اقتصاد۲۴- ماجرای فرزند انسیه خزعلی را از هر سو نگاه کنیم، با کوهی از تناقضات مواجه میشویم. این روزها خصوصا تناقضهایی که متوجه رفتار دولت و دولتیها در این باره هستند در چشم افکار عمومی بسیار پررنگ شده اند. یک نمونه اش تناقضی در قبال سیاستهای فناوری اطلاعات دولت است. سیاستهایی که در ایران با سختگیریهای فزاینده علیه شهروندان و تنگتر کردن دامنه فیلترینگ همراه است و آن سوی ماجرا فرزند معاون رئیس همین دولت در کانادا مشغول کسب و کار تولید و ارائه فیلترشکن شده. آن هم معاونی که حمایت هایش از سیاستها و برنامههای سختگیرانه اجتماعی و فرهنگی، شهره خاص و عام است.
یا موضوع دیگر تناقض در رفتار رئیس جمهوری در قبال معاون امور زنان و خانواده اش است. ابراهیم رئیسی همین ده روز پیش در واکنش به دریافت ویزای تحصیلی توسط فرزند یکی از وزرا گفته بود: «اگر پسر رفت، پدر هم باید برود.»، اما حالا که معلوم شده پسر معاون خودش سال هاست رفته و بدتر از آن، خانم معاون درباره کسب و کار او در کانادا «دروغ» گفته، خبری از این تهدیدها و ژستهای سیاسی نیست.
این دست تناقضهای رفتاری را این روزها خیلیها گفته اند و به آن معترض شده اند و البته که اعتراضشان هم کاملا درست است. اما یک تناقض مهم از طرف گروهی دیگر تقریبا نادیده گرفته شده است.
هنوز به یاد داریم که نیمه خردادماه بازی فوتبال ایران و کانادا تحت تاثیر کارزارهایی سیاسی لغو شد. در این کارزار تبلیغاتی دو گروه فعالیت جدی داشتند؛ خانواده جانباختگان پرواز هواپیمای اکراینی و تنی چند از نمایندگان محافظه کار کانادایی. این دو گروه توسط طیفهای مختلف اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران نیز حمایت جدی از نظر رسانهای و سیاسی میشدند.
در آن مقطع انجام بازی دوستانه تیمهای ملی فوتبال ایران و کانادا توسط همین گروهها «سیلی» به صورت خانوادههای مسافران کشتهشده پرواز پیاس۷۵۲ خوانده شده بود. استدلال این بود که تیم ملی فوتبال ایران در این مسابقه نمایندگی سیاسی جمهوری اسلامی ایران را دارد. مضافا اینکه گفته میشد به همراه تیم ملی فوتبال ایران، افرادی با وابستگیهای سیاسی نیز حضور دارند که صدور ویزای کانادا برای سفر آنها پذیرفتنی نیست.
در همان مقطع این سوال به شکل مطرح بود که حتی به فرض صحت تمام توجیهات مخالفان بازی دوستانه ایران-کانادا، ارتباط تیم ملی فوتبال ایران با سیاستهای جاری در ایران چه میتواند باشد و بازیکنان و کادر تیم ملی فوتبال با کدام منطق باید پاسخگوی تحولات سیاسی ایران باشند؟ اساسا آیا با این توجیه میباید تیمهای ورزشی کشورها را مسئول تحولات و تصمیمات سیاسی حاکمان آن کشورها دانست؟
حالا تناقضی که وجود دارد این است که این گروهها در موضوع فرزند معاون رئیس جمهوری کجا هستند؟ چرا آنها درخواستهایی مشابه با آنچه در که در مورد سفر تیم ملی فوتبال ایران به کانادا داشتند، در این مورد مطرح نمیکنند؟ آیا فرزند معاون رئیس جمهوری که به کار تولید و ارائه فیلترشکن اشتغال دارد بیشتر با سیاستهای هیات حاکمه مرتبط است یا بازیکنان تیم فوتبال؟
زمانی این گروهها شائبه حضور افرادی مرتبط با حکومت در تیم ملی را عامل مخالفت خود با یک بازی دوستانه اعلام کردند. اما چطور حالا که معلوم شده فرزند معاون دولتی که سختگیرانه تربن سیاستهای فناوری اطلاعات را پیگیری میکند، خود مشغول ارائه فیلترشکن در کاناداست، کوچکترین اعتراضی به حضور او ندارند؟ آن نمایندگان محافظه کار مجلس کانادا کجا هستند؟
خردادماه در اعتراض به سفر تیم فوتبال ایران به کانادا، تجمعاتی اعتراضی از جمله در ونکوور کانادا برگزار شد. چرا حتی یک مورد از این تجمعات و درخواستها این روزها در قبال فرزند انسیه خزعلی و مهمتر از آن در ده سال گذشته علیه محمود خاوری برگزار نشد؟ چرا یک بار کسی از این جمع اپوزیسیون معترض نشد که چطور دولت کانادا به چنین افرادی اقامت داده است؟
اشتغال فرزند انسیه خزعلی به تولید و ارائه فیلترشکن از کانادا شائبه برانگیزتر و خطرناکتر است یا بازی دوستانه ایران-کانادا؟ جولان کسب و کارهای خانوادگی محمود خاوری بدتر است یا یک بازی دوستانه فوتبال؟
بی شک همانطور که دولت باراهیم رئیسی باید درباره تناقضهای فراوان ماجرای فرزند انسیه خزعلی توضیح دهد، آن بخش از اپوزیسیون هم باید پاسخگوی این تناقضات و سوالات باشند.