تاریخ انتشار: ۱۲:۰۴ - ۱۸ تير ۱۴۰۱

آمریکا و گزینه تلخ شکست مذاکرات هسته‌ای/ چرا توافق برای واشنگتن مهم است؟

دولت جو بایدن گفته بود که احیای برجام، بهترین راه برای کنترل برنامه هسته‌ای ایران است اما به نظر می‌رسد که با شکست این گزینه، آمریکا آماده می‌شود که رویکرد کنونی اسرائیل در بازدارندگی ایران را بپذیرد.

اقتصاد۲۴- ماریا فانتاپی و ولی نصر: دولت جو بایدن گفته بود که احیای برجام، بهترین راه برای کنترل برنامه هسته ای ایران است اما به نظر می رسد که با شکست این گزینه، آمریکا آماده می شود که رویکرد کنونی اسرائیل در بازدارندگی ایران را بپذیرد: سخت تر کردن حصار اقتصادی اطراف ایران با بیرون راندن کشور از بازار نفت، حمایت از اسرائیل در انجام حملات در داخل ایران و تلاش هایش برای درهم بافتن یک ائتلاف از دولت های عربی برای بازدارندگی ایران.

این مورد آخر، کارکرد تازه توافق های ابراهیم است که اسرائیل را به بحرین، مراکش، سودان و امارات پیوند زده است. چه بسا که این توافق به یک پیمان کارآمد دفاع نظامی تبدیل شود که ایالات متحده هم به پیشرفت آن یاری می رساند. این وضعیت، یادآور دهه 1970 است که ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری اسبق ایالات متحده امریکا امنیت خاورمیانه را به شاه واگذار کرد. اکنون هم بایدن، وظیفه بازدارندگی ایران را به اسرائیل می سپارد. این یک رویکرد ریسک آفرین است: این بار، بر خلاف پنجاه سال پیش، پاسبانی که آمریکا بر منطقه می گمارد، تلاش نمی کند که از کشمکش پرهیز شود بلکه به روش بسیار روشنی به دنبال تشدید تنش است. واشنگتن باید راهبرد دیگری در پیش گیرد که هدف آن دور کردن منازعه از گذر یک امنیت منطقه ای، همراه با پیوندهای محکمتر دیپلماتیک میان ایران و دولت های عربی است، یعنی یکی از محدود رویکردهایی که می تواند به کاهش تنش های فزاینده در خاورمیانه یاری رساند.

نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل، راهبرد باصطلاح هشت پا (اختاپوس) را علیه ایران به کار انداخته است. این راهبرد دربردارنده خرابکاری، ترور، جنگ سایبری و حمله به پرسنل و زیرساخت های نظامی ایران و نیز متحدانش در عراق، لبنان و سوریه است. این رویکرد که فراتر از هدف گرفتن تاسیسات هسته ای می رود و بر خود جمهوری اسلامی تمرکز دارد، کمتر قابل پیش بینی و بیشتر تهاجمی است و از کارزارهای پیشین اسرائیل هم پیچیده تر است.

آنچه برای راهبرد بنت کارساز است، برساختن ظرفیت های اسرائیل در مرزهای ایران است. منابعی در منطقه می گویند که کارزار خرابکاری و ترور اسرائیل در داخل ایران، متکی به پایگاه هایی در آذربایجان است که مرزهای مشترکی با ایران دارد و نیز در کردستان عراق که همسایه غربی ایران است. بنت همچنین امیدوار است که توافق های ابراهیم، یک وزنه متقابل منطقه ای در برابر جمهوری اسلامی باشد. این توافق ها، دسترسی اسرائیل به خلیج فارس را از گذر تدابیر امنیتی با بحرین و امارات تامین کرده است.

واشنگتن همچنین مصر و اردن را ترغیب می کند تا پیوندهای امنیتی با اسرائیل را عمیق تر کنند و از تلاش ها برای وارد کردن عربستان سعودی به پیمان های ابراهیم حمایت کنند تا محور عربی برای بازدارندگی ایران، مستحکمتر شود. این مسئله احتمالا در برنامه بایدن برای دیدار با سعودی ها قرار دارد.

