اقتصاد۲۴- واگرایی فزاینده میان ایالات متحده و متحدان کلیدی اش در خاورمیانه نه مربوط به این اواخر است و نه به این زودیهای پایان میگیرد. مهم است که علت اصلی درگیر شدن ایالات متحده در خاومیانه را بدانیم: نفت.
در ابتدا واشنگتن صرفا میخواست جریان نفت خودش را تامین و آن را از دسترس دشمنان دور نگه دارد. با این حال، در دهه ۱۹۷۰ و با پیدایش پترو دلار، نفت اعراب برای امنیت و رفاه ایالات متحده حیاتی شد. در حالی که اتحاد جماهیر شوروی مجبور بود برای نفت حفاری کند ایالات متحده دلارش را چاپ میکرد. دلایل دیگری مانند ترورویسم و اسرائیل نیز بعدها اضافه شدند، اما تروریسم تنها پس از مداخله آمریکا در منطقه به یک عامل تبدیل شد و اسرائیل نیز به عنوان یک متحد راهبردی حیاتی از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار بود.
به این ترتیب، معامله تضمین امنیت کشورهای متحدش در خاورمیانه از سوی ایالات متحده در ازای فروش نفت با دلار برقرار شد. بحث بر سر این است که دقیقا چه زمانی نظام دلارهای نفتی دیگر جواب نداد. بسیاری به رکورد بزرگ سال ۲۰۰۷-۲۰۰۹ اشاره میکنند و من تمایل دارم با آنها موافق باشم. مگر نه اینکه از همان سالها آمریکا رفته ر فته خروج از خاورمیانه را تسریع کرد. گفتگوها درباره توافق هستهای با ایران را کلید زد. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق به رغم روابط نزدیکش با عربستان پس از حمله متحدان ایران به تاسیسات نفت عربستان دیگر آن دکمه تضمین امنیت آمریکا را فشار نداد. سیاستهای دولت جو بایدن هم اصلا نه با تمرکز بر خاورمیانه بلکه با محوریت مقابله با چین و روسیه آغاز شدند.
آیا امارات متحده عربی و عربستان سعودی از دست ایالات متحده عصبانی هستند؟ اینطور به نظر میرسد که رویکرد رهبران این دو کشور هم راستاست. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، انسانی احساساتی، آشفته حال و اغلب نزدیک بین است. او مورد توجه بایدن قرار نگرفت. با این حال معتقد است که وجهه بین المللی اش را میتواند به عنوان یک اصلاح طلب نجات دهد. به رغم اینها، بن سلمان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری را تحسین میکند و حتی از برخی جهات از او الگو میگیرد. مرد قدرتمندی که قدرت خود را استوار کرده و استراتژیهای غیر متعارف و نامتقارن را دنبال میکند. الیگارشهای روس همواره در دبی مورد استقبال بوده اند. امارات به طور مخفیانه اجازه ایجاد یک پایگاه نظامی چین در خاک خود را داده است. تماس امارات با بشار اسد متحد کلیدی پوتین در منطقه نیز اقدام دیگری بود که به مذاق ایالات متحده خوش نیامد. به این ترتیب میبینیم که عربستان و امارات هر دو نگران هستند. از دید بن سلمان و بن زاید ضمانتهای ایالات متحده متزلزل است و بهتر که حمایت روسیه و ایالات متحده را با هم دریافت کنند.
بیشتر بخوانید: واکاوی دو احتمال درمورد سرنوشت برجام
گذشته از این نگرانی، بحران اوکراین دلیل راهبردی دیگری است. از دیدگاه بن سلمان میشود از بحران برای افزایش ذخایر مالی استفاده کرد حتی اگر به قیمت تغییر رابطه با غرب از یک رابطه نهادی به سمت یک رابطه تراکنشی و به خطر افتادن ثبات منطقه به دلیل تورم و کمبود انرژی و مواد غذایی باشد.
صرف نظر از خشم عربستان سعودی و امارات متحده عربی از توافق ایالات متحده با ایران، این موضوعی است که در حال رخ دادن است. نه به این دلیل که ایالات متحده به گرمی از تهران استقبال میکند بلکه به این دلیل که راهبرد کلان ایالات متحده نیاز به تغییر موقعیت در خاورمیانه دارد. بسیاری از استراتژیستهای آمریکایی بارها اقدام ترامپ در بیرون رفتن از توافق را برای اهداف ایالات متحده نگران کننده بیان کردند.
سعودیها و اماراتیها به اشتباه فکر میکنند که میتوانند ضامن اصلی امنیت خود را وادار کنند تا برخلاف اهداف خود اقدام کند. آنها تلاش میکنند از گذر کمپینهای نفوذ، لابی و فشار و از طریق تماس با رقبای ژئوپلیتیکی آمریکا- روسیه و چین- این کار را انجام دهند. در لیست اولویتهای آمریکا امنیت انرژی و مهار افزایش قیمت، بالاتر از احساسات محمد بن سلمان و محمد بن زاید است. روشن است که سعودیها و اماراتیها نمیتوانند حوثیها را شکست دهند و اگر بخواهند این جنگ را به نفع خود تمام کنند باید کاملا درگیر آن شوند. آنها همچنین در جنگ افکار عمومی هم شکست خورده اند. به علاوه، حوثیها حملات خود را تشدید کرده اند. اگر آنها به این نتیجه میرسیدند که دوباره ممکن است در لیست سازمانهای تروریستی قرار بگیرند حملاتشان را افزایش نمیدادند.
بیشتر بخوانید: شیخ خلیفه بن زاید رئیس امارات درگذشت
آیا امارات و عربستان به دنبال گرفتن امتیازات بلندمدت از ایالات متحده هستند؟ اگر آنها نیاز ایالات متحده به عقب نشینی از تعهدات خود در منطقه را بپذیرند، معنادار است. این همان چیزی است که باراک اوباما، رئیس جمهوری اسبق به نوعی خواستار آن بود وقتی گفت که منطقه باید خودش مراقب امنیت خودش باشد. در عوض، ما شاهد ظهور یک محور جدید و اعلام نشده سعودی، اماراتی و اسرائیلی هستیم که به نظر میرسد نه تنها بر مهار ایران، بلکه بر حفظ فشار برای مقابله با انقلاب در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا متمرکز است.
روسیه یک قدرت رو به زوال و دارای اقتصادی به اندازه نصف اقتصاد کالیفرنیا است. تنها اهرم واقعی آن سلاح هستهای و گاز است. به علاوه، شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین، مرکانتلیست است و از پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی دوری میزند و فرزندان خود را برای دفاع از محمد بن سلمان و محمد بن زاید نمیفرستد تا بمیرند. از اینها گذشته، چین و روسیه هر دو روابطی راهبردی با تهران دارند.
منبع: کارنگی / دیپلماسی ایرانی