اقتصاد۲۴- افغانستان بحرانیترین روزهای خود را سپری میکند، فقر و بیکاری و دست و پنجه نرم کردن با طالب، گروهی که به هیچ یک از موازین انسانی پایبند نیست، مشکلات عدیدهای را برای مردم افغان ایجاد و آنها را راهی کشورهای دیگر کرده است. برای آنهایی که دستشان به دهانشان میرسد اروپا و آمریکا و استرالیا مقاصد ایده آلی هستند، اما برای قشر ضعیف جامعه افغانستانی، ایران و پاکستان کشورهایی با کمترین میزان دردسر به حساب میآیند که با رجوع به باندهای قاچاق انسان به راحتی میتوانند واردشان شوند. اما همین کشورها، به ویژه ایران با اقتصاد آسیب دیده ناشی از اعمال تحریمهای پی در پی، تاب آوری از جهت تحمیل هزینههای جدید از باب ورود میهمانان افغان را ندارد و هر آن ممکن است که ما شاهد وقوع وضعیتی نابهنگام از جهت رودرویی تازه واردین با مردم ایران باشیم. با پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل شبه قاره گفت و گویی در این زمینه انجام دادیم و او تاکید داشت: «حضور خیل عظیم مهاجران افغان در ایران میتواند منجر به ایجاد مشکلات امنیتی برای تهران شود و مقامات ایرانی باید با همراهی دیگر همسایگان کابل، به سرعت برای بازگشت صلح و ثبات به اتفغانستان کاری انجام دهند.» وی همچنین میافزاید: «اگر کنترلی بر اوضاع نشود ممکن است بحران جدی و درگیری میان مردم ایران و مهاجران افغان ایجاد شود که در اینصورت با توجه به مجموعه شرایط، به ضرر ایران تمام خواهد شد.»
در زمان روی کار آمدن طالب، جامعه مدنی ایران به مقامات دولتی ونمایندگان هشدار دادند که هرگونه حمایت حتی لفظی از این گروه، میتواند در آینده برای ایران دردسرساز باشد. به جهت موج مهاجرت مردم افغانستان و مشکلات امنیتی که میتواند به وجود آید. این موضوعات در کنار تداوم مشکلات تهران و کابل بر سرموضوعاتی، چون حق آبه هیرمند رود که در دولت اشرف غنی به اوج خود رسید، شاهدی بر حقانیت هشدارهای داده شده بود. دیدگاه جنابعالی در رابطه با این موضوعات چیست؟
واقعیت این است که از همان ابتدای روی کار آمدن مجدد طالبان دو خط فکری در ایران وجود داشت و البته هنوز نیز وجود دارد. یک خط فکری که عمومیت بیشتری دارد مربوط به افکار عمومی و بخشهایی از جامعه ایران است که عمدتا در جناح راست تعریف نمیشوند. افرادی که عموما یا در جناح اصلاح طلب هستند، یا افرادی که از دیدگاه کارشناسی به مسائل نگاه میکنند و یا حتی تودههای مردم که خط و ربط سیاسی هم ندارند. از دیدگاه این افراد، با طالبان و طالب ایدئولوژیک نمیتوان سازگار بود به این معنا که با نگاه افراطی که طالب به اسلام دارد (برمبنای فقه حنفی) و نگاه ایدئولوژیکی که در ایران برمبنای فقه شیعی وجود دارد، سازگاری ایجاد نمیشود تا شرایط مساعدی را برای همکاریهای دو کشور فراهم آورد. اما جریان دیگری که بیشتر در حاکمیت و بخشهای مهم نظامی و امنیتی طرفدار دارد معتقد است با توجه به اینکه طالبان علیه آمریکا وارد جنگ شده است- البته ما هم مشکلاتی با آمریکا داریم- اگرآمریکا در افغانستان شکست بخورد و از این کشور خارج شود به نفع ما است. برهمین اساس هم از دو تا سه سال قبل وارد نوعی تعامل با طالبان شدند و امکاناتی را به منظور شکست آمریکا در اختیار اعضای این گروه قرار دادند؛ در همان زمان ناتو مدعی بود که ایران سلاح و آموزشهای لازم را در اختیار طالبان قرار میدهد. بعدها دولت ایران هم تایید کرد که برخی از رهبران طالبان به ایران آمده اند و گفتگوهایی را انجام داده اند و در کنفرانسهای اسلامی که در کشورمان تشکیل شده است، مشارکت داشته اند. در هر حال یک ارتباطاتی میان حاکمیت و طالبان به وجود آمده بود. بعد از اینکه طالبان قدرت را در دست گرفت هم همان خط ادامه پیدا کرد یعنی نگاه حاکمیت این بود که با طالب میتواند کار کند این در حالی بود که دیگر عامل اصلی پیوند دهنده ایران با طالبان یعنی ضدیت با آمریکا با خروج ایالات متحده از افغانستان منتفی شده بود. پس از به قدرت رسیدن طالبان هم مشخص شد نگاه ایدئولوژیک این گروه، فرصت توسعه مناسبات ایران و افغانستان را چندان مهیا نمیکند.
