تاریخ انتشار: ۱۸:۴۰ - ۰۲ آذر ۱۴۰۱

اسامی پرطرفدار دخترانه کردی جدید با معنی

اسامی دخترانه کردی از زیباترین اسامی‌های ایرانی است که همیشه ذهن افراد را درگیر خود می‌کند و از اسامی به یاد ماندنی است.

اقتصاد۲۴-اقتصاد 24 نوشت: نمناک نوشت: زمانی که ندایی از آمدن مسافر کوچولویی به گوش پدر و مادر میرسد اولین چیزی که به ذهن آن‌ها خطور می‌کند انتخاب اسم زیبا برای فرزندشان است چراکه این کار برای هر پدر و مادری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است مخصوصا اگر جنسیت نوزاد دختر باشد. دنیای متفاوت و رنگارنگی در اسم‌های دخترانه وجود دارد، اما سختی‌های خود را نیز دارد اینکه در میان اسامی متنوعی جستجوی بی هدفی داشته باشی سخت‌ترین کار ممکن است، اما با کمی تاامل و سرچ می‌توانید نامی در خور شأن خانواده و اصالت خود بیابید دنیای اسامی دخترانه از گستردگی بالایی برخوردار است و بر حسب فرهنگ، سلیقه و البته اعتقادات شما گزینه‌های مناسبی پیش روی شما قرار می‌دهد.

جدید‌ترین اسامی دخترانه کردی 


اسم دخترانه کردی با (الف) 

اَسرین: سرشک، اشک.

ارینا: آرینا، آریایی نژاد، از نسل آریایی

اوینار:عشق و دوست داشتن در حد کمال، عشق آتشین

 ایوان: تراس، ایوان
اسم دخترانه کردی با (آ)

 آرینا: آریایی نژاد، از نسل آریایی 

آگرین: آتشین، به رنگ آتش 

آسو: افق طلایی، شفق، هنگام طلوع خورشید، همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می‌کنند.

آلند: اولین پرتو خورشید 

آروا:نام فرشته‌ای در آیین زرتشت 

آسکی: آهو، کنایه از زیبایی و دلفریبی

آوات: خواسته، آرزو 

آوین: عشق 

آیرین: ایل زیبا 

آوینا: عشق 
اسم دخترانه کردی با (ب) 

باروشه: بادبزن 

بژیو: مایه زندگی، قوت 

بشدار: شریک، سهیم 

باسکار: قدرتمند، توانمند در بحث و استدلال 

بازور:نام پرنده ایی کوچک خاکستری رنگ 

بالین: کمکی دیوار و ستون، چوبی که ‏پشت در نهند، کلون 

باوان: خانه‌ی پدری؛ جگر گوشه و عزیز 

بانواز: باخبر ساختن مردم با صدای بلند 

بیریوان: شیردوش، زن یا دختری که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را می‌دوشد.

بریا:واژه ایکاش 

بیکژ: صاف، هموار 

بیژه: خالص، ویژه 

بازو: نام آهنگی 

بژول: نگا «برژانگ» 

بژوین:نگا «بژوار» 

باوند:اصیل، خانواد‌هایی معروف از کرد‌ها که در شمال ایران حکومتی پایه ‏نهادند.

بتین:قدرتمند، پرحرارت 

بچکول: کوچک 

باژوران:جنوبی‌ها، طایفه ایی از کرد‌ها 

باژیر:شهر 

بایخ: پایداری، ارزش، قدر 

باوان: خانه ‏پدری، بابان 

باوشین: بادبزن، پنکه 

باشن: خوب است. عالی است.

سم دختر به کردی

باژیلان: محل وزش باد، قبیله ایی از کرد‌ها که در اطراف خانقین سکونت دارند 

باستینگ: گل نو شکفته 

باشیلا: خانه ‏به ‏دوش

بریار: قرار، عهد 

بشکو: شرکت سهامی 

بفران: معصوم و روپاک مانند برف 

بفرانبار:هنگام باریدن برف، نام اولین ماه زمستان، دی ماه 

باکوت: میو‌هایی که ‏توسط باد ریخته باشد 

باوین: صاحب، از قبایل پراکنده کرد.

