اقتصاد۲۴- حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی استاد دانشگاه مفید قم دیگر سخنران مراسم گرامیداشت علامه حکیمی در تشریح اندیشه های اقتصادی ایشان گفت: مرحوم علامه حکیمی نماد آرمانخواهی دینی و انسانی بود. ایشان در مراجعات خود به منابع دینی ما را با آیات و روایاتی مواجه کرده اند که خاک خورده اند و کسی به آنها اعتنایی نکرده بود. مرحوم حکیمی یاد آوردند که اگر میخواهید ببینید در یک جامعه عدالت اجتماعی وجود دارد ببینید درآن جامعه فقر وجود دارد یا نه. اگر در یک جامعه ای فقر گسترده وجود دارد بدانید که در آن عدالت وجود ندارد.
وی افزود: رویکرد مرحوم حکیمی به موضوع مبارزه با تکاثر بر پایه ی عدالت و جامعه ی منهای فقر اینگونه است که ایشان مراحل اقتصادی انسان ها را به پنج مرحله تقسیم کرده بودند. پایین ترین مرحله مسکنت است، یعنی انسان نان شب خود را هم نداشته باشد و استعدادهایش را نتواند شکوفا کند. مرحله دوم، فقر است یعنی دخل و خرج انسان یکسان نباشد. مرحوم حکیمی می گوید یک جامعه نباید این دو مرحله را داشته باشد. مرحله سوم که ایشان مطرح می کند، غنا کفافی است به این صورت هزینه و درآمد زندگی انسان ها متعادل باشد تا اینها بتوانند زندگی خود را تامین کنند. ایده آل این است که انسان ها چنین وضعیتی داشته باشند. مرحله دیگر غنای وافر نامیده شده است یعنی انسان ها به یک درآمد زیادی رسیده اند که مازاد نیازشان است که از نظر شرعی هیچ اشکالی ندارد اما این غنای وافر میتواند منشا یک سری بداخلاقی ها هم بشود. مرحله پنجم غنای تکاثری است یعنی انسان چنان داشته باشد که ازهویت انسانی خود تهی شود. به لحاظ فردی این مرحله ی تکاثر است. به اعتقاد علامه حکیمی، آن چیزی که از نظر دین مهم است این است که نظام تکاثری وقتی شکل می گیرد که یک نظام اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به طور هماهنگ در جامعه وجود داشته باشد و حتما در نظام تکاثری در کنارش فقر و مسکنت هم وجود دارد. این سوال مطرح می شود که چرا ایشان اینقدر نسبت به پدیده ی تکاثر حساس بودند؟ مرحوم حکیمی دو دلیل بیان می کنند. اول اینکه در یک جامعه دارای نظام تکاثری، عدالت که هدف اجتماعی دین است تحقق پیدا نمی کند. عدالت یعنی قسط و قسط یعنی جامعه ی منهای فقر و منهای تکاثر. دلیل دوم ایشان این است که تکاثر یا نظام تکاثری چند پیامد مهم دارد از جمله اینکه انسان را از انسانیت دور می کند و تاثیرات خود را در نظام فرهنگی و اجتماعی هم نشان می دهد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: انسانی که باید معبود خود را پرستش کند، در نظام تکاثری به پرستش درهم و دینار می پردازد لذا معنویت در چنین جامعه ای رخت بر می بندد. بر اساس روایات نظام تکاثری بسترساز گناه است و موجب فراموشی آخرت می شود. به لحاظ اجتماعی کاری که نظام تکاثری با جامعه می کند اینگونه است که با زیر پا گذاشتن حقوق انسان جامعه ای شکل میگیرد که در آن، اقلیت ممتازی آلاف و الوف دارند و انبوهی از مردم گرسنه هستند. در جامعه ای که نابرابری به شدت وجود داشته باشد، بر حسب روایات انسان ها به چند دسته تقسیم می شوند. در یک جامعه (غیر تکاثری) عناوین کلی وجود دارند که همه مان را زیر یک چتر قرار می دهد مثلا می گویند باید به منافع ملی و اهداف دینی توجه داشته باشیم اما در جامعه تکاثری این مفاهیم کلی از بین می رود. مردم در این جامعه دو دسته می شوند، یکی حیوانات درنده ای هستند که اقلیت ممتاز جامعه اند و یکی هم انبوهی از مردم هستند که در برابر گروه اول به تعبیر علامه حکیمی مانند گوسفند دریده می شوند. این جامعه محصول یک سری مسائل است که یک گروه اندکی از همه امکانات برای بدست آوردن (منابع) استفاده می کنند. اینجا باید دولتی باشد که اجازه ندهد چنین اتفاقی رخ دهد.
حجت الاسلام والمسلمین یوسفی افزود: علامه حکیمی به روایتی از کافی تمسک می کنند که در آنجا پیامبر اکرم(ص) در اخرین باری که به منبر رفتند با مردم صحبت می کنند. پیامبر(ص) یک سری تذکرات به فردی که بعد از ایشان قدرت را در دست می گیرد، ابلاغ می کنند که یکی از آنها این است که مبادا سیاست هایی اتخاذ کنند که مردم را فقر بیندازد چراکه وقتی مردم رابه فقر دچار کردید، آنها را از دین خارج می کنید. سپس پیامبر(ص) می فرمایند که مبادا حاکم خود را در انحصار یک گروه محدودی قرار دهد و از احوال مردم خود مطلع نشود زیرا آنهایی که بزرگ هستند و دسترسی بیشتری به قدرت دارند، حقوق دیگران را نادیده می گیرند. این یکی از جنبه هایی است که علامه حکیمی با استناد بر آن با نظام تکاثری مخالفت می کند. یکی دیگر از تاثیراتی که در این نظام تکاثری وجود دارد این است که آن اقلیت ممتاز به این بسنده نمی کنند که ثروتی را بهم بزنند لذا این ثروت در نظام قانون گذاری اثر می گذارد و قانون را به نفع خود وضع می کند و این مردم هستند که منافع شان نادیده گرفته می شود.
استاد دانشگاه مفید در پایان گفت: آثار فرهنگی جامعه تکاثری یکی دیگر از دلایل مخالفت علامه حکیمی با آن است. در یک جامعه متعادل، تقوا و دانش مایه مرجعیت مردم می شود. اما اگر نظام تکاثری شکل بگیرد، پول و قدرت جای آن دو عنصر را می گیرد مثلا بیان می شود فلانی پیامبر است، بعد می گویند چون پول ندارد نمی تواند پیامبر باشد یعنی حتی معنوی ترین مسائل با پول سنجیده می شود. اخلاق، معنویت و دین در برابر پول کنار می رود ودر چنین نظامی هر امری برای به دست آوردن ثروت وقدرت مباح می شود. مرحوم حکیمی بر اساس روایات می گوید نظام تکاثری ضد دینی و ضد اخلاقی است و باید از بین برود.