تاریخ انتشار: ۱۰:۳۰ - ۰۹ مهر ۱۴۰۱
غلبه سینمای حاشیه‌ای به سینمای اجتماعی ایران

آیا فیلم فارسی در حال احیا است؟

علیرضا رئیسیان عموما در تمام سال‌های حضورش در سینما تلاش کرده تا دغدغه‌هایش را به تصویر بکشد و نگران فاصله طولانی که بین ساخته‌های سینمایی‌اش ایجاد می‌شود، نیست.

اقتصاد۲۴- در عین حال چهره‌ای است که نظراتش را شفاف و بی‌پرده درباره مسائل کلان سینما مطرح می‌کند و به دنبال راه‌حلی برای برون‌رفت از بحران‌هایی است که سینما را تهدید می‌کند. گفت‌وگوی پیش‌رو درباره حواشی اخیر انتخابات خانه سینما و موضوعات فرهنگی است که بسیاری از سینماگران در هفته‌های اخیر به آن واکنش نشان دادند و علیرضا رئیسیان از زاویه دیگری به آن نگاه می‌کند.

‌در سال‌های اخیر سکوت برخی از فیلم‌سازان سؤال‌برانگیز شده، از‌جمله شما که چهار سال از آخرین فیلمی که ساختید گذشته و کمتر درباره فعالیت سینمایی‌تان خبری به گوش می‌رسد و البته سکوتتان که اساسا هیچ‌گاه در سینما منفعل نبودید نیز جای پرسش است. دلیلش چیست؟

اصولا فاصله بین فیلم‌های سینمایی من، بیش از پنج سال است. این فاصله بین ساخت فیلم‌ها برای من امری طبیعی است. در نشست خبری «مردی بدون سایه» در جشنواره فیلم فجر هم گفتم که ظاهرا برنامه‌ای در شرف انجام است و چند سالی شروع شده و فکر می‌کنم یک دهه از آن گذشته است. طرحی که به زعم من منجر شد تا سینمای ایران از موضوعات اجتماعی و سینمای هنری فاصله بگیرد و بیشتر به سمت ساخت فیلم‌های سفارشی و سینمای عامه‌پسند حرکت کند. جایی که دو سر طیف سینمایی هستند و فیلم‌سازان حرفه‌ای کمتر در این بین دیده می‌شوند.

به نظرم امروز دیگر نشانه‌های این حرکت هم در بحث سینمای داخل، اکران، مدیریت دولتی و فیلم‌هایی که حتی به خارج از کشور می‌روند، آشکار شده است. سینمای جشنواره‌ای هیچ تأثیری بر سینمای داخل ندارد. در سینمای داخل هم همه چیز عیان است؛ ساخت فیلم‌های عامه‌پسند کمدی متداول شده. حتی فیلم‌سازانی را می‌بینید که سه فیلم پرفروش در یک سال برای آنهاست! اصلا چطور فرصت می‌کنند این فیلم‌ها را بسازند، اکران کنند و بعد رکورد فروش را به خودشان اختصاص دهند؟

از سوی دیگر فیلم‌های سفارشی که عموما فیلم‌های ضعیفی هستند و با استانداردهای کاملا ناقص به لحاظ سینمایی و هنری ساخته می‌شوند. به نظرم آن چیزی که نقطه اتکای سینمای داخل کشور با مخاطبان متوسط و رو به بالا، تحصیل‌کرده، قشر جوان و دانشجوها بود، کاملا از بین رفته است.

 

از این صحبت کردید که فیلم‌هایی که به جشنواره‌های خارجی راه پیدا می‌کنند، عمدتا ارتباطی با سینمای داخل ندارند. فیلم‌هایی که اکثرا عنوان سینمای اجتماعی دارند، نماینده سینمای ایران در محافل سینمای دنیا هستند. به عنوان سینماگری که نگاه واقع‌بینانه‌ای به طرح موضوعات اجتماعی دارید، تلقی شما از سینمای اجتماعی سال‌های اخیر ایران چیست؟

غلبه یک جور سینمای قشر حاشیه‌ای در سینمای ایران کاملا مشهود است، حتی در فیلم‌هایی که به ظاهر در جشنواره فجر حمایت می‌شوند و موفقیت‌هایی به دست می‌آورند. در سریال‌های نمایش خانگی هم این رویکرد را می‌بینید. جایگاه سینمای اجتماعی ایران کاملا تقلیل پیدا کرده به سینمای آدم‌های حاشیه‌ای و روابط غیرمتعارف. نمی‌دانم این بازگشت به سینمای قبل از انقلاب چه دردی از سینمای ما درمان می‌کند یا چه پیشرفتی در زمینه هنری-فرهنگی ایجاد خواهد کرد؟ به هر حال این جابه‌جایی صورت گرفته و برای آن برنامه وجود داشته است. اتفاقی نیست که از سر حادثه ایجاد شده باشد.

