تاریخ انتشار: ۱۷:۰۰ - ۰۱ مرداد ۱۴۰۲

پدر بی رحم دختر ۸ ماهه اش را به قتل رساند!

مرد معتاد که متهم است دختر نوزادش را کتک زده و به قتل رسانده، ادعا می‌کند کودک‌آزاری کار همسرش است و به دروغ قتل را گردن او انداخته است.


اقتصاد۲۴- مرد معتاد که متهم است دختر نوزادش را کتک زده و به قتل رسانده، ادعا می‌کند کودک‌آزاری کار همسرش است و به دروغ قتل را گردن او انداخته است.

یک سال قبل جسم بی‌جان دختر هشت‌ماهه‌ای به نام مریم به بیمارستان برده شد. پدر و مادر کودک مدعی شدند کودک از تخت پرت شده است، اما آثار جراحت‌های جدید و قدیمی روی بدن کودک نشان می‌داد او قربانی کودک‌آزاری شدیدی شده است.

به این ترتیب موضوع به پلیس گزارش داده شد. پدر و مادر مریم کودک آزاری را رد کردند با این حال وضعیت ظاهری آن‌ها نشان می‌داد از اعتیاد رنج می‌برند. پلیس با گفته‌های آن‌ها قانع نشد و مرد و زن را بازداشت کرد. در نهایت فریبا، مادر مریم، راز مرگ دردناک دخترش را فاش کرد. او گفت مریم زیر شکنجه‌های پدرش جان باخته است.


بیشتر بخوانید:  زمان دومین دادگاه الهه محمدی و نیلوفر حامدی اعلام شد


فریبا به پلیس گفت: من و شوهرم هر دو معتاد هستیم. در تهران زندگی می‌کردیم، به خاطر اجاره‌های سنگین به شهرستان رفتیم و با مادرم زندگی می‌کردیم. ما پسری به نام مهران داشتیم و در شهرستان من دخترم مریم را باردار شدم. وقتی در خانه مادرم بودم بچه به دنیا آمد. شوهرم می‌گفت می‌خواهد شناسنامه بچه از تهران باشد برای همین بچه‌ها را برداشت و با خودش به تهران آورد.

مادرم تازه فوت کرده بود و من در خانه مادرم ماندم. مدتی گذشت و شوهرم بچه‌ها را نیاورد. به من گفت تو به تهران بیا. من هم راهی تهران شدم و فهمیدم شوهرم بچه‌ها را به مادرش سپرده است. به خانه مادرشوهرم رفتم و قرار شد با هم به شهر خودمان برگردیم. داشتیم به سمت شهرمان می‌آمدیم که شوهرم به اتهام حمل مواد بازداشت شد و مجبور شدم در تهران بمانم تا شوهرم را آزاد کنم.

این زن ادامه داد: سه ماه طول کشید تا شوهرم آزاد شود. ما همچنان در خانه‌ای که مادرشوهرم داده بود می‌ماندیم. یک روز که بیرون بودم وقتی آمدم دیدم شوهرم مریم را کتک زده و تن بچه زخم است. گفتم چرا این کار را کردی؟ گفت، چون گریه می‌کرد اعصابم را خرد کرد. بعد به من گفت برو برایم املت درست کن، من هم رفتم که املت درست کنم. دوباره صدای گریه مریم آمد وقتی وارد اتاق شدم دیدم بچه نفسش بند آمده. شوهرم گفت این بچه را ول کن و برو به فکر من باش. بچه نفسش بالا آمد و من به آشپزخانه رفتم و آخرین بار وقتی دوباره صدای گریه بچه بلند شد دیدم خون شتک کرده روی دیوار و بچه از حال رفته است. بچه را به بیمارستان بردیم که گفتند فوت کرده است.

با این اعترافات بود که احسان، پدر مریم، بازداشت و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.

منبع: اعتمادآنلاین
ارسال نظر