اقتصاد۲۴- «فوتبال ۱۲۰» که جای خالی «نود» را تا حدودی پر میکرد، «دورهمی»، «خندوانه» و «عصر جدید» که بار سرگرمی تلویزیون را به دوش میکشیدند، «کتابباز» که فرهنگ کتابخوانی را به شیوهای جذاب و مخاطب پسند به تلویزیون آورده بود و «سیمآخر» با اجرای رضا رشیدپور که با الگوبرداری موفق از نمونههای خارجی، آرام آرام جای خود را میان مخاطبان پیدا کرده بود، نمونههای اصلی حذف از رسانه ملی و به بیان دیگر، تقابل جبلی با چهرههاست.
«بالاخره وقتی این آدم در برنامهای میآمده برای خودش خِیلی از مخاطبان را داشته است. اسمش میآمده، برنامه با خودش مخاطب میآورده است. اسم آن آدم روی شبکهای میآمد، آن شبکه خودش را بالا میکشید. خب حالا به نظام، مردم و اعتقادات خودش لگد زده است. لگد زده به نمکدان، نمک را ریخته و نمکدانی را شکسته است. آیا از من انتظار دارید برای اینکه من پرمخاطب بشوم بروم خواهش و التماس کنم که تو رو خدا بیا؟!»، هنوز زمان زیادی از این اظهارات پیمان جبلی، رئیس سازمان صدا و سیما در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق نگذشته بود که برنامه «فوتبال ۱۲۰» که عادل فردوسیپور ده سال برای ساخت آن زمان گذاشت، با مخاطبان خود خداحافظی کرد تا با این وداع، آخرین نشان او نیز از تلویزیون حذف شود.
حذفی که حال تلویزیون را نه تقریبا بلکه کاملا خالی کرده است. خالی از چهرههای محبوب و برنامههای پرمخاطب. عجیب آنکه تا امروز، در هیچ شبکه تلویزیونی آن هم در سراسر دنیا سابقه نداشته که در بازه زمانی چنین کوتاه، تمام سریالهای محبوب، چهرههای پرطرفدار اعم از مجری و بازیگر و برنامههای پرمخاطب، به یکباره از یک رسانه مادر، رسمی، اصلی و سراسری حذف شوند. اما در ایران این روند وجود داشت و طی دو سال اخیر به اوج خود نیز رسید. چرا؟ ترس از بزرگ شدن چهرههایی که خود تلویزیون بزرگشان کرد!
جبلی و فصل تقابل با چهرهها
تلویزیون مسیر انحطاط خود را دیر زمانی است که آغاز کرده است. با این حال، طی دو سال اخیر و همزمان با آغاز دولت سیزدهم، هنوز چند برنامه در تلویزیون باقی مانده بود که گاهی، مخاطب را مجاب به انتخاب این رسانه و زمان گذاشتن پای آن کند.
«فوتبال ۱۲۰» که جای خالی «نود» را تا حدودی پر میکرد، «دورهمی»، «خندوانه» و «عصر جدید» که بار سرگرمی تلویزیون را به دوش میکشیدند، «کتابباز» که فرهنگ کتابخوانی را به شیوهای جذاب و مخاطب پسند به تلویزیون آورده بود و «سیمآخر» با اجرای رضا رشیدپور که با الگوبرداری موفق از نمونههای خارجی، آرام آرام جای خود را میان مخاطبان پیدا کرده بود، نمونههای اصلی حذف از رسانه ملی و به بیان دیگر، تقابل جبلی با چهرههاست.