در تمام این سال‌ها در آثارم نشان داده‌ام که اصولا به ملودرام اجتماعی علاقه‌مندم؛ فیلم‌هایی که کاملا شکل هنری خودش را حفظ می‌کند و با قشر متوسط و تحصیل‌کرده ارتباط می‌گیرد. سینمای اجتماعی ما متأسفانه در حال حاضر فاقد چنین معناهایی است. در ارقام مخاطبان و فروش‌ها دست‌کم در شش ماه اخیر، آمار امیدوارکننده‌ای نسبت به سال 98 و قبل از کرونا نمی‌بینم و مشخص است که این ایده ساخت فیلم‌های اجتماعی موفق نبوده است. من خیلی درک نمی‌کنم مدیران و برنامه‌ریزان با چه منطقی حذف سینمای اجتماعی را دنبال می‌کنند؟

 

‌شما همیشه بی‌واسطه نقدهایی را نسبت به مدیریت صنفی و سینمایی کشور مطرح کردید. به گفته بسیاری از اهالی سینما، در سال‌های اخیر فاصله بین مدیران فرهنگی و سینماگران بیش از پیش عیان شده است. شرایط حال حاضر را چطور تحلیل می‌کنید؟

معتقدم مدیریت فعلی سینمایی در وزارت ارشاد بی‌کیفیت‌ترین مدیریت دو دهه گذشته است. البته گروه در سایه‌ای که در وزارتخانه حضور دارند، ایده‌پردازی شعاری می‌کنند و مدیریت تابع فرامین آنهاست. شاید به این دلیل که به صورت فدراتیو اداره می‌شود. یعنی جزیره‌های مستقلی که هرکدام تفکر یا سلیقه خودشان را پیش می‌برند. به یقین ماحصل چنین مدیریتی در آینده‌ای نه‌چندان دور در جشنواره فیلم فجر خودش را نشان خواهد داد. به نظرم اکثر مدیران فرهنگی حال حاضر فاقد دانش و تجربه لازم در امر پیچیده‌ای مثل سینما هستند.

به همین دلیل هم شاهد ریزش مخاطب سینما هستیم و هم استاندارد هنری و کیفی سینما تنزل پیدا کرده است. فیلم‌هایی هم که در چند ماه گذشته در جشنواره‌های خارجی موفقیتی به دست آورده‌اند، ماحصل دوره‌های مدیریت قبل هستند و هیچ ربطی به محصولات یک سال اخیر ندارند. عده‌ای شعار می‌دهند که آمده‌اند تا ریل‌ها را تغییر دهند، ولی ظاهرا می‌خواهند قطار را تبدیل به کالسکه کنند.


بیشتر بخوانید: اعتراضات اخیر دامن پژمان جمشیدی را هم گرفت


از نظر شما ایده شفاف و عملی مدیریت سینما در شرایط فعلی چیست؟

اوایل انقلاب مدیریت تشکیلات سینمایی به صورت اداره کل بود و بعد به معاونت سینمایی ارتقا پیدا کرد و دوباره به سازمان سینمایی رسید. بی‌اینکه اصلا ایده مرکزی درستی وجود داشته باشد و بر اساس آن راه و روش و برنامه‌ای تنظیم شود و حتی بر اساس این برنامه مدیرانی انتخاب شوند. همه‌چیز به صورت اتفاقی و فقط شعارزده پیش می‌رود. دوستان دیگر سینمایی هم که اخیرا مصاحبه‌هایی داشتند، به کاستی‌ها اشاره می‌کنند.

در زمینه مدیریت صنفی هم که دو سال همه‌گیری کرونا، اولویت با بحث معیشت همکاران و دوستان بود که به نظرم در این زمینه مدیریت خانه سینما موفق بود، اما در ارتباط با گرفتاری فرهنگی-هنری سینماگران، به‌هیچ‌وجه کارنامه موفقی ندارد. از یک نهاد صنفی انتظار می‌رود تا هم‌پای رسیدگی به معیشت اعضایش، به فکر دیگر مشکلاتشان هم باشد.