در شرایطی که اسرائیل حالت تهاجمی به خود می گیرد، ایران در پی بدست آوردن زمان است. با پرهیز از رویارویی مستقیم با اسرائیل، تهران می تواند (حراست از) برنامه هسته ای اش را مستحکم کند، برنامه های موشکی و پهپادی اش را تقویت کند و توانایی های نظامی اش در عراق، لبنان، سوریه و یمن را گسترش دهد. مقام های ایران همچنین بر این باورند که اگر اسرائیل موفق شود که تهران را به یک منازعه گسترده تر بکشاند، دولت بایدن مجبور به مداخله نظامی خواهد شد. از این گذشته، خصومت های فزاینده احتمال اینکه دولت های عربی بیشتری به آغوش اسرائیل کشیده شوند را تقویت می کند.


بیشتربخوانید: رایزنی بورل و وزیر خارجه عربستان درباره مذاکرات دوحه


افراد ذینفوذی در سپاه پاسداران، اکنون انگیزه نیرومندی برای مخالفت با توافق هسته ای دارند چرا که درآمد نفتی ایران، دوباره به دولت ایران می رسد. سپاه باید بودجه اش را از یک نهاد غیرنظامی درخواست کند و احتمالا با فشار افکار عمومی برای چشم پوشی از بخشی از این بودجه روبه رو خواهد شد. این یک تحولِ بویژه ناخوشایند است آن هم در زمانی که سپاه خواهان افزایش توانایی نظامی خود برای حفظ توازن راهبردی با اسرائیل است.

حملات فزاینده اسرائیل، مقاومت سپاه علیه توافق هسته ای را تقویت کرده که از نظر آنها یک سازوکار آمریکایی برای تضعیف توانمندی ایران برای واکنش نظامی است.

بی گمان، یک توافق هسته ای می تواند راه نفس اقتصاد ایران را باز کند آن هم در هنگامه گسترش ناآرامی های مردمی، و همچنین فرصت های تجاری ایران و همسایگانش را تقویت می کند در زمانی که اسرائیل پیوندهایش با دولت های عربی را گسترش می دهد. افرادی که در حلقه کادر رهبری ایران، خواهان توافق هستند، می تواند بر مقاومت سپاه غلبه کنند اگر ثمرات اقتصادی یک توافق، چشمگیر و فوری باشد و اگر ایران اطمینان حاصل کند که این ثمرات، محقق می شوند.

ناکامی در دستیابی به یک توافق، همچنین خطر تشدید تنش با اسرائیل را بیشتر می کند اما سپاه پاسداران، سلطه نیرومندی بر دولت ایران دارد و کنایه آمیز است که اسرائیل و سپاه، هر دو مخالف توافق هسته ای هستند و آماده درگیری می شوند.

در هفته های آینده، مداخله آمریکا برای مهار جنگ سایه میان ایران و اسرائیل بسیار کلیدی است تا این جنگ از کنترل خارج نشود. شعله های تشدید تنش می تواند از شام تا شبه جزیره عربی را در بر بگیرد. این وضعیت می تواند بحران سیاسی در عراق و لبنان را طولانی کند، آتش بس حساس میان حوثی ها و عربستان سعودی را ناکار سازد و حتی به شعله کشیدن دوباره درگیری ها در سوریه بینجامد. این همه، آمریکا را وامی دارد تا دوباره پایش به درگیری های منطقه ای کشیده شود در زمانی که می خواهد بر چین و روسیه تمرکز کند.

برای جلوگیری از این پیامدهاست که دولت بایدن، باید خطوط قرمزی را برای دولت اسرائیل تعیین کند و بر محدوده های حملات تحریک کننده، تاکید کند.

