بود؟
برای بازخوانی آن چه در آن زمان رخ داد و درک درستتر این که چه روندی در ورود ویروس کووید ۱۹ به کشور طی شد، اما باید حداقل دو ماه به عقبتر برگردیم.
نازنین حالا ۳۴ سال دارد. او یک سال پیش یعنی در دی ماه سال ۱۳۹۸، مادرش را بر اثر ابتلا به آنفولانزا از دست داده است. اما جزییات ماجرایی که تعریف میکند نشان میدهد که اوضاع البته عجیبتر است. مادر وی اوایل دی ماه به دبی میرود. برادر نازنین به همراه پسرعمه اش در دبی کار و فعالیت میکند و مادر هر چندی به نزد پسر میرفته است. نازنین میگوید دو روز قبل از بازگشت به ایران مادر احساس شدید سرماخوردگی میکرده است. در مقابل اصرار خانواده، اما مقاومت کرده و با پرواز قطرایرلاین به تهران بازگشته است و کمتر از ۵ روز بعد در نهایت در بیمارستان بستری شده و ظرف ۴۸ ساعت با تنگی نفس و مشکلات ریوی فوت کرده است. در زمان ابتلا، مادر به نازنین گفته هیچ حس بویایی و چشایی ندارد، تب و بدن درد دارد و در زمان بستری بودن در بیمارستان دچار درگیری جدی ریه شده است.
بیشتر بخوانید: بیل گیتس: یک بیماری همهگیر جدید خواهیم داشت
نازنین مدرکی ندارد، اصلا در آن زمان هیچ تصوری از بیماری کرونا نداشته اند که دنبال مدرک باشند، اما دو نکته مهم است. شرکای برادر نازنین در دبی، چینی هستند و در ساختمان محل سکونتش چینیها زندگی میکرده اند و مهمتر این که مادر نازنین در یک ناهار کاری همراه پسرش و چینیها بوده است. نکته این که برادر نازنین نیز در همان زمان دچار سرماخوردگی میشود و پس از مدتی بهبود پیدا میکند و همین اصلا باعث شده که مادر و پسر فکر کنند که فقط دچار سرماخوردگی شده اند.
چینیها چقدر پنهان کاری کردند؟
اما برای درک بهتر ماجرا باید گریزی به چین و اولین خبرها بزنیم. نخستین خبرها از نشانهها و شیوع ویروس کووید۱۹ مربوط به به اواخر دسامبر سال ۲۰۱۹ یعنی اواخر آذر سال ۱۳۹۸ است. در آن زمان گفته شد ۲۷ چینی به بیماری ناشناخته التهاب ریه مبتلا شده اند. خبر باعث شده بود بسیاری به احتمال خیزش دوباره ویروس سارس فکر کنند و حتی بسیاری از کشورها از جمله کشورهای حوزه خلیج فارس خود را آماده مقابله با ویروس سارس کنند. توجه کنید سرعت انتشار ویروس کرونا بسیار بیشتر و میزان کشتار آن کمتر از سارس است. در فاصله زمانی آذر ماه تا اواسط دی ماه که دولت چین آمار را را افزایشی اعلام کند و پژوهشگران مرکزی تحقیقی در هنک کنگ ویروس را یک نوع ویروس جدید عفونت زا اعلام کنند احتمالا صدها نفر به این ویروس مبتلا شده بودند.
نکته این که چین هیچگاه اعلام انتقال ویروس از انسان به انسان را بر عهده نگرفت. این در نهایت دانشمندان بریتانیایی بودند که در اواخر دی ماه سال ۹۸ جهان را آگاه کردند که ویروس از انسان به انسان منتقل میشود، و شمار کشته شدگان بسیار بیش از ۴۱ تن است که چین اعلام میکند. دانشمندان انگلیسی شمار کشته شدگان را تا ۱۷۰۰ نفر در آن زمان دانستند و حتی اسنادی به دست آمد که دولت چین در حال تهدید پزشکان و رسانهها برای عدم انتشار اخبار مربوط به ویروس کرونا است.
همدستی جهانی در پنهان کاری
با این شرایط ذکر شده و وسعت گستردگی ویروس و سرعت انتشار آن، در کنار پنهان کاری دولت چین در تمام زمان انتشار ویروس، دیگر عجیب نیست اگر فرض کنیم مدتها پیش از ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ویروس کرونا راهش را به خاورمیانه باز کرده بود، همان طور که بسیار زودتر از همین تاریخ به داخل ایران نیز رسیده بوده است. توجه کنید حجم مراودات تنها کشور امارات متحده عربی با چین چندین برابر ایران و قدرت ناوگان هوایی قطرایرلاین در جهان چند برابر بسیاری از کشورهای دیگر و به خصوص ایران است. اگر دولت چین دست به پنهان کاری زده است پس عجیب نیست حداقل یک زمان مهم ۳۰ روزه را همه جهان در ناآگاهی بوده باشد. زمانی که به نظر میرسد بعدتر آمریکاییها نیز به آن اذعان داشتند.
