اقتصاد۲۴- هفته ملی کودک، حرفهایی که به فعل نمیرسند و شعارهایی که با عملی شدن فرسنگها فاصله دارند بار دیگر نشان داد که سینمای کودک و نوجوان در ایران متولیان بسیاری دارد، اما روزگار نه چندان مساعد آن گواه از این موضوع میدهد که مسئولان فرهنگی تنها در ظاهر به شکوفایی و رشد این سینما اهمیت میدهند. سینمایی که خاطره خوش دوران طلایی آن که با همکاری مسئولان سازمان سینمایی، آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان توانسته بود جمعیت عظیم دهه شصتیها را طوری با سینما مانوس کند که امروز آنها میتوانند با کلید واژه «یادت میآید…» درباره یک خاطره جمعی مشترک با هم حرف بزنند. اتفاقی که شوربختانه کودکان و نوجوانان دهه هفتاد به بعد در آن سهمی نداشتند و با تحت الشعاع قرار گرفتن فعالیت مراکزی، چون کانون پرورش فکری، ظاهرا امیدی به این سهم نیز نمیتوان داشت.
پرده اول، روزگار افول
یکی از غم بارترین اتفاقاتی که برای سینمای ایران در حدود ۲۰ سال اخیر رخ داد، رو به افول گذاشتن سینمای کودک بود. سینمای کودک از ابتدا مورد علاقه جریانهای نو اندیش و نخبهگرای فیلمسازی در ایران بود. از علی حاتمی، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، کیومرث پوراحمد، محمدرضا اصلانی و تعداد زیادی از نسل اول فیلمسازان روشنفکر ایران گرفته تا نسل دوم آنها که افرادی از قبیل مجید مجیدی، کیانوش عیاری، تهمینه میلانی، مسعود جعفریجوزانی، محمدرضا هنرمند و… را شامل میشد، همه با سینمای کودک پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند. اما سینمای ایران امروز به وضعیتی رسیده که در ۱۰ سال گذشته، فیلمهایی که در حوزه کودک ساخته شده و رضایت کامل را جلب کرده باشند، کمتر از تعداد انگشتان دو دست هستند.
از نیمه دهه ۷۰ به این طرف، سینمای کودک در ایران به خواب زمستانی عمیقی رفته که اساسا بسیاری را در مورد زنده بودنش به شک انداخته است. اگر برای کودکان دهههای ۵۰ و ۶۰ از بیضایی، کیارستمی و حاتمی گرفته تا مجیدی، عیاری و هنرمند که در بهترین و خلاقترین دوران عمر هنریشان فیلم میساختند، برای کودکان دهههای ۷۰ و ۸۰ چیزی در سبد تماشا نبود و غیر از آثار خارجی که با معیارها و سیاستهای دیگران ساخته شده بودند، تنها میشد آنها را به تماشای آثاری از سینمای ایران در حوزه کودک دعوت کرد که از ساخت بعضی هایشان قریب به ۴۰ سال میگذشت. این وضعیت برای کودکان دهه اخیر تا همین لحظه وخیمتر هم هست و چنان که باد میوزد و شاخهها میجنبند، این شیب نزولی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
پرده دوم، روزهای شکوفایی
شاید بتوان اولین فیلم جدی سینمای کودک را سازدهنی امیر نادری، محصول سال ۵۲ قلمداد کرد. فیلمی که در سطح بینالمللی نیز خوش درخشید. چنین فیلمهایی که کودکان در آن نقش اصلی داشتند در سینمای ایران بسیار است. اما فیلمهایی که کاملا در ژانر کودک ساخته، معرفی و پرفروش شوند در رده بندی جداگانهای خواهند گنجید. احتمالا شهرموشهای یک را بتوانیم شروع پولساز سینمای کودک در دهه ۶۰ قلمداد کنیم. این فیلم در سال ۶۴، بیش از یک میلیون تومان هزینه برد، اما بیش از ۱۳ میلیون تومان فروخت و ۱ و نیم میلیون مخاطب را به سینماها کشاند. قسمت دوم این فیلم نیز در سال ۹۳ حدود ۱۲ میلیارد تومان فروخت.
تجربه فروش موفق شهرموشها بخش خصوصی را هم به سینمای کودک علاقهمند کرد. به همین رو فیلمهایی، چون پاتال و آرزوهای کوچک، گلنار، گربه آوازهخوان، مدرسه پیرمردها، سفر جادویی، دره شاپرکها، الو الو من جوجوام و… ساخته شدند و بعضی بین ۵ فیلم اول جدول اکران نیز قرار گرفتند که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
گلنار، اثر خاطره انگیز کامبوزیا پرتوی نیز در سال ۶۸ به فروش ۲۵ میلیون تومانی رسید. فیلم دزد عروسکها نیز در همین سال به فروش ۳۲ میلیون تومانی دست یافت.
