اقتصاد۲۴- از میان تمام کالاهای فرهنگی، سینما بین عموم مردم شاید یکی از جذابترینها باشد. حتی بعدتر که کرونا همه را خانهنشین و کسبوکارهای بسیاری را با چالشهای اقتصادی مواجه کرد، باز هم سینما در قالبی دیگر جای خود را در بین مردم حفظ کرد.
به گزارش پیام ما ، اکران آنلاین فیلم در برخی از پلتفرمها هر چند توانست نجاتدهندهٔ اقتصاد این صنعت باشد، اما شاید مرحمی موقت برای سینماگران و سینمادوستان بود. اما صِرف «سینمادوستی» برای این صنعت کافی نیست، چراکه مطابق آخرین آمارها، «سرانهٔ مصرف سینما» یا به زبان سادهتر، میزان استقبال از سالنهای سینما در کشور پایین است. بهطوریکه در بسیاری از استانها به صفر میرسد. این موضوع میتواند در ارتباط با عوامل مختلفی باشد. درآمد سرانهٔ ملی، یکی از موارد تأثیرگذار در استقبال جامعه از سالنهای سینما است. موضوعی که «امیرحسین علمالهدی»، کارشناس اقتصادی سینما هم به آن معتقد است.
سینما همچون سایر صنعتهای هنری نیاز به مؤلفههایی دارد تا با تحقق آنها بتواند سرپا بماند. سینمای ایران طی سالهای اخیر با مسائل مختلفی دست به گریبان بوده است؛ از کرونای سال ۹۸ و تأثیر ادامهدارش گرفته تا بیانگیزگی کارگردانها برای دریافت پروانه نمایش و تولید آثاری که از تیغ ممیزی در امان نمیمانند و کنارهگیری برخی بازیگران از این حرفه، مواردی هستند که تأثیرات زیادی بر سینمای ایران گذاشتهاند.
اما باوجوداین، بهنظر میرسد هنوز این هنر از نفس نیفتاده است و اکران ۲۱ فیلم در چهارماههٔ نخست امسال میتواند گواه این مدعا باشد. نگاهی به سامانهٔ سمفا (سامانهٔ مدیریت فروش و اکران سینما) نشان میدهد که در بازهٔ زمانی مشابه در سال ۱۴۰۱، سینمای ایران بیش از پنج میلیون مخاطب داشته، درحالیکه در سال ۱۴۰۲ تعداد مخاطب به بیش از هشت میلیون نفر رسیده است.
اما باوجود این جهش نسبت به سال گذشته، بررسی آمارها نشان میدهد که سهم هر ایرانی از خرید بلیت سینما تنها ۰.۱ درصد بوده است. یعنی هر ایرانی تنها ۱۰ درصد از هر بلیت سینما را خریداری کرده است یا بهعبارتی، هر ۱۰ نفر ایرانی، تنها یک بلیت خریدهاند. «حسین انتظامی»، رئیس اسبق سازمان سینمایی در این باره در سایت «اقتصاد۱۰۰» نوشته است که «این عدد تا پایان سال نهایتاً ۲ برابر خواهد شد» یعنی تا پایان سال، سهم هر ایرانی فقط ۰.۲ بلیت از۴۰ تا ۵۰ فیلم اکران شده است.
به گفتهٔ او، آمار بلیتفروشی چهارماههٔ فروش سینمای ایران نشان میدهد درحالیکه استانهای تهران، خراسانرضوی، اصفهان، خوزستان، فارس، آذربایجانشرقی، مازندران و آذربایجانغربی بیشترین سهم از جمعیت کشور را دارند، اما خوزستان و آذربایجانشرقی با وجود رتبهٔ چهارم و ششم جمعیتی، رتبهٔ هفتم و هشتم «سینماروها» را دارند. (البرز که رتبهٔ یازدهم جمعیتی را دارد، بلافاصله پس از فارس، رتبهٔ پنجم سینماروها را به خود اختصاص داده است) این موضوع و آمارهای سمفا نشان میدهد که مصرف سرانهٔ سینما در کشور پایین است و عوامل مختلفی در آن دخیل هستند.
