اقتصاد۲۴- با نگاه کردن به هفت سین ایرانی بیشتر درک خواهیم کرد که چه روزها از سر نوروز و سفره نوروزی ایرانی گذشته است تا این آیین فراموش نشود. ایرانیان تلاش بسیار کرده اند تا این جشن باستانی را زنده نگاه دارند و از پیچهای گاهی اوقات تاریک تاریخ عبور کنند و هر بار منعطفتر سفره نوروزی را گسترانده اند. تفکری که در عمق جانش روح رویش و نوزایی و هستی نهفته است. مردم ایران کوشیده اند نوروز و تفکر احیا را زنده نگاه دارند چه آن زمان که آغاز سال ایرانیان از شمسی به قمری تغییر میکند و نوروز از نگاه امرای اسلامی قرون اول بوی کفر و ابقای آیینهای مجوسی دارد. چه آن زمان که حکام اسلامی تلاش میکنند اعیاد مذهبی را جایگزین نوروز کنند. اما در نهایت این مردم ایران زمین هستند که مخالفان نوروز را هم به پای سفره هفت سین خود میکشانند و برای آنکه نشان دهند نوروز مخالف هیچ دین و مذهب و آیینی نیست مظاهر جدید را هم در قلب سفره خود جای میدهند.
قرآن جای رفیعی در سفره هفت سین ایرانی دارد، چه با نگاه معتقد چه غیر از آن، کلام خدا برکت دهنده سفره میشود و دعای مقلب القلوب و الابصار در کنار نمادهای نوروز ایرانی جای میگیرد.
دقیقا همین انعطاف و همین منش نشات گرفته از فرهنگ و خرد ایرانی است که از انسان ایرانی سر میزند. با نگاهی به تخت جمشید که بارگاه نوروزی شاهان ایران بوده است به خوبی این منش و انعطاف را میبینیم.
بارعام، دید و بازدید، عفو و بخشش، سنت هدیه دادن، سنت تکریم بزرگتر و بخشیدن به کوچکترها. تمام این عناصر در روح ایرانی و سفره ایرانی عجین شده است.
تلاش شده است تا نوروز به ما برسد و این تلاش ادامه دارد، زیرا که مخالفت با نوروز حذف و دست درازی و سرقت نوروز کماکان ادامه دارد.
نمونه بارز آن رفتار طالبان در مواجه با نوروز است، تغییر مبدا سال از شمسی به قمری کار را برای حراست از نوروز در یکی از بخشهای حوزه نوروزی سختتر میکند و مردم افغانستان خود باید مشعل دار این سنت دیرینه باشند؛ و یا کشورهایی که نوروز در بافت فرهنگی شان جای نداشته، اما تلاش میکنند تا نوروز را برای خود بردارند.
دلیل این همه جدال با نوروز ایرانی چیست؟
چه با نگاه امتگرایانه و حتی با نگاه غیر دینی نوروز را میکوبند تا نباشد. تلاش نرم و مخملینی که برای بی ارزش جلوه دادن نوروز از سوی گروهها و جناحها صورت میگیرد، تبلبغاتی که برای بی اثر شدن نوروز بام تا شام در فضای مجازی و رسانهها صورت میگیرد همه بی دلیل نیست. یک روز به نمادهای نوروزی، چون حاجی فیروز میتازند و با بابانوئل زیبا و مهربان مقایسه میکنند. یک روز سبزه کاشتن را سرزنش میکنند و آن را اسراف میدانند و میگویند کاری بیهوده است. روز دیگر میگویند ماهی قرمز اصلا برای سفره هفت سین نیست، فردایش میگویند تخم مرغ هم در سفره ایرانی جایی ندارد. دیگر روز میگویند قرآن را بردارید حافظ را بردارید و هر قومیت اصلا هر کتابی که میخواهد بگذارد.
دوباره در فضای مجازی و رسانه بیگانه به تمسخر آداب و رسوم نوروزی میپردازند. یک بار دید و بازدید نوروزی را مزاحمت و مزخرف میدانند. بار دیگر سنت عیدی دادن را کاری سخت و بی معنا میشمرند. دگر بار آیین خانه تکانی را به سخره میگیرند. دوباره میگویند دل خوش سیری چند، ما که در فقریم، گرانی و بی پولی، کدام نوروز! ما عزاداریم کدام نوروز!