بیشتر بخوانید: افغانستان ۶ ماه پس از طالبان
هرچند که طالب در ظاهر ادعای همکاری با ایران را دارد، اما در واقعیت این روابط در حد انتظاری که ایرانیها دارند، نیست چرا که طالب یک گروه انحصارطلب است. یعنی برخلاف گروههای افغان دیگر که به شکل سنتی با ایران همکاری میکردند و در حوزه فرهنگی و زبانی مشترکی با ما قرار دارند مانند تاجیک ها، ازبکها و گروههای دیگر فارسی زبان، نیستند. باوجود اینکه مناطق پشتون نشین نیز جزوء حوزه تمدنی ایران محسوب میشوند، اما واقعیت این است که تضادهایی با گروههای دیگر و با ایران دارند. به هر حال در همان زمان نیز افرادی بودند که تاکید داشتند خطی که ایران دنبال میکند موجب میشود تا حمایت گروههای سنتی طرفدار تهران در افغانستان را از دست بدهد و البته عایدی هم از رابطه با طالبان نداشته باشد چرا که طالب یک گروه ایدئولوژیک است که ایدئولوژی آن هم خلافت گرا است و شما میدانید که به لحاظ تاریخی، پس از وفات پیامبر اسلام همواره میان خلافت و امامت اختلافاتی بر سر قدرت وجود داشته است و به نظر میرسد که این اختلافات کماکان به قوت خود باقی است و امکان اینکه ایران بتواند به تمامی انتظاراتی که از ارتباط با حکومت طالبان دارد، دست پیدا کند، دور از انتظار باشد. علاوه براین، ناامنی در فغانستان در حال شدت گرفتن است و در این شرایط تمایل به خروج مردم افغانستان از این کشور و رفتن به ایران در حال افزایش است؛ ما شاهد بالا رفتن سیل مهاجران افغان در ایران هستیم که مشکلاتی را برای کشورمان ایجاد کرده است و براساس اخبار موجود این افراد به شکل بسیار گستردهای وارد استانهای سیستان و بلوچستان و کرمان و فارس شده اند.
به مشکلات امنیتی که از قِبل ورود غیرقانونی مهاجران افغان برای ایران ایجاد میشود اشاره کردید. میتوانید در این رابطه توضیح بیشتری بدهید؟ این وضعیت به لحاظ ژئوپولتیک دارای چه ابعادی است؟
واقعیت این است که به هر میزانی که افغانستان به سمت بی ثباتی حرکت کند این وضعیت به کشورهای همجوار هم تحمیل میشود. این نگاه کلی است و به این معناست که برپایی صلح و ثبات در افغانستان هم میتواند در کشورهای همسایه و منطقه تسری پیدا کند. این واقعیت غیرقابل انکاری است. در همین اثنا، خط فکری در داخل ایران هم تلاش میکند تا اقداماتی (انتشار فیلمهای برخورد با مهاجران افغان در ایران) را با فعالیتهای مجاهدین خلق مرتبط بدانند، اما واقعیت این نیست. واقعیت این است زمانیکه تعداد زیادی از افراد به یکباره به منطقهای مهاجرت میکنند، تعادل جمعیتی منطقه موردنظر بهم میخورد. تعادل سیاسی و فرهنگی آن هم همینطور. درست است که مردم ایران نسبت به خارجی ها، مهمان نوازی تاریخی دارند، اما واقعیت این است که ظرفیت این مهمان نوازی هم محدود است. الان مهاجران افغان در شهرهای مختلف ایران پراکنده شده اند. نیازمند موادغذایی و موارد خوراکی هستند. نیازمند بهداشت و مسکن هستند و تامین همه این موارد بر اقتصاد ایران که از بسیاری از جهات در مضیقه و بحران است فشاری را وارد میکند؛ ایرانی که به واسطه اعمال تحریمها با کمبود مایحتاج خود مواجه است؛ بنابراین مردم هم در مقابل این سیل مهاجران از خود واکنش منفی نشان