تاریخ انتشار: ۰۴:۱۸ - ۱۲ بهمن ۱۴۰۱

دلایل منفعل بودن مردان در رابطه زناشویی

زن‌های زیادی از این موضوع شکایت دارند که شریک زندگی‌شان در فعالیت‌ها کمک نمی‌کند و یا هرگز آغازگر چیزی نیست. آنچه شگفت آور است این است که برخلاف این شکایات، همین مردان اغلب در مشاغل خود بسیار فعال هستند. اما قضیه از چه قرار است؟

اقتصاد۲۴-یک شکایت رایج از طرف زوج‌ها این است که دیگری منفعل است، کار یا بحثی را شروع نمی‌کند و برای رسیدگی به مسئولیت‌ها باید به او فشار آورده شود. منفعل بودن مشکل نیست، اما راه حل بدی است.

زن‌های زیادی از این موضوع شکایت دارند که شریک زندگی‌شان در فعالیت‌ها کمک نمی‌کند و یا هرگز آغازگر چیزی نیست. آنچه شگفت آور است این است که برخلاف این شکایات، همین مردان اغلب در مشاغل خود بسیار فعال هستند. اما قضیه از چه قرار است؟ در ادامه چند علت متداول برای این رفتار منفعلانه از سوی مردان را آورده‌ایم.

از منظر نقش‌های جنسیتی سنتی به موضوعات نگاه می‌کنند

«کل روز سخت کار می‌کنم و وقتی به خانه می‌آیم، می‌خواهم آرامش داشته باشم.» غالبا این موضع از والدین الگوبرداری شده و در یک فرهنگ خانوادگی یا قومی گنجانده می‌شود که در آن یکی از شرکا مسئول کار‌های داخلی است -خانه و بچه ها- در حالی که طرف دیگر، عموما مرد، با بیرون سر و کار دارد -دنیای کار، شاید کار‌های باغبانی و ماشین- یا گاهی در خانواده‌ای بزرگ می‌شوند که مردان و پسران را لوس می‌کنند و زنان کار‌های سنگین را انجام می‌دهند.

این توقعات می‌تواند به ویژه زمانی که شریک زندگی آن‌ها به صورت پاره وقت کار می‌کند یا برای مراقبت از کودکان در خانه می‌ماند، مشکلاتی ایجاد کند. اگر هر دو شریک به طور تمام وقت کار کنند، احساس ناعادلانه بودن شرایط می‌تواند به سرعت منجر به سرخوردگی و عصبانیت شود.

احساس مورد انتقاد قرار گرفتن، طرد شدن و رهاشدگی می‌کنند

در اینجا مرد می‌گوید هرگاه قدمی برمی‌دارد و کاری را آغاز می‌کند، همیشه با مقاومت یا انتقاد مواجه می‌شود. او احساس می‌کند نادیده یا بیش از حد تحت نظر گرفته شده است و به سادگی دست از تلاش دست می‌کشد. به همین دلیل نگرش «خوب، به روش خودت انجام بده» را در پیش می‌گیرد.

رابطه از تعادل خارج شده است

گونه‌ای از موارد بالا که در آن مرد احساس می‌کند آنچه را که نیاز دارد دریافت نمی‌کند – قدردانی بیشتر، محبت بیشتر، توجه بیشتر – و عقب‌نشینی می‌کند: «تو آنچه را که نیاز دارم به من نمی‌دهی، بنابراین من هم چیزی را که می‌خواهی به تو نخواهم داد.» این نبرد سنگر به سنگر است، مسابقه‌ای که در آن هر کدام از طرفین منتظر حرکت دیگری است.

از درگیری می‌ترسند

در حالی که علل دیگر بر رابطه متمرکز هستند، این مورد بیشتر به شخصیت فرد ربط دارد. تنها فکر کردن در مورد شروع کردن، مرد را نسبت به درگیری احتمالی یا ناراحتی مضطرب می‌کند. تصور می‌کنند شریک زندگی شان عصبانی یا ناراضی خواهد شد یا بحثی پیش خواهد آمد و بنابراین عقب‌نشینی می‌کنند. این اضطراب زمانی که شریک زندگی آن‌ها کاری را پیشنهاد یا انجام می‌دهد که آن‌ها دوست ندارند نیز به وجود می‌آید. آن‌ها یا همراهی می‌کنند و سپس به طور دوره‌ای بابت چیزی جزئی از کوره در‌می‌روند و یا رفتار پرخاشگری منفعلانه را از خود بروز می‌دهند و خشم خود را با فراموش کردن یا انجام آنچه که شریکشان می‌خواهد، اما با سرعت آهسته خودشان، ابراز می‌کنند.

در حالی که چنین مردانی اغلب در کار فعال‌تر به نظر می‌رسند، در واقع اینطور نیستند. همین اضطراب در محل کار نیز وجود دارد. آن‌ها کاری را شروع نمی‌کنند، بلکه فقط با انجام کاری که افراد بالادستی از آن‌ها می‌خواهند، از درگیری اجتناب می‌کنند.

اختلال کم توجهی (ADHD) دارند

برخی از علائم رایج بزرگسالان مبتلا به ADHD عبارتند از: به تعویق انداختن کارها، فراموشی، شروع کار‌ها و به پایان نرساندن آنها. در نتیجه، شرکای آن‌ها احساس می‌کنند که مرد زندگی‌شان غیرقابل اعتماد است و قادر به انجام کار‌های تیمی نیست و مجبورند کار‌های سنگین را به تنهایی انجام بدهند.

تغییر الگو

تغییر این الگو‌های رفتاری به معنای تمرکز بر این محرک‌های زیربنایی است. اگر رابطه نامتعادل است، زمان آن فرا رسیده است که در مورد راه‌هایی بحث کنید که هر دو طرف بتوانند بیشتر به آنچه نیاز دارند دست پیدا کنند. اگر یکی از طرفین احساس می‌کند مورد انتقاد قرار می‌گیرد، طرف مقابل باید بیشتر مراقب باشد که این‌قدر کنترل کننده یا منتقد به نظر نرسد.

اگر مشکل مربوط به نقش‌ها، ارزش‌ها و انتظارات است، زوج‌ها باید به توافقات برد-برد دست پیدا کنند؛ جایی که هر کدام روش خود را در پیش می‌گیرند و در عین حال انعطاف‌پذیر هستند، زیرا به شخص دیگر اهمیت می‌دهند. اگر در مورد ترس از درگیری یا ADHD باشد، این‌ها مسائل اساسی فردی هستند – پاشنه آشیل – که معمولا بر روابط و سایر جنبه‌های زندگی روزمره تأثیر می‌گذارند. زمان آن است که بپذیریم این یک مشکل است و با درمان و دارو با آن مقابله کنیم.

مانند بسیاری از مشکلات رابطه، انفعال بدون شک یک مشکل و از طرفی یک راه حل است – پاسخی آموخته‌شده به موضوع دیگری که به آن پرداخته نشده است. آیا می‌توان این پاسخ را فراموش کرد؟ مطمئنا، اما این با پذیرش مشکل و تمایل به تغییر شروع می‌شود؛ بنابراین این مکالمات دشوار را با هم انجام دهید، قدم‌های کوچکی در راستای تغییراتی که می‌توانید اعمل کنید بردارید و از رفتن به حالت «عملکرد خودکار» خودداری کنید. اگر به کمک نیاز دارید از یک دوست یا فرد حرفه‌ای کمک بخواهید.

ارسال نظر