اقتصاد۲۴- اين درحالي بود كه امريكا با نفرات اصلي خود به مسابقات نيامده بود و خيليها منتظر قهرماني ايران بودند اما ضعف كوچينگ و ارنج نفرات باعث شد تا ايران مغلوب ميزبان شود. به همين بهانه صدرالدين كاظمي، كارشناس و مفسر نامآشناي كشتي به بررسي عملكرد شاگردان درستكار پرداخت و دلايل باخت ايران را تحليل كرد.
اعزام تيم ملي كشتي آزاد به جام جهاني، از همان ابتدا حواشي مختلفي داشت و پس از ماجراي ويزاها، صحبتهاي مختلفي درباره بياهميت بودن اين مسابقات و عدم لزوم اعزام تيم ايران وجود داشت، آيا اصلا اعزام تيم ملي به جام جهاني از نظر فني يا ... واجب بود؟
به نظرم اعزام تیم ایران به جام جهانی در شرایطی که امروز کشور ما دارد، اعزام تیم به امریکا و اعتراضهای قابل پیشبینی به حضور این تیم در شهر میزبان، یک بیتدبیری ملموس و فراوان بود. از طرفی مسابقات جام جهانی ارزش چندانی ندارد که هزینهای چنین برایش بپردازیم و با شرایطی که رفتیم، کارگزاران فدراسیون کشتی مطمئن بودند تیم در غیاب ۵ ملیپوش امریکا، قهرمان میشود و دستکم برای تلطیف فضای سیاسی و ورزشی، فکر میکردند که شاید با قهرمانی کمکی به دولت شود، اما اینجا هم تدبیر کافی نبود و محاسبات غلط از آب درآمد.
یعنی تیمی که میتوانست ۶ بر ۴ برنده شود و به ظاهر خواستههای فدراسیون را محقق کند، با بیتدبیری کادر فنی که با اجازه رییس فدراسیون بود، این فرصت از دست رفت و تیم ایران مستقیم به امریکا باخت و نهتنها فضا را تلطیف نکرد، بلکه هم در فضای بینالمللی با برخوردهایی که صورت گرفت و هم در داخل، از این بیتدبیری خاص مشکل پیش آمد. در حالی که به راحتی میتوانستیم قهرمان شویم و لااقل پشت این قهرمانی سنگر بگیریم، اما محاسبات نادرست بود و تدبیر در هدایت تیم هم لطمه زد.
بیشتر بخوانید: پاسخ فدراسیون کشتی به کنار گذاشتن حسن یزدانی
بعد از باخت به امریکا درباره همین موضوع یعنی اشتباه کادر فنی تحلیلهای زیادی شد که اصلیترین آنها، مربوط به استفاده از کامران قاسمپور در وزن ۹۷ کیلوگرم است که شاید بهتر بود از او در یک تورنمنت سبک در این وزن استفاده میشد و اینجا، جای محک خوردن در یک وزن بالاتر نبود.
من معتقدم با توجه به آنچه گفته میشود که وزن قاسمپور ۹۰ کیلوگرم است، اگر قرار است از او در وزن ۹۷ کیلوگرم استفاده شود و اگر قرار است او پس از پیروزی بر رقبای داخلی ملیپوش شود، باید در یکی، دو مسابقه حداقل داخلی محک میخورد و بعد پلهپله کار را جلو میبردند تا از او یک کشتیگیر ۹۷ کیلوگرمی بسازند؛ گفتم که محاسبات غلط همین است و همه فکر کنند اگر کامران به وزن بالاتر برود، پیروزیهایش را تکرار میکند، اما در غیاب سعدالله یف که حرف اول را در این وزن میزند، اسنایدر چندان هم آماده نبود و مقابل نماینده گرجستان هم چندان برنده مطلق نبود و به راحتی شکست خورد. یا در وزن ۷۱ کیلوگرم به یک کشتیگیر درجه دوم امریکا باختیم یا در ۸۶ کیلوگرم ضعف کوچینگ، آنالیز و نسخه پیچی داشتیم که دو کشتیگیر پرآوازه ما که هم افتخارات بیشتری داشتند و انتظار بیشتری از آنها میرفت، یعنی یزدانی و کریمی، مقابل دو چهره تقریبا گمنام امریکاییها شکست خوردند.
البته درباره ترکیب تیم ملی کشتی آزاد، این دیدگاه هم وجود دارد که تیم با ترکیبی جوان راهی مسابقات شده و به نوعی آنها میتوانند کسب تجربه کنند؛ آیا این سبک اعزامها میتواند باعث پشتوانهسازی شود؟
این یک شمشیر دولبه است؛ هر کار و تصمیمی، نیاز به زمینهسازی دارد. اینکه یک جوان ۱۷ ساله که قهرمان نوجوانان جهان شده را به بزرگسالان ببرید، ممکن است تجربه کسب کند یا شاید هم سرخورده شود؛ خیلیها بودهاند که با وجودی که وارد بزرگسالان شده و حمایت زیادی از آنها صورت گرفت، موفق نشدند.
رسیدن به موفقیت نیاز دارد که مراحل آن را طی کنید، تن به تن بزرگان بخورد و با شرایط آشنا شوید، مگر نوابغ که تعدادشان روز به روز کمتر میشود. از طرفی ببینید اگر الهی را اعزام نمیکردند پس چه کسی اعزام میشد؟ رضا اطری، داریوش حضرت قلیزاده و مجید داستان هم در همین سطح هستند و کشتیگیر جدیدی را نساختهاند و همین نتیجه قابل انتظار بود. از اول هم مشخص بود ما در ۵۷ و ۶۱ کیلوگرم مقابل امریکا شانسی نداریم. امیدهای ما در ۷۰، ۷۴، ۸۶، ۹۲ و ۱۲۵ کیلوگرم بود که بتوانیم در این اوزان امریکا را شکست داده و قهرمان شویم.
در ۷۴ کیلوگرم و ۶۵ با زحمت زیاد برنده شدیم، اما در ۷۰ و ۸۶ باختیم و در ۹۲ کیلوگرم اشتباهی مرتکب شدیم که هم این وزن و هم ۹۷ کیلوگرم را باختیم. در بقیه اوزان هم آنقدر فاصله کشتیگیران ما زیاد است که دیگر نمیتوانید معصومی را نفر دوم تیم ملی بدانید، چون هیچ کس نمیداند نتیجه مسابقه بعدی او با زارع چیست، چون او بهترین نفر ما بوده که اعزام شده. یا در وزن ۹۷ کیلوگرم تاکنون تمایلات کادر فنی تا این اندازه آشکار نبود، اما بیاعتمادی آنها به دیگر نفرات همچون محمدیان، گلیج و حتی شعبانی، باعث شد اینقدر دست خالی در جام جهانی حاضر شویم و از طرفی کشتیگیران ما هم از نظر آمادگی بدنی، آماده حضور در چنین رقابتی نبودند. نمونه آن رحمان عموزاد یا امیر محمد یزدانی و دیگر کشتی گیرها.