سینما، یک کالای اقتصادی
سال ۹۷ سازمان سینمایی پژوهشی را با عنوان «بررسی و شناسایی عوامل مؤثر بر اقتصاد سینما در ایران» منتشر و تعاریفی از اقتصادی بودن این صنعت ارائه کرده است. این گزارش گفته بود که «یکی از علتهایی که اقتصاد سینما را در دنیا به این شکل عنوان میکنند، آن است که صنعت سینما شامل فرهنگ، اقتصاد و ابعاد دیگر است که کاملاً بههم آمیخته شدهاند و هر بعدی به بعد دیگر پیوند خورده است. نمیتوان انتظار داشت که سینما از کارکرد فرهنگی و اجتماعی قوی، تکنولوژی پیشرفته و جذابیتها و ارزشهای هنری برجسته برخوردار باشد، ولی کارکرد اقتصادی ضعیف داشته باشد. در بررسی وضعیت سینما از بعد اقتصادی هرگونه نتیجهگیری و جمعبندی چه مثبت و چه منفی نمایشگر وضعیت کیفیت سینما و ابعاد و جنبههای دیگر آن نیز هست. به همین جهت سینمایی که بیمار است، هم از لحاظ فرهنگی و هم از لحاظ اقتصادی مشکل دارد و درواقع یک سینمای خوب، اقتصاد خوبی هم خواهد داشت.».
اما این گزارش دربارهٔ تمایز سینما با سایر کالاهای اقتصادی اینطور توضیح داده بود: «بهلحاظ اینکه سینما کالایی است که وجوه مشخصهٔ کیفی بیشتری نسبت به وجوه کمی دارد و در بسیاری از موارد ارزشگذاری بر روی یک فیلم تابع متغیرهای ذهنی فراوانی است که شاید در محدودهٔ علم اقتصاد قرار نگیرد. نمیتوان در این مورد مشابه تعیین متغیرهای اثرگذار بر روی میزان تقاضا برای کالاهای متعارف عمل کرد.» بنابراین، آنطور که نویسندگان این گزارش نوشتهاند باید بهسمت نگاه اقتصادی به تغییرات تقاضا برای سینما برویم و هر عاملی که بتواند میزان تقاضا را افزایش بدهد، بهلحاظ تئوریک قابل بررسی خواهد بود.
وضعیت نامطلوب سالنهای سینما
پیشتر «پیام ما» در گزارشی به وضعیت سالنهای سینما در ایران پرداخته بود. یونسکو یکی از شاخصهای توسعۀ فرهنگی را تعداد تماشاگران سینما در سال میداند که پیششرط آن وجود زیرساختهای مورد نیاز و در درجه اول سالنهای سینما است. در گزارشی که دفتر توسعۀ فناوری و مطالعات سینمایی در سال ۹۸ منتشر کرده، آمده است: «پراکندگی سالنهای نمایش در شهرهای کشور میتواند وخامت شرایط دسترسی به این امکانات را با وضوح بیشتری به نمایش بگذارد. درصد برخورداری شهرها در کشور عدد ۴۲.۱۶ است و این، شامل ۶ استان از مجموع ۳۱ استان میشود؛ یعنی کمتر از ۱۰ درصد شهرها دارای سالن نمایش هستند.» همایون اسعدیان، سخنگوی شورای صنفی اکران نیز به «پیام ما» گفته بود که «براساس آخرین آمار ۲۲۰ سینمای فعال در کل کشور داریم و ۶۰۰ سالن وظیفۀ نمایش فیلم را برعهده دارند.» در این گزارش گفته شده بود که بدترین شرایط برای دسترسی به سالنهای سینمایی متعلق به سیستانوبلوچستان است. این موضوع گواه از آن دارد که در جدول منتشرشده مربوط به سرانهٔ بلیتفروشی در چهارماههٔ نخست ۱۴۰۲، در این استان ۱۳ هزار بلیت عرضه شده و در مقایسه با جمعیت ۲ میلیون و ۸۰۰هزار نفری، سرانهٔ مصرف به صفر میرسد. استانهای ایلام و کهگیلویهوبویراحمد نیز وضعیتی مشابه دارند. در ایلام با جمعیتی ۶۰۰ هزار نفری، ۳ هزار بلیت و کهگیلویهوبویراحمد با جمعیتی ۷۰۰ هزار نفری، ۲ هزار بلیت عرضه شده است که نسبت بین جمعیت و بلیت، سرانهٔ صفر درصد را در این دو استان نیز نشان میدهد.