آنقدر بام تا شام در فضای مجازی در رسانهها به طرق مختلف این موضوعات تکرار میشود که انسان ایرانی با هسته فرهنگی خود یعنی نوروز قطع ارتباط کند و برپاداشتنش را ضرورت نداند. تصور کنید انسان ایرانی بدون جشن تاریخی، بدون حضور در جمع بستگان، بدون دید و بازدید، بدون دادن حس خوش به کودکان و هدیه دادن، بدون نو نوا شدن، بدون پاکیزگی چه انسانی خواهد بود چنین انسانی! خمیده و دلمرده که مشغول روزمرگی است.
آری تمام این تلاشها با دو هدف صورت میگیرد، تهی کردن زندگی فرد ایرانی از معنا و مفهوم عنصر ایرانی؛ که در این صورت میتوانند هر نوع هویتی را به فرد بدهند تا یک بار کریسمس را بهتر برپا کند تا یک بار از چین و ماچین جشنی را بجوید، تا شاید در آینده آنچه را از او گرفته اند به نام دیگری به او بازگردانند.
هدف دوم، با بی معنا شدن نوروز نزد ایرانیان حلقه فرهنگی و اتصالی میان مردم ایرانی در جای جای ایران به مرور کمرنگ و حذف خواهد شد و آنگاه هر قوم و قبیلهای برای خودش قطعا باوری را خلق خواهد کرد و چنان این مردم با یکدیگر بیگانه میشوند که نه زبان مشترک و نه جشن مشترکی نخواهند داشت.
بیشتر بخوانید: حال و هوای نوروزی در کاخ موزه گلستان
این چه تازشی است به نوروز؟
چه حملهای است به نوروز باستانی؟
هر بار هم به شیوه جدیدی!
امسال هم برای کمرنگ شدنش میگویند ما عزاداریم!
خوب کیست که همراه مردم خودش در روزهای تلخ نبوده باشد، اما، نوروز جمشیدی ما همیشه در کنار مراسم حزن و اندوه مذهبی همچنان جایگاه خود را داشته، مثلا در ماه محرم و صفر که در نوروز میافتاد، در ماه رمضان و روزهای روزه داری در تمام مراسم عزاداری دینی، نوروز بود و حذف نشده بود. حتی خانوادههای داغدار و عزادار نیز به حرمت زیستن، نوزایی، به حرمت زندگی رخت سیاه و عزا از تن خارج میکردند و به اصطلاح از عزا در میآمدند. مگر همین نوروز بساط آشتی کنانها و اتصالها نبوده که اکنون به قصد تیشه به ریشه زدنش وارد کارزار شده اند.
نوروز ایرانی که از خرد ایرانی وام گرفته، نمایانگر این مفهوم است که در کنار تمام رنجها هنوز امید به نوشدن و دگرگونی هست.
متاسفانه در اشعار برخی از شاعران نیز این دمیده شدن روح رخوت و خالی کردن عنصر نوروزی و تفکر نوروزی و پیوند زدن نوروز با تفکرات آرمانگرایانه دیده میشود که متاسفانه به طرز سیاهی عملکرد نوروز را چیزی دیگر میدانند، مثال احمد شاملو نوروز را چیزی جدای از عناصر بهاری میداند و میگوید
سالی
نوروز، بی چلچله بی بنفشه میآید
بی گردش مرغانه رنگین برآیینه
و جنبش سرد برگ نارنج بر آب
سالی نوروز بی گندم سبز و سفره میآید
بی رقص عفیف شعلهها در مردنگی
بی پیغام خموش ماهیها از تنگ.
چرا باید نوروز را چیزی غیر از نوروز تعریف کرد!
مفهوم نوروز ساده است آمدن فصل بهار.
نوروز میراث ایرانیانی است که تمام این هجمهها را طی هزاران سال دیده اند، اما کوشیده اند تا نوروز را برپا کنند؛ و اینک این رسالت بر دوش ما ایرانیان است و انتقال آن به نسلهای بعدی
نوروزتان پیروز
هر روزتان نوروز
منبع: دیپلماسی ایرانی