میدهند. این امر گویای آن است که اگر کنترلی بر اوضاع نشود ممکن است بحران جدی و درگیری میان مردم ایران و مهاجران افغان ایجاد شود که در اینصورت با توجه به مجموعه شرایط، به ضرر ایران تمام خواهد شد. از دیدگاه ژئوپلوتیک هم، واقعیت این است که افغانستان به لحاظ جغرافیای طبیعی و انسانی دارای جایگاه بسیار مهمی در منطقه و جهان است. به این معنا که نقطه اتصال کشورهای منطقه آسیای مرکزی با منطقه خاورمیانه وهمچنین آسیای مرکزی با جنوب آسیا است. علاوه براین از طریق افغانستان، ارتباط کشورهای آسیای مرکزی با چین و کشورهای حوزه جنوب شرق آسیا فراهم میشود؛ جایگاهی که به لحاظ جغرافیای طبیعی برای افغانستان فراهم شده است موجب ایجاد موقعیت ژئوپلوتیک ویژهای برای این کشور شده است و از این لحاظ موقعیت افغانستان برای تمامی کشورهای جهان حائز اهمیت است و ازهمین رو و به جهت همین موقعیت سوق الجیشی، این کشور همواره محل رقابت قدرتهای بزرگ جهان بوده است. از زاویه دیگر هیچ کشوری هم نمیتواند نسبت به افغانستان خود را بی طرف بداند. تحولات افغانستان بر روی تمامی کشورهای این منطقه اعم از خاورمیانه و آسیای مرکزی و شبه قاره هند و حتی چین و شرق آسیا هم تاثیرگذار است. برهمین اساس است که میگویم افغانستان در جایگاه ژئوپلوتیکی قرار دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
در صحبت هایتان به اظهارات اخیر آقای امینیان، سفیر ایران در افغانستان اشاره کردید که گفته بودند «سازمان مجاهدین کار ساخت ویدئوهای اخیر را برعهده داشته است» واقعا اینطور است؟ اگر نه، چه فردی یا گروهی کار ساخت این کلیپها را که به صورت گسترده در حال توزیع است را برعهده داشته است و این کار با چه هدفی صورت میگیرد؟
اینکه کار مجاهدین خلق باشد را خیلی اطمینان ندارم. البته آنها نیز منافعی در این وضعیت دارند و هر چه روابط ایران و افغانستان بدتر شود، فرصت بیشتری برای فعالیتهای آنها فراهم میشود. اما مجاهدین خلق با خود طالبان به لحاظ ایدئولوژیکی کاملا تضاد افکار دارند. مجاهدین خلق یک گروه شیعی است که خود را مدافع اسلام راستین میداند و طالبان هم، گروهی سنی مذهب است که همین ادعا را دارد بنابراین بعید است که به اصطلاح آب شان در یک جوی برود. اما در مورد این موضوع که افرادی هستند که با توزیع کلیپهایی به این گستردگی، منافعی را در دشمنی تهران و کابل دنبال میکنند را باور دارم. معتقدم که جریاناتی در داخل ایران وجود دارند که بدشان نمیآید ایران و افغانستان در یک موقعیت متضادی قرار بگیرند. موضوعاتی، چون وضعیت هیرمند و قاچاق مواد مخدر هم آتش این دشمنی است. دستهایی در کار است، اما اینکه این دستها کیستند و از کجا میآیند را باید دستگاههای امنیتی یعنی اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات شناسایی کنند. ما که خارج از گود ایستاده ایم نمیتوانیم قضاوتی در این رابطه داشته باشیم. به هر حال این فیلمها از طریق شبکههای اجتماعی در حال توزیع است و به راحتی میتوان با عوامل توزیع آنها برخورد کرد. اگر ارادهای باشد کار چندان دشواری نیست، اما اگر ارداهای وجود نداشته باشد در اینصورت عملکرد دستگاههای امنیتی ایران زیر سووال میرود.