سال هفتاد، اما یکی از پولسازترین سالها برای سینمای کودک بود. در این سال سفر جادوئی حدود ۶۵ میلیون تومان و گربه آوازخوان نیز حدود ۴۵ میلیون تومان فروخت.
کلاه قرمزی و پسر خاله، اولین سری از این مجموعه بود که ایرج طهماسب آن را در سال ۷۳ ساخت. این فیلم در همان سال حدود ۳۰۰ میلیون تومان فروخت و بیش از ۴ میلیون نفر را به سینماها کشاند و پس از اکران دوباره در سال ۷۴ به فروش ۱۲۰ میلیون تومانی رسید. در همین سال الو الو من جوجوئم هم اکران شد و به فروش ۹۰ میلیون تومانی رسید.
سال ۷۵، اما برای سینمای کودک یک نقطه عطف به شمار میرود. چراکه پرفروشترین فیلم سال، یعنی خواهران غریب محصول این ژانر بود. این فیلم حدود ۴۰۰ میلیون تومان فروخت. در همین سال فیلم بچههای آسمان نیز ساخته و نامزد جایزه اسکار شد. این فیلم در ۲۰ کشور دنیا نمایش داده شد.
بیشتر بخوانید: زوال میراث تاریخی در روز تهران؛ هتل ارم خاکستر شد و کافه ایران تخریب!
اما با نگاه به نمودار صعود و سقوط سینمای کودک در ایران، سال ۱۳۷۶ را میشود درهای دریافت که این سبک از فیلمسازی در آن سقوط کرده است. از این سال به بعد بود که ساختن آثار زرد سیاسی خیلی راحتتر از پرداختن به مضامین تربیتی، میتوانستند برای یک فیلمساز ژست روشنفکری دست و پا کنند. به نظر میرسد به ویژه در یک دهه اخیر تولیدات سینمای ایران برای کودکان هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی دچار افت شده است. نتیجه آنکه فروش فیلمهای کودکان نیز چنگی به دل نمیزند و بیشتر فیلمهای این حوزه در اکران شکست میخورند. شاید به همین دلیل است که نه سینماگران چندان به ساخت آثار این ژانر تمایل دارند و نه سینماداران به اکران این آثار روی خوش نشان میدهند.
پرده سوم، جشنواره هزینه سوز و بدون دستاورد!
جشنواره فیلم کودک و نوجوان ایران، اما در دورانی پایهگذاری شد که ایران رکورددار جشنوارههای موضوعی در دنیا نبود. این که در چنین دورهای یک جشنواره مجزا و مستقل به کارهای کودک اختصاص داده شد، نشان دهنده رونق این سبک از فیلمسازی در آن دوران بود و این که در ایران همچنان جشنواره کودک وجود دارد، بی آن که سینمای کودک وجود داشته باشد، نشان میدهد که در دوره جدید، ما پر از جشنوارهایم بدون این که فیلم داشته باشیم. اما تین جشنواره همواره موافقان و مخالفان سرسختی داشته و دارد. مخالفان آن معتقدند جشنواره کودک، اتفاقی را در سینمای کودک رقم نزده و تنها یک هزینهکرد اضافی است که تاثیری در روند تولید و حمایت سینمای کودک ندارد. موافقان هم معتقدند در این بلبشوی مظلومیت ژانر کودک، وجود این جشنواره، حکم غنیمتی را دارد که سوسوی چراغ این ژانر را روشن نگه میدارد؛ جشنوارهای که طی این سالها، حاشیههایش کم نبوده، از اعتراض اصفهانیها برای در دست گرفتن صفر تا صد امور جشنواره تا انتقال جشنواره به چندین شهر و درنهایت بازگشت به اصفهان. با این حال آن چه پر واضح است روند نزولی این جشنواره طی سالها و در محاق قرار گرفتن ژانری است که در سراسر دنیا از پولسازترین و پر بینندهترین ژانرهاست.
اما نکته مهم این است که جشنواره فیلم کودک سالهاست که سیاسی شده است. دیگر رنگوبوی قبل خودش را ندارد و حالا دیگر صدای اعتراض بهجای رسانهها، از گلوی سینماگران شنیده میشود. از ناداوری و حضور یک تعداد ثابت بهعنوان داور و سیاستگذار گرفته تا سالنهای خلوت و بلیتهایی که فروش نمیروند و از آنسو، مدیرانی که دم از موفقیت روزافزون این اتفاق فرهنگی میزنند!
این داستان ژانری بود که روزگاری درخشش آن از عمق دریاهای غریبه هم قابل رصد بود، اما امروز به زانو افتاده است. در حال حاضر این جریان تجاری سینمای جهان است که برای کودکان تعیین میکند چه فیلمهایی را ببینند. اما در ایران شاید بهتر است جشنواره کودک از اولویتهای مدیریتیاش کوتاه بیاید، تا بتواند آثار بهتری را به کودکان ما پیشنهاد بدهد.