بتمان:نام رودخانه‌ای در کردستان 

بختان: بد شانسی 

بختوان: مدینه ‏فاضله 

باغان:چند باغ میوه که ‏در کنار یکدیگر قرار دارند.

بزان:شکست دهنده، نام روستایی 

بزین:نگا «بهزان» 

بژدار: سهامدار، شریک 

بژن: قد و بالا 

بالین: کمکی دیوار و ستون، چوبی که ‏پشت در نهند، کلون 

بانواز: باخبر ساختن مردم با صدای بلند 

بلواژ: آبگینه 
اسم دخترانه کردی با (پ) 

پرژین: حصار، پرچین، پرچینی از گل‌های ریز به دور باغات.

پژال: جوانه نازک، شاخه‌های ریز درختان، جوانه نازک، شاخه‌های تازه روییده و ریز درختان 
اسم دخترانه کردی با (ت) 

تَوار: پرنده؛ نوعی ریسمان؛ نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس 

ترلان: زیبا؛ نام نوعی اسب است.
اسم دخترانه کردی با (چ) 

چنور: گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان می‌روید.

چیمن: سرسبز و باطراوات 

چوک: چشمه 
اسم دخترانه کردی با (د) 

دانژه: غنچه گل نیمه باز 

دایان: سرافرازی و سربلندی 

دلینا: مطمئن 

دلنیا: مطمئن، آسوده خاطر، فارغ البال؛ اطمینان، تضمین.

دیلان:رقص گروهی، نوعی آهنگ؛ نام منطق‌های در کردستان.

دلوان: بانوی محبت، دختر مهربان 
اسم دخترانه کردی با (ر) 

روجا: منسوب به روج (روز، آفتاب)؛ (به مجاز) زیباروی و آفتاب چهره؛ روجا نام دهی در تنکابن 

راژان: جنبیدن گهواره، خوابیدن؛ روستایی در بخش سلوانا، شهرستان ارومیه 

روجیار: آفتاب، روزگار، روژیار.

روژان: روز‌ها 

اسم دختر کردی

روژا: آفتاب، روز‌ها 

روژدا: عمر و زندگی مادر؛ (به مجاز) فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر 

روژبین: (روژ = روز + بین = جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکب، به معنی بیننده و نشان دهنده)، بیننده‌ی روز؛ نشان دهنده‌ی روز؛ (به مجاز) راهنما و هدایت کننده به روز و روشنایی.

روژیا:روز و روشنایی 

روژیار: روزگار 

روژینا: منسوب به روز 

روژین: منسوب به روز T تابناک و درخشنده؛ (به مجاز) زیب 

رویسا:چشمه آب روشن 

روناک: روشن، تابناک 
اسم دخترانه کردی با (ز) 

زیوین:نقره ای، نقره گون 

زریان: باد سرد، باد جنوب، باد دبور.
اسم دخترانه کردی با (ژ) 

ژالانه:گیاهی زیبا و خودرو 

ژوان: میعاد، زمان، ملاقات 

ژاوه: نوعی گیاه وحشی از تیره کاکوتی 

ژیکان: قطره‌ی باران (به مجاز) زلال و شفاف، زیبا و آرامش بخش 

ژینو:دارای زندگی؛ (به مجاز) زنده، زندگی، دارای حیات 

ژینا: منسوب به زندگی، (به مجاز) زندگی، حیات 

ژیوار: معنی:نام کوهی در اورامان 
اسم دخترانه کردی با (س) 

سَروه: نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز.

