اقتصاد۲۴- بعد از برادران لیلا و جنگ جهانی سوم فیلم تازه مانی حقیقی یکی دیگر از فیلمهای مهم این سالهای سینمای ایران است که نسخه باکیفیت آن قبل از اکران رسمی، سر از فضای مجازی درمیآورد. بلایی که سر «تفریق» آمد دقیقاً شبیه بلایی است که سر «برادران لیلا» و پیشتر از آن «قصیده گاو سفید» و قبلتر از همهی اینها سر «سنتوری» آمده بود. توقیف یک اثر سینمایی هرگز قابلقبول نیست، اما دلایل توقیف این فیلمها که دیگر واقعاً مسخره است.
صوفیا نصراللهی طی یادداشتی در روزنامه هممیهن در همین رابطه نوشت: «تفریق» به نمایش عمومی درنیامد، چون عواملاش در شبکههای اجتماعی مواضع سیاسیای داشتند که به مذاق مسئولان خوش نیامده. آن هم بعدازاینکه ترانه علیدوستی دستگیر شده و به قید وثیقه آزاد شده، باز هم فیلمی که در آن بازی کرده، توقیف میشود و اجازهی نمایشعمومی پیدا نمیکند.
آنهایی که فیلمها را توقیف میکنند عملا مخاطب برایشان اهمیتی ندارد. سینما هم برایشان مهم نیست. جان و سرمایهی سینماگر هم که هیچ. اگر با ابزار گوگل آشنایی داشتند، میتوانستند ببینند که جستوجوی فیلم «برادران لیلا» از هر فیلم دیگری که در سینماهای مملکت در این چندسال اخیر اکرانشده، بالاتر بوده. مردم تشنهی خواندن و دیدن فیلم سعید روستایی بودند و در قرن بیستویکم اینکه بخواهی جلوی خواست مردم برای دیدن یک فیلم را بگیری، نهتنها عبث و بیهوده که بهطریق اولی، زشت و ناامیدکننده است.
میخواهم بگویم توقیف «تفریق»، تاسفبرانگیز است، اما فیلمها درنهایت دیده میشوند. فقط اگر محکمهای وجود داشت، سازندگان و سرمایهگذاران باید از عوامل توقیف فیلمشان شکایت میکردند و آنها هم باید خسارت این توقیف بیدلیل را میدادند.
در ادامه با نقد این فیلم همراه ما باشید تا اطلاعات بیشتری را درباره آن در اختیارتان قرار دهیم
بیشتر بخوانید: سازمان سینمایی حمله تروریستی شاهچراغ را محکوم کرد
در خلاصه داستان این فیلم آمده که آمده است:
وقتی فرزانه (ترانه علیدوستی) مردی را در اتوبوس شهری میبیند که شباهت زیادی به شوهرش، جلال (نوید محمدزاده) دارد، او را تا ساختمانی ناآشنا تعقیب میکند. در آنجا، او میبیند که ساکنان به او سلام میکنند که گویی او را میشناسند و از خیابان تماشا میکند که او وارد آپارتمانی میشود تا با زن دیگری ملاقات کند.
فرزانه سه ماهه باردار است و به سختی در شغل خود به عنوان مربی رانندگی کار میکند. او متقاعد شده است که جلال را در یک رابطه عاشقانه گرفتار شده دیده است. وقتی آنها درباره آن بحث میکنند، او درباره حقایق خود قاطع است و به او یادآوری میکند که در آن زمان کیلومترها دورتر بوده است. فرزانه شروع به از هم پاشیدن میکند، اما قسم میخورد که او را دیده است، و از آنجا که نمیتواند رها کند، پیش از کشف ناخوشایند مردی که در اتوبوس است، به کشیدن نخها و از بین رفتن رابطهاش با جلال ادامه میدهد.
این فیلم با مشکلات زیادی روبهرو شد. ابتدا قرار بود نقش فرزانه را پریناز ایزدیار ایفا کند. اما با عقب افتادن فیلم بر اثر شیوع کرونا و بیماری مانی حقیقی، فیلمبرداری با دیگر پروژههای پریناز ایزدیار تداخل داشت. در نهایت مانی حقیقی همکاری با ترانه علیدوستی را آغاز کرد. جدای از جابه جایی بازیگران، قرار بود تفریق بدون تبلیغ و سر و صدا، سال ۱۴۰۲ در ایران به اکران درآید، اما با فعالیت سیاسی عوامل این فیلم، اکران تفریق در ایران ممنوع اعلام شد.
مهسا فرهادی منتقد سینما درباره این فیلم نوشت: در یک کلام فیلم کسل کننده است! البته باید در نظر گرفت که فیلمهای جنایی و رازآلودِ کمی در این مرز و بوم ساخته شده که کیفیت خوب و فیلمنامهای قوی داشته باشند. با این که این نوع نگاه، نو به نظر میرسد، اما باید گفت این کادرهای روایت کننده داستان افسردگی خانواده ایرانی بسیار کلیشهای شده است.