هر چند در فروردین سال ۱۳۹۹، سازمان بهداشت جهانی نیز به طور رسمی تعدادی از کشورهای حاشیه خلیج فارس را به عدم اعلام آمار دقیق و هم چنین عدم اطلاع رسانی کافی متهم کرد، اما به نظر میرسد، شیوع کرونا حداقل نشان داد دولتها در شرایط بحرانی با هر بهانهای از آرام نگاه داشتن جامعه تا حفظ اقتصاد میتوانند چطور دست به تبانی دسته جمعی برای پنهان کاری بزنند.
کرونا کی به ایران رسید؟
برای رسیدن به تاریخ دقیقتر و نه قطعی رسیدن ویروس کرونا به ایران، اما باید گاه تک تک خبرها را دنبال کرد. خبری که روز ۲۷ بهمن ماه بر روی خروجی خبرگزاری ایرنا قرار گرفت نیز از همین جهت حایز اهمیت است. در تاریخ ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۹۸ و تنها ۴۸ ساعت پیش از اعلام رسمی انتشار ویروس کرونا در قم، خبری با کد ۱۴۵۹ با تیتر «عاملان شایعه ویروس کرونا در انزلی بازداشت شدند» بر روی خروجی خبرگزاری دولتی ایرنا قرار گرفت.
در خبر گفته شده بود که دو متهم ۲۴ و ۳۰ ساله از طریق صفحه اینستاگرام خود شایعه کرده بودند که در شهر انزلی کرونا شایع شده است. نکته این که این دو صفحه مجموعا ۴ هزار فالور داشته اند و هر دو صفحه نیز پرایوت و شخصی بوده اند. در همان خبر گفته شد که این دو به اتهام تشویش اذهان عمومی بازداشت شدهاند. نکته مهم این بود که تنها ۲۴ ساعت پس از این خبر ایرنا، وزارت بهداشت ایران به صورت رسمی پذیرفت کرونا وارد کشور شده است و نکته مهمتر این که شهرهای انزلی، رشت و لنگرود در استان گیلان برای ماههای بعد تا اواخر اردیبهشت سال ۱۳۹۹ نیز قرمز باقی ماندند؛ و البته این سوال هم چنان وجود دارد که چطور امکان دارد که مرکز شیوع قم باشد، اما سه استان شمالی کشور نه تنها ماهها وضعیت قرمز را تجربه کنند که کمتر از یک هفته بعد از اعلام رسمی تقریبا تمامی بیمارستانها در این مناطق پر از بیمار باشد؟
تاریخ ورود کرونا به کشور، اواخر بهمن یا اوایل بهمن؟
برای پاسخ به این سوال البته که میتوان به سراغ موضوع دو نماینده منتخب انتخابات ۲ اسفند مجلس رفت. در تاریخ ۴ اسفند اعلام شد که «سید علی آقازاده»، منتخب رشت در انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی مبتلا به کرونا است. او که رییس ستاد انتخاباتی ابراهیم رییسی در گیلان نیز بودبه نظر میرسد در روزهای تبلیغات برای انتخابات مجلس درگیر ویروس کرونا شده است. منتخب دیگر استان که در همان تاریخ خبر ابتلای وی به کرونا منتشر شد، «محمدعلی رمضانی دستک» بود که به عنوان منتخب آستانه میخواست به مجلس برود، اما با وضعیت وخیم در همان زمان در بیمارستان بستری شد و هرگز به بهارستان نرسید.
تاریخ حضور در بیمارستان، ۲۴ بهمن!
وزارت بهداشت میدانست یا بی اطلاع بود؟
بررسی پرونده بیماری مرحوم «محمدعلی رمضانی دستک» که از آستانه اشرفیه کاندیدای مجلس شده بود، اما اکنون بسیار حائز اهمیت است. تاریخ بستری و ابتلای وی می تواند نشان دهد که چطور سیستم بهداشت و درمان کشور یا از فرایند انتشار بیماری خبر داشته است یا چطور چنان ناکارآمد بوده که متوجه نشد بیمار مبتلا به ویروس کووید۱۹ در بیمارستانی در رشت بستری شده است. در تاریخ ۵ اسفند سال ۱۳۹۸ یعنی تنها ۷ روز پس از تایید خبر انتشار ویروس به طور رسمی در کشور ، در آن زمان رسانه «فراز»در تماسی با بیمارستان قائم رشت وضعیت «محمدعلی رمضانی دستک» را که در آیسییو این بیمارستان بستری است، جویا شده بود.