تقابلی که گاه مستقیم رقم خورد، گاه با تنگ کردن عرصه بر برنامهسازان آنها را از این رسانه فراری داد و گاه نیز به عنوان انتخابی از جانب برنامهسازان یا مجریان رخ داد تا در رسانهای که حال در میان مخاطبان کمتر اعتبار و جایگاه دارد، اثری ارائه نکنند. تلویزیون نیز در مقابل برای نگهداری از تنها فرصتهای باقی مانده خود برای حفظ مخاطب، تلاشی نکرد و تصور کرد با رونمایی از نسخههای به مراتب ضعیفتر از مجریان و برنامههای پرطرفدار و خاطره انگیز، چون رو کردن مهرههایی مانند مهران رجبی و بشیر حسینی و سپردن سه برنامه به صورت همزمان به حامد سلطانی، میتواند مخاطب را راضی کند.
بیشتر بخوانید: واکنش معنادار رضا رشیدپور به عطاالله مهاجرانی + عکس
تیری که البته در بدو پرتاب به سنگ خورد. با این حال جز برنامههای بالا که اکثرا به دلیل موضعگیریهای سیاسی سازندگان یا همسو نبودن با سیاستهای فعلی رسانه ملی، طی دو سال اخیر حذف شدند، سریال چنین حذفهایی در تلویزیون را در سالهای قبلتر هم میتوان یافت.
حذف برند، مقابله با سلبریتی
مسابقه استعدادیابی «قهرمان»، برنامهای بود که اولینبار شائبه پایان برنامه «عصر جدید» و به دنبال آن کنار گذاشتن سه مجری پربحث صداوسیما یعنی احسان علیخانی، رامبد جوان و مهران مدیری را قوت بخشید. سه مجری که طی چند سال اخیر قویترین تریبون را در قالب سه برنامه پرطرفدار صداوسیما در اختیار داشتند.
تحول محتوایی، ترکیبی است که مدیر شبکه نسیم سال گذشته، متوجه دو برنامه «خندوانه» و «دورهمی» کرد و هرچند حذف برنامهها را تایید نکرد، اما حذف مجریان را نیز تکذیب نکرد! با این حال به نظر میرسد برخی مواضع سیاسی گردانندگان این برنامهها، آنها را برای همیشه به آرشیو صداوسیما منتقل کرده است. آنجا که بسیاری از برنامههای پرمخاطب دیگر را نیز به کام کشیده است. برنامههایی که نمونههای آن طی سالها بسیار است.
نیمرخ: یکی از اولین برنامههای تلویزیون بود که برای مخاطب نوجوان و جوان ساخته شد. برنامهای که برآورد مالی آن در دهه هفتاد، سالی ۲۰۰ میلیون تومان بود. نیمرخ، تمام چارچوبهای تلویزیون از پوشش مجریان تا موسیقی و ... را رعایت میکرد. این برنامه یکبار به دلیل اینکه با نوجوانی مصاحبه کرد که نماز نمیخواند، به ترویج نماز نخواندن میان نوجوانان و جوانان متهم شد و اخطار گرفت. در نهایت، اما تغییر مدیران شبکه و تعطیلی گروه کودک و نوجوان، نیمرخ را تعطیل کرد. این ادعای اسدالله اعلایی، مدیر گروه کودک و نوجوان شبکههای سیما بود.
پارک ملت: پس از پایان برنامه «مردم ایران سلام»، محمدرضا شهیدیفر، مجری و سازنده این برنامه، در بزنامهای گفتگو محور دیگر که میزبان اهالی فرهنگ و سیاست بود و با صراحت بیان و ریتم درست، مخاطبان زیادی پیدا کرده بود به تلویزیون بازگشت. «پارک ملت»، برنامهای بود که برای ۱۸۰ قسمت تدارک دیده شد، اما در پایان سال ۹۰ و پس از ۱۳۰ قسمت به دلایلی که هیچگاه فاش نشد از تلویزیون کنار گذاشته شد. البته محمدرضا شهیدیفر، مجری این برنامه، ارتباط خود را با تلویزیون حفظ کرد و بعدها با ایدهپردازی یکی از مهمترین برنامههای سرگرمی تلویزیون یعنی «خندوانه» در پشت دوربین به تلویزیون بازگشت.
