اقتصاد۲۴- کتاب «بدون دود و آتش و خون» روایتهای جالب و جدیدی را در گفتگو با رئیسجمهور سابق و دولتمردانش منتشر کرده است. این کتاب که نوشته بهراد مهرجو و، ولی خلیلی است، «گزارشی تحقیقی درباره اثرات تحریمها بر اقتصاد ایران» را در بر گرفته و پرده از رازهای مگویی برداشته است. در بخشی از این کتاب، گفتوگویی از اسحاق جهانگیری تحت عنوان «هزار درد بیدرمان» منتشر شده که از بدعهدی بهظاهر دوستان ایران از جمله روسیه سخن گفته شده است. در این گفتگو جهانگیری از گمشدن ۳۱ میلیون دلار که هرگز سرنوشتش مشخص نشد میگوید و تأکید دارد: «در دوره قبلی تحریمها حداقل امارات و کشورهای عربی همراه ایران بودند، ولی در این دوره آنها هم با ما نبودند، حتی روسیه هم به ایران ارز نمیداد». آنچه در ادامه میآید گزیدهای از متن منتشرشده این گفتگو است.
اگر بعد از ترامپ از برجام خارج میشدیم، الان هیچ امکاناتی برای مذاکره نداشتیم
بخش مهمی از سخنان اسحاق جهانگیری درباره روزهای سخت خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای کمرشکن ترامپ است و در این رابطه میافزاید: «برجام حاصل تلاش ظریف، روحانی و مقام معظم رهبری بود. ترامپ آن را به هم زد. اگر بعد از ترامپ از برجام خارج میشدیم، الان هیچ امکاناتی برای مذاکره نداشتیم و بدتر اینکه ترامپ را خوشحال کرده بودیم». در تمام مقاطعی که صحبت میکند، یاد حرفهای تند سیاستمداران جناح مقابل میافتد و باز هم لهجه کرمانیاش مسلط میشود و صدایش هم بالاتر میرود: «عدهای انگار تمام منافعشان به این گره خورده بود که با تندروی، خواستههای آمریکا را در ایران پیاده کنند. اینها دشمن ملت ایران هستند».
نزدیکانش همگی معتقدند جهانگیری سیاستمداری صادق است و خودش را لابهلای شعارهای عوامفریب پنهان نمیکند: «همان موقع که برخی از آقایان با سیاهنمایی مشغول این بودند که برای خودشان هوادار جمع کنند، دولت تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد. مسئله اول اداره اقتصاد و مسئله دوم دورزدن تحریمها بود».
تقریبا تمام مفرهای انتقال پول به ایران را بستند
او که مبدع اصطلاح جنگ اقتصادی در دولت دوازدهم بود، در ادامه میگوید: «آمریکا میخواست ما نفت نفروشیم. کشتی به کشتی ما را دنبال میکردند». مسئول تشریفات پنجرههای رو به بالکن را بسته و صدای کلاغها دیگر در اتاق نمیپیچد. جهانگیری در حال فهرستکردن مسائلی است که طی دوران جنگ اقتصادی رخ داد: «وقتی نظام بانکی آنها علیه ما شد، تقریبا تمام مفرهای انتقال پول به ایران را بستند. در این مقطع مسئله اصلی ما جابهجایی پولهای خارج کشور میان حسابها بود. این کار را انجام دادیم. کار سختی بود. سختتر اینکه چنین کاری را بدون اینکه یک دلار از منابع کشور هدر برود انجام دادیم».
بیشتر بخوانید: پزشکیان : پدر دولت قبل را در آورده بودند
۳۱ میلیون دلار به تهران نیامد و سرنوشتش معلوم نشد
جهانگیری در بیان خاطرات آن روزها به ماجرای گمشدن ۳۱ میلیون دلار اشاره میکند و میگوید: «در دولت دهم، قرار بود طی دو مرحله ۳۵۰ میلیون دلار از مرز آذربایجان بهصورت پالت اسکناس به کشور بیاورند. بعد در تهران ۳۱ میلیون دلار نیامد و سرنوشتش معلوم نشد. اسکناسها را برداشته بودند و کسی هم مسئولیتش را قبول نکرد».
بعد از برجام ذخایر اسکناس کاغذی دلار در کشور به بالاترین سطح رسید
صدای تلفن روی میز بلند شده، ولی جهانگیری اعتنا نمیکند: «اینها را مردم باید بدانند. بعد از برجام ذخایر اسکناس کاغذی دلار در کشور به بالاترین سطح رسید. وقتی تحریم شروع شد، این اسکناسها را برای وقتی ذخیره کردیم که همه مرزها را به روی ما ببندند که با اسکناس و نقدی خرید کنیم». همچنان تن صدایش بالاست: «به جایی رسیدیم که ذخایر ارزی کشور به حدی بود که بتوانیم حداکثر کالاهای اساسی را تأمین کنیم. درحالیکه صنایع و تولید هم برای واردات و... نیاز داشتند. در این مرحله پتروشیمیها و صنایع فلزی با آوردن ارزهای صادراتیشان به کشور کمک کردند». چند باری دستهایش را به هم میمالد، با استکان چای مقابلش کمی بازی میکند و میگوید: «در ستاد مقابله با تحریم امکانی را فراهم کردیم که مدیران ریسکپذیر بتوانند کار کنند».