همچنان تأکید می‌کنم که خانه سینما در این بخش کاستی‌های اساسی دارد که احتمالا نبود همراهی بین هیئت‌مدیره، مدیرعامل، دستگاه‌های اجرائی و... باعث این کاستی‌های عظیم شد. امیدوارم بعد از انتخابات اخیر خانه سینما، این اتفاق تصحیح شود و فاصله بین خاستگاه هنری صنوف و بحث معیشتی آنها از بین برود و نظم و هماهنگی بهتری بین هیئت‌مدیره و مجموعه ارکان صنوف سینمایی ایجاد شود.

کمی بیشتر درباره عملکرد خانه سینما صحبت کنیم. اخیرا شاهد حواشی بسیاری در خانه سینما بودیم. نهادی که شما پیش از این انتقادهایی را به آن مطرح کردید و معتقد بودید ساختار خانه سینما نیاز به بازنگری دارد و باید از لاک صنفی خارج شود. با توجه به تغییر و تحولات اخیر چه آینده‌ای را برای آن پیش‌بینی می‌کنید؟

من 10 سال به‌طور‌ کلی از فعالیت‌های صنفی به دلایل شخصی فاصله گرفتم و در اوج موضوعات و درگیری‌های خانه سینما دخالت و نقشی نداشتم. بیش از یک‌سال است که دوباره در شورای مرکزی انجمن تهیه کننده-کارگردانان حضور دارم و به‌ واسطه آن از نزدیک شاهد انتخابات اخیر خانه سینما بودم. باید با نهایت تأسف اعلام کنم تشکیلات صنفی کاملا جاده را برای مقاصد سیاسی دولت هموار می‌کرد.

متأسفم که شاهد تنزل جایگاه یک نهاد صنفی بودم و به دلیل حضورم در یک صنف سینمایی می‌توانم درباره آن قضاوت کنم. به نظرم همین امر باعث شده بود در چهار، پنج سال اخیر خانه سینما هیچ کنشگری‌ای در مسائل اجتماعی، هنری و فرهنگی نداشته باشد و این نقطه ضعف بزرگی است. تمامی وظایفی را که بر عهده خانه سینماست که نباید فقط به دوش مدیر‌عامل خانه سینما گذاشت. بسیاری از این وظایف بر عهده هیئت‌مدیره است و نهاد تصمیم‌گیری اصلی در آنجا است. قبل از برگزاری مجمع اخیر خانه سینما شاهد بودیم که در بیرون از خانه سینما و تشکیلات سینمایی و صنوف دیگر، تخریب‌هایی که کاملا غیرضروری بود، اتفاق می‌افتاد. چند هفته‌ است که هیئت‌مدیره جدید خانه سینما انتخاب شد‌ه‌اند و شاهد یک انتخابات پرشور و فراگیر بودیم. تمام بحث‌ها در فضای کاملا دموکراتیک پیش رفت و رأی‌گیری در کمال شفافیت انجام شد و نماینده وزارت ارشاد تمامی این مراحل را تأیید کرد و هیئت‌مدیره قدیم جایش را به هیئت‌مدیره جدید داد و هیئت‌رئیسه انتخابات را تأیید کرد.

همچنان موضوع اینکه خانه سینما باید مسیر قانونی‌شدنش را طی کند، مطرح است و امیدوارم این داستان زودتر طی شود تا خانه سینما هم از این بلاتکلیفی خارج شود و قطعا‌ چنین اتفاقی رخ می‌دهد. امیدوارم فردی که از طرف وزیر ارشاد مسئول رسیدگی به امور خانه سینما شده است، با دقت و حسن‌نیت این موضوع را سریع‌تر پیش ببرد. وقت آن رسیده تا دوباره جریان صنفی به یک مدیریت جمعی و اشتراکی برگردد.