با بلیت یک دلاری، سینما بهسمت توسعه نمیرود
«امیرحسین علمالهدی»، کارشناس اقتصادی سینما، دربارهٔ دلایل پایین بودن مصرف سرانه سینما در کشور به «پیام ما» میگوید: «اکنون درآمد سرانهٔ ملی بین ۲ تا ۳ هزار دلار است، اما اگر بخواهیم به توسعه برسیم چارهای نداریم که درآمد سرانهٔ ملی حداقل بین ۱۵ تا ۳۰ هزار دلار باشد. براساس مطالعاتی که دربارهٔ ۷۵ کشور جهان داشتهام، به جز هند، تقریباً هیچ کشوری وجود ندارد که زیر ۱۱ هزار دلار درآمد سرانهاش باشد و انتظار داشته باشد مردم از سینما استقبال کنند.»
او معتقد است که علاوهبر موضوع درآمد، با دسترسی به سینما نیز در نظر گرفته شود: «باید سینمایی وجود داشته باشد تا مردم برای تماشای فیلم به آن مراجعه کنند. در واقع براساس استانداردهای جهانی بهازای هر ۱۰ هزار نفر باید یک سالن سینما وجود داشته باشد و ایران اگر بخواهد به این استاندارد برسد باید ۸ هزار و ۵۰۰ سالن سینما داشته باشد.»
به گفتهٔ علمالهدی همچنین باید به «بازار عرضه و تقاضا» متعهد باشیم: «یعنی همزمان با فیلم ایرانی، فیلم خارجی هم اکران کنیم. تنها کشوری که بهصورت صددرصد سالنهای سینماییاش در اختیار فیلم داخلی است، ایران است. آمریکا ۱۰ درصد از فضای سالنهای سینماییاش در اختیار فیلم خارجی است.»
او میگوید که اگر این سه مؤلفه درست اتفاق بیفتد، آن موقع جامعه به آیین سینما رفتن متعهد خواهد بود: «۲۰ سال قبل در چین و دو سال قبل در عربستان این سه مؤلفه باهم رقم خورد. حالا نتیجهاش این است که عربستان در حال رسیدن به بازار یک میلیارد دلاری و چین در حال رسیدن به بازار ۱۰ میلیارد دلاری است.»
این کارشناس اقتصادی به قیمت بلیت سینما نیز اشاره میکند: «نکتهٔ دیگر این است که اگر صنعت سینما بخواهد شکل بگیرد، دیگر قیمت بلیت یک دلار نمیتواند باشد و میانگین بین پنج تا هشت دلار خواهد بود؛ چراکه بلیت سینما، معادلهای با درآمد سرانهٔ ملی دارد.» او در پاسخ به این سؤال که تأثیر کرونا بر این صنعت چه بود؟ توضیح میدهد: «کرونا تأثیر خود را بر همهٔ شاخصها گذاشت، اما یادمان باشد که سینمای بقیهٔ کشورها به حالت عادی خودشان بازگشتهاند. تأثیر کرونا باعث شد که سینمای ایران نتواند به سال ۹۸ که حدود ۲۶.۵ میلیون مخاطب داشت، بازگردد. پارسال به ۱۴ میلیون بلیت رسیدیم و اگر امسال به یک عدد ۱۷ میلیون بلیتی برسیم، این عدد مناسبی است.»
ازآنجاکه نحوۀ ارائۀ آثار سینمایی به میزان زیادی به وضعیت سالنهای نمایش و پراکندگی آنها بستگی دارد، برای تشویق مردم به سینماروی، به توسعهٔ سالنها نیازمندیم. همچنین در گذشته فیلمهای خارجی بیشتری اکران میشد که ضروری است سالنهای سینما در انحصار فیلمهای ایرانی نباشد. در کنار اینها مسئله درآمد سرانهٔ ملی موضوع مهمی است که به گفتهٔ علمالهدی تا این موضوع حل نشود، بقیه چیزها هم حل نخواهد شد. موضوعی که نه فقط سینما، بلکه ابعاد مختلفی از زندگی مردم را تحتتأثیر قرار داده است.