در صحبت هایتان به موضوعی اشاره کردید که در نوع خود جالب است. اینکه رشد جمعیت اتباع افغان در ایران و به صورت غیر قانونی میتواند مشکلاتی را برای کشور ایجاد کند. ما شاهد هستیم طی دهههای اخیر آهنگ رشد جمعیت ایران کند شده است و خانوادههای ایرانی یک و یا حداکثر دو فرزند دارند این در حالی است که اتباع افغان ساکن در ایران بین ۳ تا ۵ فرزند و بعضا بیشتر هم دارند. در این میان، آن دست از اتباع افغان که طی دهههای گذشته به ایران مهاجرت کردند شاهد حضور نسل سوم فرزندانشان در ایران هم هستند. به جهت اینکه بیشتر این افراد از دریافت شناسنامه و اوراق هویتی ایرانی محرومند خود را متعلق به این کشور نمیدانند و شاید در بزنگاههای تاریخی که تنشی میان ایران و افغانستان ایجاد شود در جایگاه حمایت از کابل قرار میگیرند. این موارد در کنار موج مهاجرت تعداد دیگری از مردم افغانستان به ایران وضعیت بغرنجی را ایجاد کرده است. برای خروج از این وضعیت چه باید کرد؟
مساله مهاجران افغان یک مساله پیچیدهای است. اولا این افراد در ایران ازدواج کرده اند و ۳۰ تا ۴۰ هزار بچه با مادران ایرانی وجود دارند که تمامی آنها هنوز نتوانسته اند شناسنامه ایرانی دریافت کنند. البته تخفیفهایی برای حضور در مدرسه برایشان قائل شده اند، اما واقعیت این است همانطور که شما هم به آن اشاره کردید جمعیت بالایی از افغانستانیهای ساکن ایران هم هستند که تحت هیچ شرایطی مایل به بازگشت به کشورشان نیستند. واقعیت دیگری نیز وجود دارد و آن هم این است که افغانها مردمانی پرتحرک برای کار و فعالیت هستند و از نحوه درآمدزایی بهتر هم آگاهی دارند. همین افراد زمانیکه به منابع مالی بالایی دست پیدا میکنند از فساد حاکم بر بخش اداری ایران استفاده میکنند و شناسنامه میخرند. درست است که در مناطقی مانند سیستان و بلوچستان دولت قوانین سختگیرانهای را اعمال کرده است یعنی حتی به برخی از اتباع ایرانی شناسنامه نداده اند، اما افغانها در همان زاهدان با خریداری شناسنامه، خود را ایرانی معرفی میکند؛ استشهادی را هم جمع آوری میکنند که به یکی از روستاهای ایران تعلق دارند و مسائلی از این دست.
بیشتر بخوانید: بازداشت ۱۵ نفر از آشوبگران مقابل سفارت ایران در کابل
بعد هم مغازهای را دایر و کار تجاری میکنند. این افراد آهسته آهسته اقتصاد شهر را هم در دست گرفته اند و به نظر میآید که به جهت فسادهای موجود در برخی از ادارات ایران، افغانها توانسته اند بهره برداریهای موردنظرشان را داشته باشند. این در حالی است که ایرانیها خود، نتوانسته اند کاری در جهت بهبود وضعیت شان انجام دهند. مثلا در اطراف زاهدان ایرانیانی زندگی میکنند که هنوز نتوانسته اند هیج مدرک هویت و شناسایی داشته باشند و بعضا دامنه حضور این افراد تا جیرفت هم ادامه پیدا میکند؛ بنابراین جمعیت بالایی از افغانها با درنظرگیری ساختار معیوب سازمان ثبت احوال ایران میتوانند شناسنامه داشته باشند و ایرانی محسوب شوند. بخش دیگر هم همان فرزندان با مادر ایرانی هستند که قرار شد به آنها شناسنامه ارائه شود. بخش دیگری از افغانها هم تمایل ندارند ایرانی باشند و منتظر بازگشت صلح و ثبات به افغانستان هستند تا به کشورشان بازگردند، اما تا زمانی که آرامش به کشورشان بازنگردد آنها نمیتوانند به این کشور بازگردند برهمین اساس هم ایران باید تا جایی که میتواند به شکل گیری دولت مرکزی قدرتمند در افغانستان کمک کرده و شرایط را برای بازگشت آرامش در افغانستان فراهم آورد تا این افراد به کشورشان بازگردند.