فیلمنامه سعی کرده تا حد زیادی داستان را باور پذیر رقم بزند و تا حدودی موفق بوده. چرا که این احساس همزاد پنداری با سیر اتفاقات درون خانوادگی همسو است. با این وجود وقتی هیچ تعلیقی به جز سوژه اصلی یعنی تماما مشابه یکدیگر بودن شخصیتها (که مربوط به ژانر مرموز فیلم است) وارد داستان نمیشود، مخاطب را مجاب میکند تا میانه داستان بارها به چشمانش استراحت دهد.
فیلمنامه که به دست مانی حقیقی و امیررضا کوهستانی به رشته تحریر درآمده پلاتی قابل توجه دارد، اما روایت به گونهای پیش روی میکند که اوج و فرود داستان عبث رقم میخورد؛ و دائما سوالهایی در ذهن مخاطب نقش میبندد که به آنها جوابی داده نمیشود. سوالهایی از قبیل: چرا جلال با فرزانه صحبت نمیکند؟ چرا احساس به پنهانکاری آنقدر در کاراکترها پررنگ است؟ آیا ایدهآل فرزانه زندگی با شخص مردسالاری مثل محسن است؟ و چرا او میپذیرد که به جای بیتا برای فرزند هفت سالهاش مادری کند؟
و بین این سوالها است که در نهایت میفهمیم با تداعی فضای ایرانیزه هم این فیلم در ذهن ما قابل باور نخواهد بود! کدام زن بارداری که به تازگی فرزند و همسرش را از دست داده میپذیرد که در کنار خانوادهای دیگر زیست کند؟ اگر قرار بود این مسئله را به پای ژانر مرموز و جنایی تفریق بگذاریم، پس فرزانه یا نباید متوجه میشد که همسرش مرده و زندگی خود را ندانسته در کنار مردی که عینا شبیه همسرش هست سپری میکرد و یا داستان طوری رقم میخورد که انتخاب او را به چشم نمیدیدیم!
اما نکته قابل توجه در این فیلم پرداختن به زنانگی است. در دو تیپ و کاراکتر مختلف دائما شاهد بیتوجهی یا بد توجهی مردان به همسرانشان هستیم. این فیلم از این جهت که سازندگان اساس فیلم تفریق را در لفافه بر نشان دادن تخریب تفکر و منع آزادی زنان گذاشتهاند قابل ستایش است. چرا که پرداختن به مسائل این چنینی آن هم در قابی روزمره و قابل لمس حس نوع دوستی یا بینش عمیق تری را در مخاطب زنده میکند.
در این فیلم، محسن شخصیتی از مرد را به ما نشان میدهد که برای هیچ کدام از عملکردهایش دلیل جویی منطقی نمیکند و دائما از بالا به هر چیزی در جهان نگاه میکند حتی خانوادهاش. او با بروز احساسات خود به طور تشدید شدهای سعی دارد که با شیوه تهدید زمین و زمان را قانع کند؛ و در مباحثه با همسرش هم به همین روش پیش میرود.
نظر کاربران چیست؟
* فیلم تفریق اثر مانی حقیقی هر چند به حتم ذهن را به سمت نمونههای خارجی خوب رهنمون مینماید؛ ولی با همه سختی و موانع کار در ایران بابت نوع داستان خاصش؛ قابل تحمل است؛ و یک و یا دو ترانه علیدوستی خوب دارد.
* فیلم "تفریق" از مانی حقیقی رو دیدم و بازم مطمئن شدم که ترانه علیدوستی یکی از بهترین بازیگرهای سینمای ایرانه! خیلی خوب تونست دو تا نقش رو دربیاره و اینو حتی از طرز نگاهش و حالت چشماش هم تشخیص میدادی...
* نوید محمد زاده تو نقشاش فقط لباسش عوض میشه کلا همونه، نه لحنش عوض میشه نه حالت هاش
* من تقریبا قسمت عمدهی عمرم و وقتم رو به بطالت گذروندم، ولی قطعا هیچ لحظهای به اندازهی حدودا ۲ساعتی که فیلم جدید مانی حقیقی رو دیدم بیهوده نبوده! ۲ساعت و نیم فقط بارون میباره آقا شاید باورتون نشه فقط بارون میباره حتی تو هوای افتابی
* یادداشت کنیم که با زوج ترانه جان علیدوستی و نوید محمدزاده هم میشود فیلم معمولی و ضعیف ساخت
* فیلم "تفریق" از مانی حقیقی رو دیدم و بازم مطمئن شدم که ترانه علیدوستی یکی از بهترین بازیگرهای سینمای ایرانه! خیلی خوب تونست دو تا نقش رو دربیاره و اینو حتی از طرز نگاهش و حالت چشماش هم تشخیص میدادی...