تاریخ انتشار: ۱۶:۴۲ - ۲۴ اسفند ۱۴۰۰

دریاچه ارومیه دیگر رنگ به رو ندارد

۳ سال از آغاز طرح احیای دریاچه ارومیه می‌گذرد. در این مدت چه تغییری در وضعیت دریاچه و زندگی مردم ساکن در اطراف آن اتفاق افتاده است؟

اقتصاد۲۴- تبریز زنده و پر شور است، مردم در کوچه بازارهایش رفت‌وآمد می‌کنند، ساخت‌وساز‌ها جریان دارد، قطار شهری‌اش یک سالی است که به راه افتاده و تبریز با تاریخ و فرهنگی قدیمی زندگی می‌کند، اما قلب سرخی در نزدیکی این شهر، تپش‌هایش به شماره افتاده و نه تنها حیات تبریز بلکه حیات بسیاری از شهر‌ها و روستا‌ها را تهدید می‌کند، این قلب سرخ دریاچه ارومیه نام دارد.
با برنامه‌ریزی‌های غیرمنطقی و مدیریت اشتباه منابع آب چه بر سر ارومیه آوردند که حال دومین دریاچه آب شور جهان این گونه شده؟! دریاچه در حال خشک شدن است و بیم مرگ دریاچه، شهرها، روستاها، فرهنگ‌ها و … می‌رود.
هرچند که پروژه احیا دریاچه ارومیه ۳ سال است که آغاز شده و در این مدت توانسته‌اند؛ دریاچه را به حال تثبیت برسانند و وضعیت آن را به سه سال پیش برگردانند، اما اکنون فاز دوم این پروژه در حال آغاز شدن است که اگر همه چیز در مورد آن خوب پیش رود، ممکن است؛ ۸ سال دیگر دریاچه ارومیه دوباره احیا شود، اما تا روزی که این رویا محقق نشود، تصور اتفاقاتی که ممکن است؛ بیفتد هر کسی را می‌تواند به وحشت بیاندازد از جمله اینکه مردم تبریز مجبور به تخلیه شهر بشوند.

گلو از غبار نمک هوا می‌سوزد

از تبریز که به سمت دریاچه حرکت می‌کنی، تابلو‌های راهنما نزدیک شدن به دریاچه را نشان می‌دهند، اما هرچه چشم می‌چرخانی جز نمک نیست، گلو از نمک هوا می‌سوزد، و هرچه بیشتر نگاه می‌کنی کمتر از دریاچه اثری می‌بینی و فقط نمک است و نمک.
در کنار جاده تابلو سازمان حفاظت محیط زیست خودنمایی می‌کند؛ ذخیره‌گاه زیست کره، پارک ملی، دریاچه ارومیه؛ اما تابلو فقط بر روی سرزمینی از نمک قرار دارد و تصویر کاریکاتور مانند تلخی را به چشم می‌آورد، با وجود آنکه تابلو‌های راهنما فقط ۵ کیلومتر مانده به پل شهید کلانتری، پلی که از روی دریاچه می‌گذرد، اما اثری از آب نیست.
می‌گویند؛ اطراف پل کمی آب هست و درست هم می‌گویند به پل که می‌رسی سرخی آب دریاچه به چشم می‌آید و در همین بخش کوچک پرآب مردم قایق‌ها پدالی آورده‌اند، اما ترکیب بخار آب و نمک فراوان هوا، نفس کشیدن را سخت کرده است و فضایی مه‌گون به وجود آورده و دوباره کمتر از ۵ دقیقه که از پل گذری فقط نمک‌زار است و بس… با دیدن دانه‌های نمک در هوا، انگار سوزش گلو و ریه‌ها هم بیشتر می‌شود.
در تمام مسیر هیچ تابلو و بروشور یا اطلاعاتی در مورد دریاچه نیست، عوارضی جاده جلو همه ماشین‌ها را می‌گیرد و پس از گرفتن پول و دادن قبض امید ما برای دادن برگه‌ای کوچک حاوی اطلاعاتی در مورد دریاچه را از بین می‌برد، هیچ جا توضیحی برای مردم از وضعیت کنونی دریاچه و یا برنامه‌ریزی‌هایی که برای آن شده وجود ندارد، بیشتر مردم نمی‌دانند که فعالیت‌های باکتریایی و جلبکی ناشی از گرمای هوا و کاهش ورود منابع آب شیرین، سبب قرمز شدن دریاچه شده است، حتی برخی به جد بر این باورند که به دلیل ترکیب باران اسیدی و نمک، دریاچه قرمز شده‌است؛ به نظر می‌آید؛ اطلاعات مردم مجاور دریاچه در مورد آن بسیار پایین است.


