تاریخ انتشار: ۱۲:۵۱ - ۳۰ فروردين ۱۴۰۲

قتل وحشتناک کودک ۳ ساله‌ توسط زن آدم ربا!

مادر و پدر صحابه هنوز هم با گذشت ۶ ماه از قتل دردناک فرزندشان داغدار هستند. هنوز هم گاهی مادرش گوشه حیاط کوچک خانه‌شان واقع در محله اتابک، چمباتمه می‌زند و به جای خالی فرزندش در حیاط خیره می‌شود، آرام آرام اشک می‌ریزد.

اقتصاد۲۴- ۱۱ آبان ماه سال گذشته بود که صدای زنگ درخانه زن و مرد بلند شد و صحابه ۳ ساله به همراه برادر ۵ ساله‌اش به نام عرفان به سمت در دویدند. دو زن جوان در قاب در خانه حاضر شدند و خودشان را نیکوکار معرفی کردند. می‌گفتند می‌خواهند برای بچه‌ها کفش بخرند.
از زن جوان خواستند که شماره کفش بچه‌هایش را به آن‌ها بگوید و مادر صحابه و عرفان به داخل خانه رفت تا کف کفش بچه‌هایش را نگاهی کند و برگردد. اما وقتی جلوی در برگشت نه خبری از بچه‌ها بود و نه از آن دوزن. سر کوچه دوید و شیون کرد. اما فایده‌ای نداشت. انگار بچه‌هایش آب شده و در زمین فرو رفته بودند.
رسیدگی به موضوع بلافاصله در دستور کار پلیس قرار گرفت. دو روز تمام یک چشم مادر و پدر صحابه و عرفان اشک بود و یک چشمشان خون! چند بار فردی ناشناس با آن‌ها تماس گرفت و تقاضای یک میلیارد تومان پول کرد، اما دو روز بعد جسد بی‌جان صحابه به همراه عرفان نیمه‌جان در بوستان ولایت پیدا شد.


بیشتر بخوانید: مرد عاشق پیشه رقیب عشقی خود را با بمب ترکاند!


آن روز وقتی به پدر و مادر صحابه خبر رسید که فرزندانش پیدا شده‌اند، چشمانش از شادی روشن شد، او گمان می‌کرد تا لحظاتی دیگر دخترک شیرین زبانش را در آغوش خواهد فشرد. اما فکرش را هم نمی‌کرد جسد سرد و بی‌جان صحابه؛ سهم او از پایان چشم انتظاری باشد.
عرفان با حال وخیم به بیمارستان منتقل شد و این در حالی بود که تحقیقات بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی تهران نشان می‌داد دلیل وخامت حال عرفان و مرگ صحابه یک چیز است: خوراندن خواب‌آور و مخدر به بچه‌ها!
حدس زدن دلیل این کار هم سخت نبود. لابد آدم ربایان می‌خواستند صدای بچه‌ها در نیاید تا به مقصودشان برسند.
یک هفته‌ای از قتل هولناک صحابه ۳ ساله می‌گذشت که گره معمای قتل او با دستگیری آدم ربایان و عاملان قتل باز شد. تحقیقات نشان می‌داد که زن جوان به نام افسانه به همراه دو دخترش و پسر دوستش به نام محسن نقشه کودک ربایی را کشیده بود. دختران افسانه با نقشه مادرشان مقابل خانه مادر صحابه رفته بودند و وقتی او به داخل خانه رفت با موتور محسن، بچه‌ها را به خانه افسانه منتقل کردند.
در آنجا افسانه بچه‌ها را مخفی کرد، اما وقتی متوجه حال وخیم آن‌ها شد تصمیم گرفت قید اخاذی یک میلیاردی را بزند و از محسن خواست بچه‌ها را در بوستان ولایت رها کند. افسانه به بچه‌ها مخدر و خواب آور خورانده بود که همین سبب مرگ صحابه شد و مهر اتهام قتل روی پرونده افسانه خورد.
افسانه همسایه خانه مادر و پدر صحابه بود و وقتی مادر بچه‌ها، آن‌ها را بعدازظهر‌ها به پارک نزدیک خانه‌شان می‌برد، افسانه آن‌ها را می‌دید. مادر صحابه گاهی با همسایه‌ها همکلام می‌شد. می‌گفت از زندگی‌اش و فرزندانش راضی است و همیشه شکرگزار است که دستشان به دهانشان می‌رسد. او ۷ فرزند داشت و برای آن‌ها زندگی با آبرویی ساخته بود. همه این‌ها باعث شده بود افسانه گمان کند که آن‌ها ثروتمند هستند و در ازای ربودن فرزندان خردسالش می‌تواند از آن‌ها اخاذی کند.
بعد از بازداشت افسانه و همدستانش، افسانه راهی زندان شد و دختران او و پسر جوان که زیر ۱۸ سال سن دارند به کانون اصلاح و تربیت منتقل شدند. مدتی قبل همدستان افسانه در دادگاه اطفال محاکمه شده ومحکوم به پرداخت جریمه نقدی با احتساب ایام بازداشت شدند.
در همین حال پدر و مادر صحابه روز گذشته با مراجعه به شعبه دهم دادسرای جنایی بار دیگر تقاضای قصاص افسانه را کرده و همچنین از افسانه بابت صدماتی که به عرفان زده بود اعلام شکایت کردند و تقاضای دیه عرفان را کردند.

منبع: روزنامه ایران
ارسال نظر