در دوره قبلی تحریمها حداقل امارات و کشورهای عربی همراه ایران بودند، ولی در این دوره آنها هم با ما نبودند
بازهم به خاطراتش میزند: «دقت کنید که در این مقطع چطور باید صادرات میکردیم؟ فولاد میبردیم و به اسم غیر ایران به طرف چینی میفروختیم. پول به حساب یک شرکت چینی ریخته میشد و در نهایت با چند واسطه دیگر پول به ایران میآمد. اما در این مسیر هیچ تلفات مالی صورت نمیگرفت».
او توضیح میدهد: «در اداره اقتصاد کشور سیاست تجاری جدید را پیش گرفتیم. ما هم خیلی چیزها را میدانیم؛ اینکه اقتصاد باید آزاد باشد، رقابت توسعه پیدا کند و قیمتگذاری اشتباه است. اما مگر در مورد شرایط عادی صحبت میکنیم. ما وسط میدان جنگ بودیم. در همین دوره زمانی برای اداره اقتصاد کشور و کنترل تقاضای ارز، واردات دوهزارو ۵۰۰ قلم کالا ممنوع شد. واردات خودروهای بالای ۲۵۰۰ سیسی را ممنوع کردیم».
او در رابطه با دورزدن تحریمها در حوزه کشتیرانی نیز ادامه میدهد: «کشتیهایی که با ما کار میکردند با شماره پلاکشان تحریم شده بودند. یعنی اینطور نبود که مانند قبل بگویند استفاده از پرچم کشورهای دیگر ممنوع است، بلکه گفته بودند هر کشتی با ایران کار کند، خود آن کشتی را از ناوگان حملونقل دریایی کنار میگذارند. برای اینکه کشتیها بتوانند با ایران کار کنند، بارها و بارها باید مالکان آنها را عوض میکردیم. همین چین تحت فشار آمریکا چندین ماه کشتیهای پتروشیمی ایران را در بنادرش معطل کرد. با وجود تمام این مسائل ورود و خروج کالا به کشور متوقف نشد».
داستان ارز ۴۲۰۰ تومانی از آن جفاهای تاریخی است
وقتی همهچیز بهآرامی پیش میرود، بازهم یک خاطره یا سؤال میتواند جهانگیری را به اوج برساند. داستان ارز چهارهزارو ۲۰۰ تومانی چیست؟ توضیح میدهد: «اینهم از آن جفاهای تاریخی است. اگر دولت در آن مقطع ورود نمیکرد، قیمت ارز جهش عجیبی پیدا میکرد. از چند هفته قبلتر ایادی برخی کشورهای منطقه در بازار ایران رخنه کرده بودند و دلار کاغذی جمع میکردند. اسفند سال ۹۶ کل ذخایر اسکناس بانک مرکزی به کمتر ۱۰۰ میلیون دلار رسیده بود. روسها به ایران ارز نمیدادند. تصور تحریمکنندگان این بود که این وضعیت را ادامه دهند که فشار به تأمین کالاهای اساسی برسد و داستانی مانند آنچه برای پوشک رخ داد، باز هم تکرار شود».
شب تعیین قیمت را دقیقا در ذهن دارد: «این جمعبندی همه اعضای جلسه بود. من اعلام کردم. هنوز هم معتقدم در آن مقطع زمانی تصمیم درستی بود». جهانگیری به سناریوهایی اشاره میکند که در همان شب تعیین شده بود: «همه میگفتند وضعیت ارز خراب است. رئیسکل بانک مرکزی میگفت باید ارز توزیع کنیم. دو سناریو وجود داشت. اول اینکه همین وضعیت را ادامه دهیم. اتفاق عجیبی هم نبود، چراکه در طول دوره ۴۰ سال گذشته، فقط هفت سال قیمت ارز آزاد بود. در دوره آقای هاشمی چندین نرخ ارز وجود داشت. در دولت اول آقای خاتمی ارز چندنرخی بود، بعد تکنرخی شد. در دولت احمدینژاد هم ارز باز هم چندنرخی بود».