به هر حال نقدهایی به عملکرد چهار، پنج سال اخیر خانه سینما وارد بوده و به نظرم الان زمانی است که باید به این حواشی پایان داد و مشکلات عدیده‌ای را که بر سر راه کارکردهای مربوط به خاستگاه معیشتی، بیمه‌ای و... که بسیار مهم است، پیگیری کرد. باید به جریانات فرهنگی و هنری و گرفتاری‌های مهم و اساسی‌ای که سینمای ایران به آن دچار است، پرداخت. سینمای ما در حال‌ حاضر چشم‌انداز مناسبی پیش‌رو ندارد و برای پیگیری مشکلات جدی سینما هم هیئت‌مدیره و هم صنوف باید به‌طور مستقل فعال باشند. به نظرم نیاز است هشدارهای جدی به مدیران بالاتر دولتی داد که با این شیوه مدیریت چیزی حاصل نخواهد شد.

 

فکر می‌کنید فضای حال‌ حاضر سینمای ایران به‌گونه‌ای هست که پیش از این فکر می‌کردید با گفت‌وگو می‌توان بسیاری از مشکلات را حل کرد؟

الان دیالوگ به‌هیچ‌وجه بین آحاد فعال در فیلم‌سازی و مدیران برقرار نیست. این موضوع هم به دلیل چنددستگی که در مدیریت فرهنگی وجود دارد، حاصل شده است. به همین دلیل وزیر محترم ارشاد اصلا شناخت درستی نسبت به امور هنری ندارد. به نظرم مشکلات فقط به سینما هم مربوط نیست، تئاتر، موسیقی و کتاب را هم شامل می‌شود و سینما به دلیل فراگیربودنش، در تابلوی بالایی این مجموعه دیده می‌شود.

فکر می‌کنم مجموعه وزارت ارشاد در دیدگاهش دچار یک اشتباه تاریخی است. فکر می‌کنم برنامه‌ای وجود ندارد و فقط با شعار قصد دارند تا مسائل را پیش ببرند. بنابراین دیالوگی هم وجود ندارد. دست‌کم در یک سال گذشته غیر از چند روز اول که وزیر ارشاد با هنرمندان به‌صورت گروهی ملاقاتی داشتند و گفت‌وشنودی صورت گرفت و در ادامه با حضور اصناف سینمایی جلسه‌ای تشکیل شد، حداقل من که در جریان فعالیت صنفی هستم، به خاطر ندارم اتفاق دیگری رخ داده باشد. اگر ملاقات‌های شخصی و فردی اتفاق می‌افتد، نباید حمل بر این باشد که گفت‌وگو وجود دارد. به نظرم دیالوگ قطع است و این اصلا مناسب یک فعالیت هنری و پیچیده مثل سینما نیست.

فکر می‌کنم زمان آن رسیده که هشدار بدهم وضعیت فرهنگی و هنری کشور را رو به یک شاخص پیشرفت نمی‌بینم. دلایل متعددی هم ببرای آن وجود دارد‌ که مهم‌ترین آن عدم درک صحیح از موقعیت جهان حاضر، موقعیت ایران و هنرمندان در این محدوده است. این سه فاکتور باعث شده دوستان در شعارهای کاملا کم‌محتوا خودشان را اسیر کرده و فکر کنند با جوان‌گرایی در مدیریت سینما، تمام مشکلات را می‌توان حل کرد. طبیعی است که جوان‌ها باید در عرصه فیلم‌سازی حضور داشته باشند و بدرخشند.

در این میان ممکن است برخی با حمایت‌های غیر‌طبیعی در این عرصه رشد کنند،‌ اما این اتفاق 10 تا یکی هم رخ بدهد، عدد قابل‌ملاحظه‌ای نیست. بحث دیگر دیدگاه کلان مدیریتی در دولت فعلی است که نقدی جدی به آن وارد است و در وزارت ارشاد و زیرمجموعه آن، سازمان سینمایی و معاونت هنری و فرهنگی و... دیده می‌شود.

امیدوارم این هشدار را آنهایی که مسائل فرهنگی و هنری را دنبال می‌کنند، جدی بگیرند. نتیجه ادامه‌دادن مسیر فعلی، بی‌کاری هنرمندان زیادی خواهد شد که در ‌واقع برای کل جامعه و فرهنگ کشورمان بسیار هزینه‌بر است. ادامه مسیر مدیرت فعلی در سینما شاید واکنش‌هایی را به دنبال داشته باشد و ممکن است حمل بر این شود که نوعی کنش سیاسی در‌ حال رخ‌دادن است؛ در‌صورتی‌که این کاملا اجتماعی و فرهنگی است و واقعا ارتباطی به مسائل سیاسی و جناح‌بندی‌ها ندارد.

