اقتصاد۲۴- متهم کردن دولت های قبلی به خراب کردن کشور فقط مختص دولت ابراهیم رئیسی نیست؛ پیشتر هم محمود احمدی نژاد نسبت به دولت خاتمی چنین موضعی داشت و هم حسن روحانی درباره دولت احمدی نژاد. فرق آنها با دولت ابراهیم رئیسی در این بود که حداقل تا مدتی قابل ملاحظه در ابتدای کار موفق به کنترل شرایط شده بودند. در دوره احمدی نژاد شتاب تورمی بعد از دو سال از شروع به کار او آغاز شد و تلاطمهای ارزی در سال های ششم و هفتم دولت سراغ او آمد. حسن روحانی هم در 5 سال اول کارش موفق به کنترل نرخ ارز و کاهش تورم از ۴۰ درصد به حدود ۱۰ درصد شده بود و خروج آمریکا از برجام بود که اوضاع را برای او به هم ریخت.
برای دولت رئیسی اما نمودارهای هشداردهنده اقتصادی از همان روز اول کار سر ایستادن ندارند؛ قیمت دلار در ۱۰ ماه عمر دولت او از ۲۵ هزار و ۴۰۰ تومان به بالای ۳۳ هزار و ۵۰۰ تومان رسید. در حالیکه سکه طلا در روز تحلیف او ۱۱ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان بود حالا به بالای ۱۶ میلیون تومان رسیده است.
تفاوت مهم روحانی و رئیسی
فرق دولت رئیسی و روحانی اما در یک موضوع مهمتر است؛ روحانی همواره با زبان صریح اعتراف می کرد و تاکید داشت که سیاست خارجی بر روی اقتصاد تاثیر دارد و برای بهبود دومی باید گره های اولی را باز کرد. او عملا هم در دولت اول و سال ابتدایی دولت دومش هم شعارش را در عمل اثبات کرد و توانست رشد اقتصادی منفی 5 کشور را به مثبت ۸ در سال ۹۵ برساند. رئیسی و تیمش اما می گفتند و همچنان می گویند که سیاست خارجی و برجام بر اقتصاد تاثیری ندارد و بدون تحریم هم می شود کشور را اداره کرد. اینجاست که وقتی از دولت رئیسی پرسیده می شود دلیل ادامه بی وقفه مسیر گرانی ها و فشارهای معیشتی چیست آنها از مفهومی به نام «بانیان وضع موجود» سخن می گویند. از جمله روز یکشنبه روزنامه دولتی ایران با همین عنوان از چهره هایی چون حسن روحانیُ سیدمحمد خاتمیُ سید حسن خمینی و علی اکبر ناطق نوری یاد کرده است. یعنی همان دولتمردان و سیاستمدارانی که در ۸ سال گذشته در دولت حضور داشته و یا بر مواضع آن تاثیر می گذاشتند. اما این پاسخ تا کجا معتبر خواهد بود؟
دولت سیزدهم برای سال دوم چه خواهد گفت؟
۲ ماه دیگر سال اول فعالیت دولت سیزدهم یعنی ۲۵ درصد عمر آن به پایان می رسد. حتی اگر ارجاع به تاثیر گذشتگان را در یک سال اول توجیه پذیر بدانیم این ارجاع در سال دوم دیگر توجیهی نخواهد داشت. برای آن روزگار دولت چه بهانه ای دارد؟ آیا قرار است کار اداره کشور را در چارچوب یک تقابل رسانه ای و ژورنالیستی با پیش کشیدن ترکیب «بانیان وضع موجود» متوقف کند؟ فرض کنیم که این بهانه منتقدان و رقبای سیاسی را کاملا ساکت کند و حتی دیگر کسی در کشور شعارهای دوره انتخابات آقای رئیسی و خط و نشان اصولگرایان برای اداره کشور را به یاد نیاورد. برنامه دولت برای اداره وضعیتی که در آن به شکل فزاینده شاهد اعتراضات و اعتصابات معیشتی و اقتصادی هستیم چیست؟ تئوری «بانیان وضع موجود» تا کجا می تواند برای این معترضان پاسخ قانع کننده ای باشد؟
بیشتر بخوانید: کل سیاستهای دولت توسط یکی دو وزیر و نزدیکان آنها اتخاذ میشود
دولت سیزدهم بدون گفتمان، بدون برنامه
به عبارت ساده در حالی که دولت اداره کشور را در حد یک تنازع در شعارها و تبلیغات سیاسی تازه فروکاسته، مساله اصلی ناظر به افق گشایی پیش روی کشور است که تکلیف آن معلوم نیست. یک ضعف بزرگ دولت ابراهیم رئیسی و حتی در ابعاد وسیع تر، نسل جدید اصولگرایان حاکم بر کشور این است که نه گفتمان مشخصی که وسیع تر از شعارها و تبلغیات معمول باشد دارند و نه برنامه ای برای آن. در دوران احمدی نژاد و خصوصا 4 سال اول آن به طور مشخص او هم برای اداره کشور گفتمان روشنی داشت و هم برنامه ای تا حدودی مشخص. هر چند آن برنامه کارآمد و مطلوب نبود اما به هر حال وجود یک چارچوب کلی و از پیش تعیین شده برای اداره کشور توسط تیم او را می شد شناسایی کرد و دید. شاید هم همین نداشتن گفتمان و برنامه مشخص است که دولت رئیسی را به جایی رسانده که برای توضیح شرایط فعلی به تئوری «بانیان وضع موجود» متوسل شود و برای تعیین تکلیف مسایل مهم کشور سعی کند تقلیدی دست دوم از رفتارها و شیوه گفتار احمدی نژاد را عرضه کند.
به معترضان معیشتی چه خواهید گفت؟
در شرایط کنونی نه فقط دولت بلکه کل حاکمیت باید در یابد که مساله کشور این نیست که مشکلات به چه کسی حواله می شود. مساله این است که کشور چطور اداره خواهد شد. کشوری که بیش از 5 دهه با متوسط تورم دو رقمی و بیش از یک دهه با رشد اقتصادی نزدیک به صفر و حتی منفی را پشت سر گذاشته و اخبار اعتراضات و اعتصابات اقتصادی و معیشتی بخش تکراری گزارش های هر روز و از اکثر نقاط کشور است. به عبارتی شاید بهانه هایی مانند «بانیان وضع موجود» به درد کلنجار رفتن و درگیر شدن با منتقدان و رقبایی که پشت کامپیوترها و گوشی های موبایل خود هستند بخورد اما معترضانی که راه خیابان را یافته و روز به روز بیشتر می شوند و یا گروه های حاشیه نشین و اقشار در معرض سقوط اقتصادی به چنین چیزهایی گوش نخواهند سپرد.
منبع: فرازدیلی