در جلسه بحث در مورد تعیین نرخ ارز آغاز میشود. روایت جهانگیری این است: «سناریوی دوم همین اتفاقی بود که اجرا شد. یعنی تعیین قیمت واحد. قرار بود که قیمت ارز به عدد بالاتری برود، ولی آقای رئیسجمهور مخالف بودند و در نهایت چهار هزار تومان را پذیرفتند. باز هم بحثها ادامه پیدا کرد و قیمت چهارهزارو ۲۰۰ تومان اعلام شد. مسئله این است که عدد فیکس نبود و قرار بود که بر اساس شرایط تغییر کند. بعد گروهبندی کالایی شد و تخصیص ارز صورت گرفت. سه ماه بعد در جلسه سران سه قوه که سیاستهای جدید ارزی بحث شد همان موقع آقای لاریجانی که رئیس مجلس بودند، پیشنهاد داشتند که قیمت چهارهزارو ۲۰۰ تومان ثبات بماند و سران موافقت کردند».
خیلی از موضوعات را کسی نمیدانست
درحالیکه اسحاق جهانگیری به دلیل هشت سال حضور در وزارت صنایع و چهار سال معاون اولی در دولت یازدهم، بیش از هر مسئول دیگری مورد اطمینان بخش خصوصی بود، در بخشی از این مصاحبه میگوید: «اینها را میدانم که به ما انتقاد میکردند. دلیلش این است که شاید خیلی از موضوعات را کسی نمیدانست. حتی بخش خصوصی هم شاید بهدرستی نمیدانست که دولت زیر بار چه فشاری قرار دارد. البته خیلی از تصمیمات مقطعی بود و پس از رفع بحران، به حالت قبل بازمیگشت».
او میگوید سال ۹۸ تنها ۱۵ میلیارد دلار منابع برای واردات کالاهای اساسی در اختیار داشتند.
حضور مجلس یازدهم بهغیر از شوک برای اقتصاد هیچچیز نداشت
بازهم عصبانی میشود و اخمهایش در هم میرود. تمام عصبانیتش تنها در دو مؤلفه پدیدار است: اول صدایش بلندتر میشود و دوم صورتش تغییر میکند. غیر از این ثابت روی صندلی نشسته و هیچ حرکت اضافهای ندارد: «حضور مجلس یازدهم به غیر از شوک برای اقتصاد هیچچیز نداشت. در مورد ارز فشار آوردند. برای بورس جلسه میگذاشتند و وزرا را هم دعوت میکردند. بعد چند روز وضعیت بورس صعودی شد و اینها خوشحال شدند و گفتند که حاصل جلساتشان بوده، ولی باز هم که بورس نزولی شد، خیلی بیسروصدا جلساتشان را جمع کردند. متأسفانه این مجلس حتی درک درستی نکرد که همه این فشارها و رفتارها را در دورانی انجام میدهد که جنگ اقتصادی ادامه دارد و دولت به معنای واقعی تنهای تنهاست».
در مورد برخی کارهای مجلس نامهای خدمت رهبری نوشتم
او به جلسات خصوصی خودش با رهبری هم اشاره میکند: «ماه رمضان، بعد از برپایی نماز خدمت ایشان موضوعات را عرض کردم. ایشان گفتند اشکال شما این است که چرا دیر تصمیمگیری میکنید. مدتی بعد در مورد برخی کارهای مجلس نامهای خدمت ایشان نوشتم و گفتم کارهای آنها ممکن است اوضاع را به هم بریزد. شاید در زمانی کمتر از دو ساعت پاسخ دادند و نوشتند مطالب مهمی است و باید توجه شود. بعد از این مجلس قانون بودجه را تصویب کرد».
حاصل تحریم، فساد است
همچنان در همان حالت قبلی است و این بار وارد موضوعی میشود که روایتش برای او دردناکتر است: «حاصل تحریم، فساد است. حجم تجارت ایران ۷۰ میلیارد دلار است. ۲۰ درصد این رقم در جیب کسانی میرود که در داخل کشور دنبال تحریم هستند. همینها گروهی را در امارات بسیج میکنند که به ایران سرویس بدهند و در ازای آن چندین برابر معمول مطالبه مالی کنند. گروه سومی در چین شرکت تأسیس میکنند و فقط قصدشان این است که مشتری ایرانی داشته باشند که در دوران تحریم، آنها را سرکیسه کنند. مشخص است که کانالهای ارتباطی آنها کجاست. پشتوانه آنها قدرت سیاسی در داخل ایران است. اینها با تحریم کاسبی میکنند. کاری هم به وضعیت مردم ندارند».
ارزهایی که در دولت احمدینژاد هدر رفت، شناسایی نشده است
اسمی که او را آشفته میکند، باز هم تکرار میشود: «هنوز ارزهایی که در دولت احمدینژاد هدر رفت، شناسایی نشده است. در موضوع فساد خیلیها دستگیر شدند که مربوط به دولت ایشان بودند. وقتی که برخوردها دوگانه باشد، همین میشود. حالا هم از دل مبارزه با فساد فقط فساد بیرون میآید».