واکنش هنرمند ناگزیر مرتبط به مسائل اجتماع اطرافش است. موضوع ما انسان است و انسان بدون اجتماع که معنی ندارد. ما به این مسائل واکنش نشان می‌دهیم و بعد متأسفانه حمل بر تعاریف دیگری می‌شود و وزارت ارشاد و مدیرانش هم کاملا خودشان را کنار کشیدند و بعد می‌بینید فهرست ممنوع‌الکاری برای عده‌ای در نظر گرفته می‌شود و بعد دوباره حرفشان را پس می‌گیرند و البته پنهانی آن را اعمال می‌کنند.

این رفتار شایسته نیست؛ آن‌هم در شرایطی که بهترین فیلم‌سازان قبل از انقلاب در بعد از انقلاب فعال بودند و نیروهای زیادی بعد از انقلاب اصلا به شاخه‌های هنری این کشور اضافه شدند و آنها تجربیات، تحصیل و تخصص لازم را دارند، چرا باید حذف شوند؟ به این دلیل که گروهی فکر می‌کنند زمان پیاده‌کردن شعارهای دیگری است. باید متوجه شوند فرهنگ ما درخت پرباری است که عده‌ای می‌خواهند میوه‌ها را چیده و سپس شاخه‌ها را خشک کنند!

 

کنجکاوم بدانم علیرضا رئیسیان بعد از گذشت چهار، پنج سال از آخرین فیلمی که ساخته و با توجه به اینکه شرایط پیرامونی و اجتماعی مدام در ‌حال تغییر است، به چه سوژه‌ای برای ساخت فیلم بعدی فکر می‌کند؟

به‌صورت فردی اصلا انگیزه‌ای برای فیلم‌سازی در این دوره ندارم. به ‌عنوان اعتراض به شرایط سینمای ایران و شکل مدیریت آن ترجیح می‌دهم امسال تئاتر کار کنم و روی این موضوع متمرکز هستم. نمی‌توانم برای خودم تعطیلی فکری ایجاد کنم و مغزم را ببندم و فکر کنم می‌خواهم مدتی فیلم نسازم تا شرایط بهتر شود. چنین کاری را مناسب نمی‌بینم و برای هیچ‌کدام از همکارانم همچنین چیزی را توصیه نمی‌کنم.

چطور می‌شود یک مدیریت کلان در سطح دولت و وزارت و رئیس سازمان سینمایی کاملا بی‌اعتنا باشند به اینکه چرا برخی از سینماگران به شرایط موجود معترض هستند؟ چه کار باید کرد و چرا کارهایی را نباید انجام داد؟ تکلیفم با خودم روشن است و بر سر این تصمیم خواهم ایستاد و اصلا انگیزه‌ای برای فیلم‌سازی ندارم، ولی به این معنا نیست که کاملا از مسائل و مشکلات مربوط به دغدغه‌های شخصی و حرفه هنری خودم فاصله بگیرم.

 

ظاهرا برخلاف برخی همکارانتان، کار در حوزه شبکه نمایش خانگی برای شما جذاب نیست؟

اتفاقا بسیاری از اهالی حرفه‌ای سینما درگیر ساخت سریال نیستند. شما می‌بینید که در یک محدوده چرخش بسته‌ایم. درست مثل تلویزیون همان مسیر را ادامه می‌دهیم. کارهای شبکه نمایش خانگی هم شباهت زیادی به هم دارد و مخاطب چندانی هم فعلا در آن بخش وجود ندارد. مدتی است جلسات مشترکی بین تهیه‌کنندگان و مدیران پلتفرم‌ها برگزار می‌کنیم و امیدوارم در آنجا به یک نقاط تفاهم بهتر برسیم؛ چرا‌که این میزان از مخاطب برای شبکه نمایش خانگی، به اندازه جمعیت 85 میلیونی بسیار ناچیز است و این نشان می‌دهد که کارکرد شبکه نمایش خانگی دچار نقد جدی است و این مشکلات را باید حل کرد. امکان این وجود دارد که برای تهیه‌کنندگی در سینما یا نمایش خانگی اقداماتی انجام بدهم، اما فعلا به سراغ کارگردانی نمی‌روم.

منبع: روزنامه شرق
ارسال نظر