تاریخ انتشار: ۰۹:۴۰ - ۰۳ شهريور ۱۴۰۲
پایان زندگی نابغه ادبیات و سینمای مستند، ابراهیم گلستان رقم خورد

میراث ابراهیم پس از یک قرن زیستنِ تاریخ؛ معمای نیم قرن سکوت نویسنده و سینماگر موج نوی ایران

ابتدا کار در اداره انتشارات شرکت نفت ایران و انگلستان، ترجمه رمان‌های معروف جهان برای نشریه روزانه اخبار هفته و بعد سردبیری در ایران نشریه، کار در مجله انگلیسی دیلی نیوز و در نهایت همکاری، ساخت فیلم‌های مستند و تولید بروشور‌های تبلیغاتی برای کنسرسیوم نفت ایران و انگلستان

اقتصاد۲۴- «شاید همین خوب است. تنهایی، همیشه تنهایی؛ از مرگِ هیچ‌کس دلت نمی‌گیرد، هیچ‌کس هم از مردنت دلش نمی‌سوزد، اینجوری بهتر است.»؛ این جمله از داستان «از روزگار رفته حکایت» نوشته ابراهیم گلستان، امروز که تنها چند ساعت از مرگش گذشته، حس و حال غریبی دارد. او که در واپسین روز مرداد رفت. در همان ماه کودتا، او که با حضور زیرکانه در دادگاه دکتر مصدق، تصاویری تاریخی از آن محاکمه ثبت کرد.
او که در حد فاصل زندگی از آغاز یک قرن تا پایان قرنی دیگر راهی طولانی را پیمود. از تولد، چهار سال پس از پایان جنگ جهانی اول تا تحصیل در رشته حقوق و بعد عضویت در حزب توده مانند بسیاری از روشنفکران نسل خود، همانجا که  نقطه آغاز عکاسی و روزنامه‌نویسی گلستان نیز رقم خورد. هرچند بعد‌ها فعالیت تشکیلاتی را بوسید و کنار گذاشت. گویا باور او به روابط ناسالم و باندبازی‌ها و جاه‌طلبی‌های افراد حزب این جدایی را رقم زد. گلستان در همان سال ۱۳۲۶ و هم زمان با جدایی از حزب، اولین کتاب با نام «به دزدی رفته‌ها» را منتشر کرد. حال وقت جدایی از شاهی مازندران، شهری که گلستان سه سال در آن فعالیت تشکیلاتی کرده بود رسید. مقصد، آبادان بود.

آبادان، نفت، پول و استودیو گلستان

«من ۴ ماه مرخصی گرفته بودم آمده بودم تهران. حتی اثاثیه‌ام را هم آورده بودم و تصمیم قطعی داشتم دیگر به شرکت ملی نفت برنگردم و در همان تهران کار خبرنگاری تلویزیونی بکنم. واقعا من درآمدم از کار فیلمبرداری خیلی بیشتر از حقوقم در تهران بود. حقوق من ۱۸۵۰ تومان بود که همان حقوق آبادان بود و حقوق‌های تهران به این اندازه نبود. من هر روز که فیلمبرداری می‌کردم، یا یک عکس که می‌گرفتم، درآمدم بیشتر از حقوق ماهانه‌ام بود. چون دستمزدم به ارز می‌آمد و ارز را در بازار آزاد که می‌فروختم، خیلی زیاد می‌شد. از وقتی که داستان آمدن کنسرسیوم پیش آمد، هیئتی آمد که نفت ایران را چطور راه بیندازند. من هم باید می‌رفتم فیلم می‌گرفتم...»

ابتدا کار در اداره انتشارات شرکت نفت ایران و انگلستان، ترجمه رمان‌های معروف جهان برای نشریه روزانه اخبار هفته و بعد سردبیری در ایران نشریه، کار در مجله انگلیسی دیلی نیوز و در نهایت همکاری، ساخت فیلم‌های مستند و تولید بروشور‌های تبلیغاتی برای کنسرسیوم نفت ایران و انگلستان، از جمله فعالیت‌های گلستان در آبادان بود. مسیری که ماحصل آن برای گلستان راه‌اندازی استودیو گلستان بود. استودیویی که گلستان در آن با ساخت آثاری درخشان، چون «خشت و آینه»، «اسرار گنج دره جنی» دریچه‌ای تازه در سینمای مستند ایران گشود. اما چرا ابراهیم گلستان مهم است؟