آمریکا همچنین باید راهبردی را برای ثبات خاورمیانه ترسیم کند که تنها بر بازدارندگی و رویارویی با ایران استوار نباشد یا در پی کاهش کوتاه مدت بهای نفت نباشد. به جای آن، آمریکا باید یک چارچوب با دوام برای جلوگیری از منازعه طراحی کند. موثرترین راه آن است که یک توافق هسته ای با ایران را به نتیجه برساند. چنین توافقی، بی گمان برای راضی کردن اسرائیل کفایت نمی کند و نیز فعالیت های سپاه و نیابتی هایش در منطقه را متوقف نمی سازد. با این حال برنامه هسته ای ایران را چارچوب می دهد و اقدامات فوری اسرائیل را از ضرورت می اندازد. چنین توافقی همچنین احتمال اقدامات تلافی جویانه ایران در منطقه – از جمله علیه نفتکش ها و تاسیسات نفتی – را کاهش می دهد، اقداماتی که می تواند بازار جهانی انرژی را ناپایدار کند.

پیشرفت در این زمینه، همچنین می تواند روابط ایران با همسایگانش در منطقه را دگرش دهد. تهران تلاش کرده است تا پیوندهایش با کویت، عمان و قطر را تقویت کند. همچنین تمایل دارد تا روابطش با ریاض و ابوظبی را نیز بهبود ببخشد. در پی پنج دور گفت وگو میان ایران و سعودی ها، یک آتش بس در یمن وارد سومین ماه خود می شود. یک توافق هسته ای همچنین این ابتکار را تقویت می کند. برعکس، تحریم های بیشتر و حملات اسرائیل علیه برنامه هسته ای ایران، احتمالا این روند را متوقف خواهد کرد و منطقه را در مسیر تشدید تنشی خطرناک قرار می دهد.

حتی بدون یک توافق هسته ای نیز، تعامل بیشتر ایرانی – عربی می تواند نقش ترمزی را برای فعالیت های پرخاشگرانه ایران در منطقه داشته باشد اما این در صورتی حاصل می شود که مسیری واقعی و روشن برای بهبود روابط دو طرف وجود داشته باشد.

هرچند پادشاهی های خلیج فارس از ایران در هراسند و پیوندهای امنیتی شان را با اسرائیل تعمیق داده اند، خواهان یک جنگ میان ایران و اسراییل نیستند. آنها خواهان حفاظت امنیتی اسرائیل هستند اما در هراسند که با یک درگیری نظامی، دچار صدماتی دوجانبه شوند.

کشورهای عربی خلیج فارس همچنین تمایل به خاتمه درگیری های منطقه ای بویژه در یمن دارند. تحکیم آتش بس کنونی نیازمند آن است که گفت  وگوهای سعودی – ایرانی فارغ از توافق هسته ای، تداوم یابد. تلاش فزاینده برای یک رابطه دیپلماتیک مستحکمتر میان ایران و همسایگان عرب، این فرصت را برای واشنگتن فراهم می آورد که در امنیت منطقه، چرخشی را پدید آورد. واشنگتن می تواند از گذر همکاری نزدیک با همه دولت های عربی که علاقمند به امنیت خلیج فارس و دریای سرخ هستند، حمایت بیشتری برای کنترل تشدید تنش میان اسرائیل و ایران بدست آورد.

آمریکا باید فوریتِ بازدارندگی نظامی ایران را با ترغیب دیپلماسی منطقه ای همراه کند تا بر رفتار تهران تاثیر گذارد. اسرائیل در حال وسوسه عرب ها برای پیوستن به چتر امنیتی ضدایرانی است. ایران همه دلیلی دارد تا عرب ها را از برداشتن چنین گامی منصرف کند. دولت های عربی می توانند از این اهرم برای ترغیب تهران و اسرائیل، هر دو، به پرهیز از تحریکات خطرناک و محدود نگه داشتن جنگ سایه شان، استفاده کنند. بایدن باید از فرصت سفر خود به منطقه برای ترغیب آنان به کار در این مسیر بهره گیرد.

منبع: دیپلماسی ایرانی

ارسال نظر