کوله پشتی: یکی از پرطرفدارترین مجموعههای تلویزیونی ایران بود که در ۴ سری، از تابستان ۱۳۸۳ تا تابستان ۱۳۸۶، از شبکه سه سیما پخش شد. افراد دعوت شده در این برنامه افرادی بودند که یک ویژگی خاص داشتند، از چهرههای سیاسی تا نفرات برتر کنکور و حتی کسانی که به دین اسلام ایمان آورده بودند. همه چیز برای فرزاد حسنی به عنوان مجری این برنامه خوب پیش رفت تا اینکه حسنی در یکی از برنامههایی که با احمدرضا رادان، فرمانده انتظامی تهران داشت، به عملکرد پلیس در جریان طرح ارتقای امنیت اجتماعی اعتراض کرد و همین امر باعث حذف موقت او از سیما و جایگزینی او با امیر حسین مدرس و نهایتاً تعطیلی برنامه پس از چند قسمت شد. حسنی پس از آن تا مدتها نتوانست در تلویزیون برنامهای اجرا کند.
هفت: جدیترین برنامه سینمایی صداوسیما طی سالهای اخیر که باعث تعامل میان مخاطبان این رسانه و سینما میشد بعد از اظهارنظرهای خارج از عرف و توهینآمیز مجری و میهمانان برنامه، پس از سیزده سال از شبکه سه سینما حذف شد. برنامهای که با اجرای فریدون جیرانی، کارگردان مطرح سینما، پیش از این به یکی از پرطرفدارترین برنامههای تلویزیون بدل شده بود، اما به تدریج افول کرد و در نهایت در دوران اجرای بهروز افخمی، به هجوگویی و تولید محتوای زرد افتاد و بدون اینکه کسی متوجه پایان این برنامه شود، از شبکه ۳ رخت بر بست.
کلاه قرمزی: اختلاف مالی تلویزیون با گروه سازندگان «کلاه قرمزی»، دلیلی است که درباره دوری ایرج طهماسب از تلویزیون عنوان میشود. دوری که علیرغم وعده پیمان جبلی نسبت به بازگشت طهماسب به تلویزیون تا سال گذشته محقق نشد و طهماسب در مدیومی خارج از تلوزیون و با عروسکهایی دیگر به مخاطبان بازگشت. به این ترتیب کلاهقرمزی و پسرخاله پس از حدود سه دهه برای همیشه با مخاطبان خود در تلویزیون خداحافظی کردند تا تنها خاطرات، نام و یادشان را زنده کند.
مثلث شیشهای: این برنامه، ادامه برنامههای شب شیشهای و عبور شیشهای بود که در نیمه پایانی دهه ۸۰، با اجرای رضا رشیدپور از شبکه پنجم سیما پخش میشد. برنامهای گفتگو محور که در نهایت اظهارات بیپرده میهمانانش، آن را علیرغم مخاطب زیاد، از تلویزیون حذف کرد. در این برنامه مصاحبههای جنجالی بسیاری صورت گرفت، اما مصاحبه با علی شمخانی (وزیر دفاع دولت خاتمی) و علی عبدالعلیزاده (وزیر مسکن دولت خاتمی) در آن شاخص شد. عبدالعلیزاده در انتقاد به سیاستهای دولت احمدینژاد گفته بود که مگر حرفهای سال ۸۴ یادمان رفته که بورس کشور را متلاشی کرد، بالاخره مردم ما آنقدر کم حافظه نیستند که اینها را فراموش کنند، ما جنایتهای نادر را به یاد داریم.
همچنین شمخانی، در یکی از قسمتهای این برنامه، برای اولین بار به عنوان یکی از مقامات بلندپایه نظامی جمهوری اسلامی گفت که بنی صدر در جنگ خیانت نکرد. اعترافی که با انتقاد شدید اصولگرایان همراه بود. شالوده تین مصاحبههای جنجالی در نهایت پرونده مثلث شیشهای را برای همیشه در تلویزیون بست.