یعنی حتی دولتی برخاسته از همین طالبان؟
بله طالب هم اگر بتواند صلح و ثبات را در افغانستان برقرار کند این مردم به کشورشان بازمی گردند. البته الان که وضعیت افغانستان به لحاظ اقتصادی ناامید کننده است تمایل به خروج از این کشور بیشتر است. به واسطه فقر و گرسنگی مردم مجبور به ترک این کشور هستند. اخیرا یک آماری منتشر شده است که ۵۲ درصد از جمعیت افغانستان تمایل به خروج از این کشور دارند. یعنی از جمعیت ۳۵ تا ۳۶ میلیون نفری افغانستان در حدود ۲۰ میلیون نفر تمایل به خروج از این کشور دارند. از این میان آنهایی که از وضع مالی خوبی برخوردار هستند و تحصیلکرده اند عموما به اروپا و آمریکا و استرالیا مهاجرت میکنند، اما افرادی که در روستاها زندگی میکنند و یا عشایر این کشور هستند راهی پاکستان و ایران میشوند چرا که تنها کشورهایی هستند که به راحتی میتوان به آنها وارد شد. البته اینکه میگویم راحت به معنای باز بودن مرزها نیست، اما میتوان با صرف مقداری پول مشکل ورود به ایران را حل کرد. شاید جالب باشد بدانید که بخشی از قاچاق انسان در مناطق مرزی ایران توسط وانتهای ایرانی صورت میگیرد.
بیشتر بخوانید: بازداشت ۱۵ نفر از آشوبگران مقابل سفارت ایران در کابل
از آنسوی مرز وانتهایی وجود دارد که به صورت قاچاق افراد را برای مسیری که هزینه تمام شده آن صدهزار تومان است یک میلیون تومان سرکیسه میکنند و به ایران میآورند. مثلا میبینید که در یک وانت چندین برابر ظرفیت آن مسافر وجود دارد که در زمان تصادفات رانندگی ما تازه از تعداد افراد بیشماری که در آن وسیله نقلیه حضور داشتند آگاه میشویم. این افراد با خودشان فکر میکنند که اگر در افغانستان بمانند از فقر و گرسنگی میمیرند حال اینکه با آمدن به ایران کاری پیدا میکنند و درآمدی هم به دست میآورند. به هر حال اینها واقعیات تلخی است، اما وجود دارد و تنها کاری که ایران در این زمینه میتواند انجام دهد این است که در همکاری با کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به ثبات در افغانستان کمک کند. یا در این کشور سرمایه گذاری کند تا با ایجاد زمینههای فعالیت، بخشی از مردم افغانستان به کشورشان بازگردند. ایران از امکانات فنی و مهندسی زیادی برخوردار است و تا حدودی هم امکان سرمایه گذاری دارد و میتواند کمک کند تا افغانستان از این شرایط خارج شود. تهران حتی میتواند نیروهای افغانی که به طور سنتی در کنار ایران قرار دارند را به آشتی ملی در این کشور تشویق کند البته ممکن است که طالبان در ابتدا با این روند مخالفت کند، اما قطعا بین گزینههای جنگ داخلی و از دست دادن قدرت و تفاهم با دیگر گروههای افغان یکی را انتخاب کند و به گزینه تفاهم با دیگران رای دهد. معتقدم که ایران و کشورهای دیگر منطقه هم مقداری قصور در این رابطه داشته اند که در نهایت به ضرر خودشان تمام خواهد شد.
در انتها میخواهم در رابطه با مخاطرات امنیتی که سیل گسترده ورود مهاجران غیرقانونی افغان به ایران، کشورمان را تهدید میکند سووالی را مطرح کنم که شما نیز در اظهاراتتان به آن اشاره داشتید. به هر حال این افراد پس از ورود به ایران ازدواج میکنند و جمعیت شان هم روز به روز در حال افزایش است و این امر در کنار رشد منفی جمعیت مردم ایران نوعی ناهمگونی را به وجود آورده است.
این امر بستگی به نوع رفتار ایرانیان با افغانها دارد. به ویژه نظامیان و دستگاههای امنیتی ایران. اگر ایرانیها برای اخراج افغانها متوسل به خشونت شوند و سلاح به کار ببرند با توجه به روحیه افغان ها، آنها نیز تردیدی در استفاده از سلاح نخواهند داشت. سلاح قاچاق هم در ایران زیاد است؛ بنابراین اساسا به نفع ایرانیها نیست که جدای از مساله حقوق بشر و باقی قضایا برای اخراج افغانها به حربه نظامی توسل جویند. ایران بایدا تدابیر دیگری را اتخاذ کند تا اگر قراربر خروج افغانها از کشورمان باشد این کار در همکاری با کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل صورت گیرد. در شهرهای مختلف کمپهایی را دایر کرده و سازمان ملل را در این امر دخیل کند. هر گونه توسل به زور از سوی ایران موجب میشود تا امنیت ایران از سوی افغانستانیها برهم خورد. آنها در مقابل سلاح، دست به سلاح میبرند و آدمهای مطیعی که بخواهند در مقابل توسل به زور آرام بنشینند، نیستند.
منبع: فراز دیلی