قلم زدن با دوربین

«من از ۶ سالگی مرتب فیلم می‌دیدم. دایی‌ام موظف بود که ما را هفته‌ای دو شب ببره سینما. از سن هفت سالگی من هفته‌ای دو شب می‌رفتم سینما. هرچه فیلم می‌آوردن من می‌دیدم. اولین فیلم ناطق که من دیدم «روشنایی‌های شهر» چاپلین بوده».  در همین فریم‌های سیاه و سفید، گلستان با سینما پیوند بست و بعد‌ها یکی از اندیشمندان آن شد. باری، اگر نام ابراهیم گلستان را در صدر فهرست بزرگان سینما ننویسند، به گواه اهالی فن یکی از پیشروان هنر هفتم را از تاریخ این سینما خط زده‌اند. گلستان زمانی دوربین به دست می‌گرفت و فیلم می‌ساخت که تهران هنوز رخت مدرنیته بر تن نکرده بود. او نخستین کارگردان ایرانی بود که جایزه بین‌المللی گرفت و اولین فیلمسازی بود که صدای فیلم‌هایش را سر صحنه می‌گرفت. علاوه بر این نقشش در روند پیشرفت داستان معاصر فارسی در کنار محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت غیر قابل انکار است. مهم‌ترین ویژگی گلستان صراحت نقد‌ها و پیش‌بینی آینده جامعه خویش در خلال آثارش است.
او یکی از جوان‌ترین کارگردانان سینمای ایران بوده و در دهه‌های ۴۰ و ۵۰، به تولید آثاری با محوریت موضوعات اجتماعی و فرهنگی پرداخت. او با بهره‌گیری از داستان‌های معاصر و شخصیت‌های زندگی روزمره، تلاش کرد که انتقادات اجتماعی و فرهنگی خود را از طریق زبان سینما منعکس کند. در همان استودیوی گلستان او به همراه مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، ایرج پزشک‌نیا، کریم امامی و نجف دریابندری تا پایان دهه سی بیش از سیصد فیلم مستند خارجی در زمینه‌های علمی و صنعتی را ترجمه، دوبله و صداگذاری کردند و باعث شناخت بهتر مخاطبان ایرانی از وقایع و موضوعات جهانی شدند. در این میان، ساخت فیلم رنگی مربوط به آتش‌سوزی چاه نفت شماره شش اهواز در ۱۹ فروردین ۱۳۳۷، مدال برنز جشنواره ونیز را دریافت کرد و گلستان را صاحب اولین جایزهٔ بین‌المللی سینمایی در ایران کرد. او همچنین در ساخت فیلم مستند «خانه سیاه است» در کنار فروغ فرخزاد حضور داشت، این فیلم موفق به دریافت جایزه‌ی بهترین فیلم مستند سال ۱۳۴۲ از سوی فستیوال فیلم آلمان غربی شد.  

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آثار ابراهیم گلستان، تمرکز بر مسائل اجتماعی، اخلاقی و انسانی است. او در زمینه نگارش داستان‌ها و نمایش‌نامه‌ها به شیوه‌ای بی‌پرده و بدون زینت‌بخشی به واقعیت‌ها پیش رفت. این سبک صراحت در خلق شخصیت‌ها و رویدادها، تاثیر زیادی بر اتفاقات اجتماعی و فرهنگی داشت.
گلستان توانست از طریق شخصیت‌سازی در آثار خود، مشکلات و تناقضات جامعه را به تصویر بکشد. او به‌طور هوشمندانه از طنز و سخنان بدون پوشش استفاده کرد تا به تجسم موضوعات دشوار پرداخته و مخاطبان را به تفکر و اندیشه ترغیب کند.

همچنین، او در دورانی به تولید فیلم‌های اجتماعی و انسان‌محور روی آورد که گیشه در فتح فیلم‌فارسی بود و گلستان توانست به ایجاد توازنی بین سینمای تجاری و هنری کمک کند. هرچند ابراهیم گلستان، در کتاب نوشتن با دوربین و در گفتگو با پرویز جاهد اصلا خود را جزئی از موج نوی سینمای ایران نمی‌دانست و این اصطلاح را قبول نداشت. با این حال او توانست با تنوع زمینه‌ها و موضوعات در آثارش، عده زیادی از مخاطبان را جذب کند و به ترویج سینمای ایرانی در داخل و خارج از کشور کمک کند.   فیلم‌های «خشت و آینه» و «اسرار گنج دره جنی» او قطعا از زمان خود جلوتر و نه تنها نقطه آغازین حرکت سینمای روشن‌فکری در ایران بودند، بلکه درک جدیدی از ارتباط میان فرهنگ ملی و تجدد اجتماعی را معرفی کردند.

ادبیات اقلیمی، آنچه گلستان را سردمدار کرد

در کنار سینما، ابراهیم گلستان به عنوان یک نویسنده و انتقادی اجتماعی نیز به شناخته شد. آثار ادبی و نمایش‌نامه‌های او نیز تأثیر بزرگی در تشکیل اندیشه‌های فرهنگی و اجتماعی داشته‌اند.
نگاه اجتماعی به ادبیات: گلستان در آثارش جامعه‌ای را نقل می‌کند که علیرغم تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی، الگوی مشترکی از انتخاب‌های غلط در زندگی دارند. الگو‌هایی که منجر به پوچی و ناامیدی می‌شوند.
توجه به ادبیات اقلیمی: توجه گلستان به جزئیات ناحیه‌ای و محلی، از زبان و فرهنگ گرفته تا آیین‌ها و رسوم، او را به یکی از نمایندگان ادبیات اقلیمی تبدیل کرده است.