مسابقه محله: «در سال ۱۳۹۸ ما خواستیم مسابقه محله» را بسازیم و اعلام کردیم که هزینه ساخت هر برنامه ۲ تا ۲.۵ میلیون تومان است، همان زمان گفتند ما بودجه ساخت این برنامه را نداریم. مگر از این ارزانتر میتوان برنامه ساخت؟ آن هم برنامهای که به نوعی برند است»، این بخشی از مصاحبه مسعودروشنپژوه، ایدهپرداز، تهیهکننده و مجری برنامه مسابقه محله است که درباره دلایل عدم ساخت این برنامه پرطرفدار عنوان کرده است. برنامهای که از سال ۷۰، پخش خود را در تلویزیون آغاز کرده بود و طی بیش از دو دهه، میان چند نسل مخاطب ثابت داشت، اما تلوزیون به راحتی آن را نیز از دست داد.
فیتیله جمعه تعطیله: صبحهای جمعه برای مخاطبان کودک سیما، با صدای عموهای فیتیلهای آغاز میشد. آنها که از سال ۸۱ تا ۹۴ میهمان خانهها و نگاه کودکان بودند، اما پس از ۱۵ آبان ۱۳۹۴ و به دنبال اعتراض قوم ترکها به سکانس جنجالی این برنامه، پخش آن به صورت دائم متوقف شد. در حال حاضر برنامهای با این عنوان روی آنتن صدا و سیما پخش نمیشود.
صندلی داغ: در نیمه نخست دهه ۸۰، حمید آخوندی با الگوپذیری از نمونههای خارجی، نسخه ایرانی صندلی داغ را تولید کرد. داریوش کاردان، منوچهر نوذری و احمد نجفی در دورهٔهای مختلف مجری این برنامه بودند. صندلی داغ، اما به دلیل پرسشهای صریح میزبان، آرام آرام جنجالبرانگیز شد و سرانجام پس از چند سال و وقفههای متعدد به کار خود پایان داد. کارگردان علت این توقف را ملتهب شدن فضا و عدم تمایل تلویزیون به ادامه همکاری با تیم صندلی داغ عنوان کرد. به این ترتیب یک برنامه پرمخاطب دیگر تلویزیون نیز برای همیشه آرشیو شد.
حالا خورشید: رضا رشیدپور طی حدود دو سال پخش این برنامه، بهواسطه موضوعات انتقادی و میهمانان خاصی که داشت، با چالشهای بسیار مواجه شد. برنامه تقریبا بارها و بعد از هر مصاحبه چالشی به طور موقت تعلیق شد (انتقاد رشیدپور از احمد مازنی، رئیس وقت کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، انتقاد از بیلبوردهای گفتگوی ملی، انتقاد ابراهیم حاتمیکیا از رضا رشیدپور در جریان جشنواره سی و هفتم فیلم فجر و ...)، با این حال هر بار رشیدپور و عوامل، علت تعلیق برنامه را نقص فنی یا مشکلات شخصی مطرح کردند. این برنامه پس از حواشی بسیار در سال ۹۷ و پس از دو سال پخش، برای همیشه از تلویزیون حذف شد.
این، تنها چند نمونه از خویشمرگیهای صدا و سیما بود که با حذف مستقیم یا غیرمستقیم برنامههای پرطرفدار رقم خورد. به نظر میرسد صدا و سیما که همیشه تافتهای جدا بافته بوده و امروز بیش از پیش همسو با قدرت حاکم است، با چهرههایی که میان مردم پرطرفدار میشوند و میتوانند جریانساز شوند زاویه دارد. جریانی که تفکرهای مشابه حتی خارج از مدیوم صدا و سیما نیز آن را دنبال میکنند تا از میزان اثرگذاری این چهرهها بکاهند که دیگر در هیچ بزنگاه سیاسی و اجتماعی نتوانند منشا اثر شوند...