پذیرش بخش آیسییو این بیمارستان گفت که حال رمضانی وخیم است. همچنین در آن زمان گفته می شود آقازاده نیز مراحل آزمایش و تشخیص بیماری را در «بیمارستان گلسار» شهر رشت طی کرده است. ساعاتی بعد از این خبر نیز یک کانال تلگرامی به نام «کانال خبری پزشکان» ابعاد تازه ای از موضوع ابتلا نماینده آستانه به کرونا را افشا می کند. در جزییات خبر آمده بود که: «منتخب مردم آستانه اشرفیه در مجلس یازدهم، علیرغم بستری در بیمارستان، رضایت شخصی داد و به ستاد انتخاباتیاش رفت، سپس با تشدید علائم به بیمارستان بازگشت. حال با تشخیص کووید۱۹ وضعیتش وخیم است.»اما جزییات ماجرایی که آن زمان فراز و کانال خبری پزشکان اشاره می کند، چیست؟
در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ، محمدعلی رمضانی دستک ، به عنوان کاندیدای انتخابات مجلس با حال نامساعد و تنگی نفس به بیمارستان قائم رشت مراجعه می کند و ۲۵ بهمن یعنی یک روز بعد در حالی که آزمایش اولیه برای شناسایی بیماری به تهران ارسال شده، او با رضایت شخصی خود را از بیمارستان مرخص می کند.
در تاریخ ۳ بهمن یعنی یک روز پس از پایان انتخابات و ساعاتی پس از آن که مشخص می شود وی آرای لازم را برای نمایندگی مردم آستانه اشرفیه به دست آورده است، محمدعلی رمضانی دستک خود را به بیمارستان می رساند و حدود ۲۴ ساعت بعد به کما می رود و در کمای ناشی از درگیری ریه با ویروس کووید۱۹ نیز فوت می کند. این همه در حالی است که هیچ کدام از دو نماینده منتخب یعنی رمضانی دستک و آقازاده در جشن های پیروزی خود در ستادهای مرکزی شرکت نمی کنند.
جشن های پیروزی که احتمالا محلی برای تجمع و انتشار ویروس بوده است. با توجه به تاریخ بستری شدن این دو منتخب و فوت محمدعلی رمضانی دستک در تاریخ ۱۰ اسفند ، و بستری بودن نماینده دیگر در بیمارستان گلسار رشت در آن زمان ، حداقل از نیمه بهمن ماه ویروس کرونا در استان گیلان جولان می داده است.
حضور چینی ها در گیلان در نیمه بهمن ماه
نکته مهم دیگر این که در همان شرایط اضطرار در بهمن ماه که بسیاری از کشورها شرایط سختی برای ورود چینیها به کشور گذاشته بودند، مسابقات وزنه برداری در گیلان و شهر رشت در جریان بود. در تاریخ ۱۲ بهمن مدیرکل اداره ورزش و جوانان گیلان گفته بود که: دو مدرس بانوی چینی برای حضور در مسابقات وزنه برداری بین المللی جام نامجو وارد رشت شده اند.
خبری که در آن زمان با واکنش شدید رسانههای استانی همراه بود، اما متاسفانه توجه وزارت بهداشت و درمان را به خود جلب نکرد. نکته این که در ابتدا قرار بود هیات چینی در آن زمان به گیلان بیاید که با واکنش رسانههای محلی و استانی در نهایت دو مربی وزنه برداری از چین در رشت حاضر شدند. این شرایط در حالی است که بعدها گفته شد نخستین مبتلا به ویروس کرونا در انزلی در تاریخ ۲۴ بهمن در بیمارستان ثبت شده است و هم چنین در استانهای همجوار، چون گلستان و گیلان، تاریخ اولین مبتلایان بستری در بیمارستان نیز به هفته آخر بهمن ماه باز میگردد.
وضعیت بیمارستانها در ۷۲ ساعت نخست انتشار خبر شیوع کرونا در کشور
باید توجه کرد که در ۵ اسفند ۱۳۹۸، حداقل در بیمارستانهای فیروزگر، مسیح دانشوری، عرفان، امید و گاندی، چندین مورد بیمار مبتلا به کرونا بستری شده بودند.
در بیمارستان مسیح دانشوری تا روز ۵ اسفند خبرها حکایت از ۲۶ مورد بیمار مبتلا به کرونا در بخش قرنطینه بستری داشت. در تاریخ ۱۰ اسفند آمار حکایت از ابتلا رسمی ۳۸۸ نفر و ۳۸ قربانی ویروس کرونا داشت.