الهام‌گیری از ادبیات ایران و جهان: نثر ابراهیم گلستان، که آهنگین، شاعرانه و متشخص است، از یک سو تحت تأثیر سعدی قرار داشت و از سوی دیگر نیز تأثیراتی از نویسندگان آمریکایی در آن قابل مشاهده است. از همچنین از اولین افرادی بود که آثار نویسندگانی، چون استالین، لنین، تواین، شکسپیر و شاو را به فارسی ترجمه کرده است.

آثار متنوع و برجسته: از مجموعه داستان «شکار سایه» گرفته تا آثاری، چون «مد و مه» و «مختار در روزگار»، گلستان نوع متمایزی از ادبیات را پیش روی مخاطبان قرار داده است؛ و فروغ...
«اگر بعدِ مرگ او زنده مانده‌ام، تنها برای این مانده‌ام که او را درون خود، زنده نگه دارم.»؛ این بخشی از نامه گلستان به گلوریاست، خواهر فروغ.

گلستان در ۲۱ سالگی با دختر عمویش فخری گلستان ازدواج کرده بود و دو فرزند از او داشت.  آشنایی فروغ و گلستان بین سال‌های ۳۷ و ۳۸، موجب آغاز فصلی پربار برای آن‌ها و البته فصلی رنج‌بار برای فخری گلستان و فرزندانش شد.

اما ارتباط عاطفی و هنری بین فروغ و گلستان، یکی از جالب‌ترین و حساس‌ترین بخش‌های تاریخ هنر معاصر ایران به شمار می‌رود. این ارتباط نه تنها بر زندگی شخصی آن‌ها تأثیر گذاشت بلکه ردپای آن در آثار هنری آن‌ها نیز مشهود است.

- مستند «خانه سیاه است»: با پشتیبانی گلستان، فروغ این مستند را به تصویر می‌کشد، که نمایانگر زندگی و مشکلات زنان در ایران است.

- مستند «موج و مرجان و خارا»: این مستند با مدیریت اجرایی فروغ و با حمایت گلستان ساخته شده است.

- دفتر شعر «تولدی دیگر»: یکی از مهم‌ترین آثار فروغ است که در آن عشق دیوانه‌وار او به گلستان به وضوح دیده می‌شود.

همچنین فیلم «خشت و آینه» ساخته گلستان نیز یکی از جلوه‌های این دوره هنری عاطفی است. اما مرگ ناگهانی فروغ، فقدانی بزرگ و غیرقابل جبران برای گلستان ایجاد کرد. این فاجعه باعث ورود او به دوره‌ای طولانی و عمیق از افسردگی شد و ارتباطاتش با خانواده و جامعه را به حداقل رساند. در دهه ۵۰، تولیدات هنری گلستان کم رنگ و کم‌تأثیر شدند. فیلم «اسرار گنج دره جنی» که از جمله محدود آثار او در این دوره است، توقیف شد و پس از آن، گلستان برای همیشه به انگلستان مهاجرت کرد. به خانه‌ای بزرگ و قدیمی و دور از هیاهوی شهر، در خارج از لندن، حوالی شهر ساحلی برایتون، در منطقه ساسکس. او از ایران رفت، اما سینمای ایران برای همیشه تحت تاثیر دستاورد‌های مهم او در دو فیلم بلند داستانی و بیش از ۱۶ مستند درخشانش ماند. او که زندگی شخصی و روحیات بی‌پرده و خاص، لحن تند و حق‌به‌جانب بودن و قضاوت‌هایش درباره چهره‌های فرهنگی و هنری تاریخ معاصر ایران از جمله احمد شاملو، جلال آل‌احمد، رضا براهنی و ...

بر شمایل او سایه‌روشن‌هایی همیشگی انداخته و او را نیز همواره در مظان انتقاد و قضاوت قرار داده‌اند.
در اوج روز‌های انتقاد به گلستان، احمدرضا احمدی در مقاله «حقیقت تلخ است» نوشت: «با همه اتهاماتی که بر گلستان وارد آوردند و گفتند در برج عاج زندگی می‌کند و آقای محمود عنایت دربارهٔ چمن آفریقایی خانه‌اش مقاله نوشت، یا آن متن افتضاح‌آمیز و رذیلانه‌ای که پرویز داریوش در مجله نگین دربارهٔ گلستان چاپ کرد و رذالت را تا آنجا پیش برد که به حریم خانوادگی گلستان هم تجاوز کرد او پاک پاک بود… گلستان تا امروز مورد حقد و حسد دیگران بوده است. یکی از شاعران معاصر به من می‌گفت: این چه هنرمندی است که نه سیگار می‌کشد، نه تریاک می‌کشد، نه عرق می‌خورد؟! این بود قضاوت روشنفکران ما دربارهٔ او. در عوض گلستان نه به کسی باج می‌داد و نه از کسی حساب می‌برد. چون پاکِ پاک بود.»

و قصه گلستان، حال به انتها رسیده است. او که نه یک قرن بلکه گویی تمام تاریخ را زیسته بود. او بزرگ بود و همانطور که «از روزگار رفته حکایت» کرده بود، تنها...!

ارسال نظر