بیشتر بخوانید: دریاچه ارومیه باز هم آب رفت


مردی که در ورودی پل مغازه کوچکی دارد، می‌گوید که منبع اطلاعاتشان در مورد دریاچه کانال تلگرامی ستاد احیا است.
او که دلیل خشک شدن دریاچه را سد‌ها و احداث جاده می‌داند؛ در مقایسه وضعیت امسال دریاچه نسبت به سال گذشته می‌گوید: امسال وضع خیلی بهتر از پارسال است؛ بیشتر بخش‌هایی که اکنون آب دارد، سال پیش محل تردد ماشین‌ها بود.
او در کنار همه چیز‌هایی که می‌فروشد؛ نمک‌های دریاچه را نیز در کیسه کرده و برای فروش گذاشته که البته این کار از گذشته رواج داشته، اما با خشک شدن دریاچه نمک‌های فروشی فراوان‌تر و ارزانتر شده است.
مردمی که در آنجا حضور دارند؛ نوک گنبد‌های نمکی که از آب بیرون زده را نشانمان می‌دهند و می‌گویند؛ این‌ها تپه‌های نمکی است که مردم درست کرده بودند تا با کامیون بیایند و نمک‌ها را ببرند، اما امسال آب این بخش‌ها را فرا گرفته است و دیگر امکان ورود ماشین به این بخش‌ها نیست.
اما با این حال همچنان سطح وسیعی از بیشتر دریاچه آب ندارد و سنگ‌هایی که در گذشته کنار جاده برای جلوگیری از ورود آب چیده شده‌اند، امروز تنها یک یادگاری از روز‌های خوب گذشته هستند و کاربرد دیگری ندارند.

زندگیمان خراب شد

روستای گمیچی در ۲۰ کیلومتری دریاچه ارومیه، یکی از روستا‌هایی است که در مسیر ارومیه به تبریز قرار دارد با ورود به آن چند درخت خشک شده، اولین چیزی است که به چشم می‌آید، یکی از مردم روستا به این سوال که خشکی دریاچه چه تاثیری بر زندگی شما گذاشته، پاسخ صریح و تلخی می‌دهد: زندگیمان را خراب کرده است.
او توضیح می‌دهد: غباری که بلند می‌شود؛ درختانمان را خشک کرده، ریه‌هایمان پر از نمک می‌شود، خانه و زندگیمان پر از نمک می‌شود، دام‌هایمان مریض شده‌اند و بچه‌هایشان در شکمشان می‌میرند.
او از بی‌آبی هم گله می‌کند: آبی دیگر نداریم، نمی‌توانیم چیزی بکاریم، قبلا پیاز و سیب زمینی می‌کاشتیم؛ الان، اما دیگر چیزی نیست، قبلا ۲۰ تا چاه در روستا داشتیم که همه خشک شده و فقط ۳ چاه مانده است.
روستایی دیگری گله می‌کند: دیگر هیچ درآمدی نداریم، روستا حدود ۹۰۰ نفر جمعیت داشته، اما الان بیشتر مردم مهاجرت کردند، دولت گفته بیایید وام بگیرید، اما چند ضامن کارمند می‌خواستند؛ ما در این روستا، ضامن کارمند از کجا پیدا کنیم؟ همه رفته‌اند ما که اینجا مانده‌ایم آخر بدبختی هستیم.

مردم چیزی از دریاچه نمی‌دانند

در طول مسیر ارومیه به تبریز هم اثری از اطلاع‌رسانی نیست، یکی از اهالی تبریز می‌گوید: هرگز هیچ تابلو یا بنری در سطح شهر در مورد دریاچه ندیده است.
او در پاسخ به اینکه آیا امید دارد که دریاچه مانند روز اول شود، اظهار می‌کند: نه، دریاچه دیگر مانند روز اول نمی‌شود؛ شاید سطح آب بالاتر بیاید، اما مگر می‌شود که دوباره مثل همان روز‌های قبل شود که موج داشت و مانند دریای خزر بود؟
این شهروند تبریزی گله می‌کند که «اینجا گلو همیشه می‌سوزد، گاهی غبار آنقدر زیاد می‌شود که جاده دیگر دیده نمی‌شود، انگار که مه همه جا را می‌گیرد، گاهی که ماشینم را در خیابان می‌گذارم، صبح که می‌آیم یک لایه ضخیم غبار بر روی آن نشسته است.»
او نمی‌داند که اگر دریاچه خشک شود جه بر سر تبریز می‌آید «خیلی از مردم در مورد دریاچه چیزی نمی‌دانند، اطلاع‌رسانی نشده است، البته مردم هم آنقدر دغدغه معیشتی دارند که نمی‌رسند به دریاچه فکر کنند، درست است که تبریز گدا ندارد، اما فقیر بسیار دارد مردم انقدر به فکر نان شبشان هستند که فکر نمی‌کنند، خشکی دریاچه چه بر سرشان می‌آورد؟»

منبع: ایلنا
ارسال نظر