تاریخ انتشار: ۰۹:۲۰ - ۰۵ خرداد ۱۴۰۱

مرگ؟ بازداشت؟ یا فرار حسین عبدالباقی؟

به دنبال فاجعه‌ی تلخ متروپل آبادان و مرگ تعدادی از هموطنان زیر آوار ساختمان، کاربران رسانه‌های اجتماعی همراهی گسترده‌ای با مردم آبادان کردند و این امر به مهمترین موضوع رسانه‌های اجتماعی در روز‌های گذشته تبدیل شد.

به دنبال فاجعه‌ی تلخ متروپل آبادان و مرگ تعدادی از هموطنان زیر آوار ساختمان، کاربران رسانه‌های اجتماعی همراهی گسترده‌ای با مردم آبادان کردند و این امر به مهمترین موضوع رسانه‌های اجتماعی در روزهای گذشته تبدیل شد. در این میان، یکی از موضوعاتی که توجه کاربران را به خود جلب کرد، سرنوشت حسین عبدالباقی مالک متروپل آبادان است. از همان لحظه ریزش ساختمان، مطالب مختلفی راجع به رشوه توسط مالک متروپل آبادان در رسانه‌های اجتماعی منتشر می‌شد که حکایت از فسادی بزرگ پشت این ساختمان داشت و همین امر حساسیت کاربران نسبت به مالک متروپل را افزایش داده بود.

در توئیتر در این مدت بیش از 7 هزار توئیت فقط راجع به عبدالباقی زده شده و در تلگرام نیز حدود 10هزار مطلب با 28 میلیون بازدید راجع به این موضوع منتشر شده است. به دنبال حساسیت افکار عمومی راجع به مالک متروپل و مسئولینی که در این فاجعه دخیل بودند، در همان روز دوشنبه اعلام شد که با حکم دادستان خوزستان مالک متروپل بازداشت شده است. اما فردای آن روز، ناگهان ماجرا تغییر کرد و اعلام شد که عبدالباقی زیر آوار متروپل، از دنیا رفته است. انتشار این خبر حساسیت‌ها به سرنوشت عبدالباقی را بیشتر کرد و باعث شد تا کاربران شبکه‌های اجتماعی با انتشار تصاویر اعتبار رسانه‌های رسمی را زیر سؤاب ببرند.

به دنبال کاهش اعتبار رسانه‌های رسمی در اطلاع‌رسانی در خصوص وضعیت عبدالباقی، بازار شایعات و اخبار غیر رسمی در رسانه‌های اجتماعی بیش از پیش رونق گرفت. بسیاری از کاربران خبر مرگ عبدالباقی را باور نکردند و معتقد بودند این موضوع برای سرپوش‌گذاشتن بر مفاسد او بوده است. به طور مثال در توئیتر، با بررسی توئیت‌های حاوی کلیدواژه‌های «دروغ» و «دروغگو» این مطلب آشکار می‌شود که این توئیت‌ها عمدتا راجع به عبدالباقی مالک متروپل آبادان بوده و میان تکرار کلمه دروغ با نام حسین عبدالباقی ارتباطی آشکار وجود دارد. همان‌گونه که در تصویر نیز مشخص است، در توئیت‌هایی که واژه دروغ بکار رفته، نام عبدالباقی و متروپل آبادان پررنگ بوده است.

 

اما واکنش‌ها در خصوص سرنوشت عبدالباقی و قضاوت کاربران رسانه‌های اجتماعی به توئیتر محدود نبود. در اینستاگرام نیز بسیاری از رسانه‌ها خبر مرگ او را منتشر کرده بودند. صفحات اینستاگرامی خبرگزاری فارس و بی‌بی‌سی فارسی، به عنوان دو صفحه‌ای که رویکرد سیاسی کاملا متفاوتی دارند و مورد توجه گروه‌های مختلف مردم قرار می‌گیرند از جمله این رسانه‌ها هستند. در کامنت‌های این خبر در صفحه بی‌بی‌سی فارسی، کلمات دروغ، دروغه، فرار، فراریش و کانادا بیشترین تکرار را داشته است که نشان می‌دهد مخاطبان این صفحه، نه تنها مرگ عبدالباقی را باور نکرده‌اند بلکه بسیاری از آن‌ها معتقدند که او را فراری داده و مقصد او را نیز کانادا حدس زده‌اند.

این موضوع اما محدود به کامنت‌های صفحه بی‌بی‌سی فارسی نبود. در کامنت‌های اینستاگرام خبرگزاری فارس نیز شاهد تکرار چنین محتوایی بوده‌ایم. اگرچه رویکرد سیاسی خبرگزاری فارس کاملا متفاوت از بی‌بی‌سی فارسی است اما در آن‌جا نیز مخاطبان فارس خبر مرگ عبدالباقی را باور نکرد‌ه‌اند. ابر کلمات کامنت‌های این خبر نشان می‌دهد که در آن کامنت‌ها نیز کلمات دروغ، دروغه، فرار، فراریش و کانادا از جمله بیشترین کامنت‌ها بوده است.

 

تنوع و گستردگی مخاطبانی که راجع به سرنوشت عبدالباقی نوشته‌اند، این اجازه را به ما می‌دهد تا بتوانیم این نظرات را به عموم جامعه و مردم تعمیم دهیم. به‌نظر می‌رسد که بسیاری از مردم روایت رسانه‌های رسمی راجع به سرنوشت عبدالباقی را باور نکرده‌اند. آن‌ها بر اساس تجربه‌هایش پیشین و نفوذ و روابطی که عبدالباقی داشته، قبول ندارند که او مرده است. عجیب‌تر آن که به طور مشترکی مخاطبان فارس و بی‌بی‌سی فارسی حدس می‌زنند که او به کانادا فراری داده شده است. پرلایک‌ترین کامنت‌های خبرگزاری فارس در این خصوص عبارت است از: «متهم گریخت»، « خسته نشدید از این همه اخبار متناقض» و « بسه دیگه این همه دروغ».

این بی‌اعتمادی گسترده به روایت رسانه‌های رسمی که حالا به مخاطبان خبرگزاری فارس نیز رسیده زنگ خطر جدی برای رسانه‌ها، مسئولین و سیاستگذاران رسانه‌ای کشور است. پیش از این نیز در گزارش دیگری راجع به تعطیلی هفته گذشته تهران به دلیل آلودگی هوا، همین یافته‌ها دیده شد. مردم فراموشکار نیستند و عملکرد مسئولین و رسانه‌ها را به‌خاطر می‌سپارند. وقتی رسانه‌های رسمی به نقل از مقامات خبر بازداشت فردی را می‌دهد و روز بعدش اعلام می‌کنند که آن فرد زیر آوار مرده است، طبیعی است که مردم نه این خبر، که سایر اخبار مرتبط با این موضوع را نیز باور نکنند. بازسازی این ضرباتی که به اعتماد عمومی وارد می‌شود بسیار دشوار است.

منبع: روزنامه شرق
ارسال نظر