ساریسا:کوشا 

سارال: نام روستایی در نزدیکی سنندج 

سایان:منسوب به سایه، نام رشته کوهی در آسیای مرکزی 

سایدا: سایه مادر 

سولین: غنچه گل 

سروین: روسری و چارقد 
اسم دخترانه کردی با (ش) 

شانا: باد ملایم 

شوانه: گله بان، چوپان 
اسم دخترانه کردی با (ف) 

فرمیسک: اشک چشم 
اسم دخترانه کردی با (ک) 

کازیوه: سپیدی صبح که همه افق را فرا گیرد 

کانیاو: آب چشمه؛ زمینی که با آب چشمه آبیاری شود؛ گیاهی که با آب چشمه سیراب شود.

کیژان:دختران 

کوچیار: یار کوتاه قد (نگارش کردی:کۆیار) 

کژال: غزال، دختری با چشمان زیبا 
اسم دخترانه کردی با (گ) 

گلاره: مردمک چشم، به معنی هر دو چشم هم بکار می‌رود.

گلباش: از نام‌های رایج میان زنان کرد 

گلاریس: زلف تابیده، مویی که به زیبایی بافته شده است.

گولی: یک گل 

گلاویژ: ستاره سهیل، به کسر گاف 
اسم دخترانه کردی با (ل) 

لاوین: نوازشگر، درخت بید مجنون، منطقه‌ای در کردستان 

لار: طناز 
اسم دخترانه کردی با (ن) 

ناریا:قاصدک 

قاصدک

نشمیل: زیبا 

نیشا: نشانه 

نیان:رفیق، شریک زندگی 

نازار: دوست داشتنی 

نینا: این‌ها 
اسم دخترانه کردی با (و) 

وچان: زمان استراحت کوتاه 

وردی: ریزش نقش، کوچک 

وانیار:با سواد 

وش:خواستن 

وشان: افشان، کاشتن، تکان شدید 

وهار: فصل بهار 

وشن: خوب است 

ونوش: گل بنفشه 

ولان: مکانی که گل زرد بسیار داشته باشد 

وناز: با وقار، متین 

وریشه:برق، درخشش 

وندا: زن و دختر باسواد 

وینا: بینا، شناخت، شناسایی 

ویان: دلربا، علاقه، محبت، عشق 
اسم دخترانه کردی با (ه) 

هانا:زنهار، دادخواهی؛ امید؛ بینایی؛ خواهش 

هفدن: وزن شعر 

هفیان: آرام گرفتن 

هوری: نور خورشید 

هستنوه: قیام توده مردم 

هگبه: ره آورد، هدیه سفر، خورجین 

هناو: زهره، شجاعت 

هلاله: گلی زرد رنگ خوشبو، آلاله، جارزدن، با خبر ساختن 

هلپرین: رقصیدن 

هموند: اعضاء 

هنار: انار 

انار

هوران: آفتاب 

هوزان: یاد گرفتن 

هوما: مرغ سعادت، فرخنده 

هومان: خودمان 

هونراوه: کنایه از کلام منظوم 

هونیا: شعر 

هورشید: خورشید 

هورا: هورا به معنی غوغا است؛ (در اوستایی) مستی آور، نوشیدنی مست کننده، آشام مستی آور.

هوژان: یاد گرفتن 

هیژان: ارزیدن، جنبیدن 

هوژین: آموختن 

هیلان: آشیانه، مکان آرامش 

هینا: ماهر 

هینان: آوردن 

یکمال: ثروت تقسیم نشده، دوست جان‏جانی (بسیار صمیمی) 

یکیتی: اتحاد، همبستگی 

هیدی: آهسته، آرام، بردبار 

هیدیکا: آرام، به آهستگی، یواش 

هیمو: پاک دامن 

هیدی: آرام، آهسته، بردبار 

هیران: قرار 

هیرو: منسوب به آتش؛ آتشی و سرخ گون؛ (به مجاز) زیبارو.

هیزان:نیرومند، توانا 

هیوان: ایوان، تراس

ارسال نظر