هم چنین یکی از موارد مهم مربوط به بیمارستان خصوصی گاندی در تهران بوده است. در بیمارستان گاندی از تاریخ ۳ اسفند بیماران مبتلا به کرونا در بخش قرنطینه بستری شدند، اما حداقل یک مورد از این بیماران از قم به بیمارستان مراجعه کرده است. نکته این که بیمار مزبور در تاریخ ۲۸ بهمن ماه و پس از آن که در هیچ بیمارستانی در قم پذیرش نشده بود، شخصا به بیمارستان گاندی مراجعه کرد و در بازه زمانی کمتر از ۱۰ ساعت بعد حال وی وخیم گزارش شد و پس از ۷۲ ساعت نیز درگذشت.
وضعیت بیماران اولیه ثبت شده در بیمارستانهای تهران، قم، گیلان و مازندران به عنوان نمونه حکایت از آن دارد که قالب این مبتلایان مربوط به دور نخست انتشار بیماری بوده اند و بیشتر آنان در بازه زمانی ۲۴ تا ۳۰ بهمن به مرحله بدحالی رسیده اند و برخی نیز در نهایت متاسفانه فوت کرده اند.
بررسی پروندهها نشان میدهد احتمال این که بسیار پیش از ۱ اسفند بیماری در حوزه کشورهای حاشیه خلیج فارس و به طبع آن در بخشهایی از ایران منتشر شده باشد به جد وجود دارد.
چرا باید وقایع را بازخوانی کرد؟
نگاهی به روند اتفاقات در بازه زمانی ۲۸ بهمن سال ۱۳۹۸ تا ۱۰ اسفند ۱۳۹۹، اما بسیار درس آموز است. انکار شیوع بیماری توسط مسولان و از دست رفتن زمان طلایی برای پیشگیری و جلوگیری و آموزش شهروندان، دامن زدن به شایعات، چون جعلی بودن کرونا توسط جناحهای سیاسی خاص، جهت گیری و سوگیری بی حاصل برخی رسانهها که هیچ کمکی به وضعیت نمیکرد (چنان که تا مدتها تصور این بود فقط قم مرکز شیوع است، اما کمتر از یک ماه بعد مشخص شد اوضاع در کاشان و اصفهان چقدر وخیمتر بوده است) از جمله خطاهایی است که باید به دقت آن را بررسی کرد.
این که چطور سیستم درمان کشور که اواخر بهمن ماه سال ۹۸ حداقل از چندین بیمارستان در استانهای مختلف، کیتهای تشخیص بیماری به تهران ارسال شده را در اختیار دارد، اما متوجه نشده اند یا لازم ندیده اند که باید اخطار جدی به شهروندان بدهند که از هر نوعی اجتماعی جلوگیری کنند، نیز از جمله مواردی است که باید مسولان وقت نسبت به آن پاسخگو باشند. حالا و پس از یک سال از انتشار و شیوع ویروس کرونا به نظر میرسد جهان مدرن با یکی از ترسناکترین کابوس هایش رو به رو شده است. یک سال پس از شیوع کرونا همچنان از ادامه آن گفته میشود و این که خطر در کمین است.
نشریه اکونومیست در اسفند ماه سال ۹۸ و تنها چند روز پس از اعلام پاندمی شدن کرونا در مطلبی با تیتر «در سلامت، صداقت باارزشتر از امید است»، نسبت به عدم شفافیت دولتها درباره بهداشت عمومی به منظور مقابله با کرونا هشدار داده بود. در پایان این مقاله اشاره به روش کشورها شده بود و به ایران نیز اشاره کرده و نوشته بودکه: تجربه سه کشور درس مهمی با خود دارد: با مردم صحبت کنیم تا روند سرایت بیماری کند شود و سیستم بهداشت و درمان را آماده تسریع تقاضا کنیم.
مثال خوب ارتباطات، مراکز کنترل بیماری در آمریکا هستند که در ۲۵ فوریه هشداری آشکار و شفاف را اعلام کرد. مثال بد آن هم معاون وزیر بهداشت ایران است که در کنفرانس خبری که برای نشان دادن مسلط بودن دولت بر جریان سرایت بیماری برگزار شد، خودش به این ویروس مبتلا شده بود.
این ویروس در حال حاضر نقاط ضعف و قوت نظام استبدادی چین را نمایان کرده است. سایر سیستمهای سیاسی که در معرض این ویروس قرار میگیرند، در کشورهای توسعهیافته و توسعهنیافته، نیز آزمایش خواهند شد. چین برای سایر دولتها زمان خرید، آنها باید از این فرصت استفاده کنند.
به نظر میرسد بسیاری از کشورها و از جمله ایران از فرصت استفاده نکردند و شاید این تجربه دردناک و غمبارکه جان انسانها را تهدید میکرد در آینده برای همه دولتها و مسولان و از جمله ایران حداقل فایدهای اندک داشته باشد؛ این که به یاد بسپارند سلامت و جان آدمها از هر امید دادن و لجبازی سیاسی مهمتر و با اهمیتتر است.
منبع: امتداد