اقتصاد۲۴- تأیید خشکسالی در افغانستان از سوی مقامات ایرانی شاید نشان از عدم درک درست آنها از معاهده ۱۳۵۱ داشته باشد. پس از بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه سنجش آب دهراود، برخی از مقامات ایرانی خشکسالی افغانستان را تأیید کردند و برخی از حلوفصل پرونده هیرمند و بستهشدن پرونده مناقشه آبی ایران و افغانستان خبر دادند؛ اما تأیید هرکدام از مقامات ابعاد مختلفی را به ذهن متبادر میکند که درنهایت منافع ملی ایرانیان را به چالش میکشد.
نماینده مجلس ایران: افغانستان آب ندارد!
اخیرا چند نفر از نمایندگان مجلس ایران برای بازدید از سدهای افغانستان به این کشور سفر کردهاند و اظهاراتی جالب به زبان آوردهاند. محمود نبویان، یکی از این نمایندگان مجلس به مهر گفته است: «اخیرا جمعی از مسئولان ما برای بازدید به آن منطقه رفتند و ملاحظه کردند که آب زیادی در آنجا وجود ندارد که به مرزهای ایران برسد. سد کجکی افغانستان ۷۰۰ کیلومتر با مرز ما فاصله دارد و، چون در این فاصله خشکسالی وجود دارد، آبی باقی نمیماند که به مرزهای ایران برسد».
او در ادامه تأکید کرده بود که «درباره وقوع درگیری در مرز ایران و افغانستان که چند مورد پیش آمده بود هم با آنان بحث و تبادلنظر شد و گفتند سیاست ما روشن است و اگر مأموری در مرزها برخوردی کرده باشد، بهشدت توبیخ میشود». اظهارات نمایندگان مجلس ایران درباره وضعیت آبی افغانستان در شرایطی مطرح میشود که پیش از این، مواضع مشابهی از سوی برخی مقامات اجرائی مطرح شده است. مواضع برخی از مقامات ازجمله معاون اجرائی رئیسجمهور و معاون استانداری سیستانوبلوچستان نشان از عدم شناخت و درک صحیح از مفاد معاهده ۱۳۵۱ دارد. رویکردهای هیدروپلیتیکی، سیاستهای کشاورزی افغانستان و افزایش سطح زیر کشت خشخاش در حوضه آبریز هیرمند، نیاز آبی اراضی اطراف این حوضه را بهشدت افزایش داده است؛ به همین علت شاهد احداث تعداد درخور توجهی کانالهای انحراف آب منشعب از رودخانه هیرمند به اراضی کشاورزی هستیم که این مسئله باعث شده میزان آب جاری به پاییندست کاهش یابد. درواقع تنش آبی در پاییندست بند کمالخان امری برنامهریزیشده و دلخواه طالبان با سیاست اشاعه پشتون است.
این مسئله با هدف کوچ اجباری ساکنان ولایت نیمروز و مهندسی اجتماعی رقم خورده است و دلیل قابلقبولی برای پذیرش از سوی طالبان نیست. از طرفی تصاویر ماهوارهای فصل پاییز و زمستان ارتفاعات افغانستان نشان میداد که ۴۰ درصد حوضه آبریز هیرمند پوشیده از برف است.
جزئیاتی از معاهده آبی ایران و افغانستان
مطابق معاهده ۱۳۵۱، از هر میزان بارندگی در حوضه آبریز هیرمند، ایران دارای سهم است. در تبصره ماده پنجم پروتکل شماره یک، مبنای برآورد ماهانه سال آبی نرمال است؛ یعنی اگر در هر ماه میزان تعیین شده یا بیشتر آب دریافت شود، سال نرمال و پرداخت حقابه بدون مشکل و کامل است. نوامبر ۱۷۲ هزار ایکرفیت (۲۱۲٫۱۶۰ میلیون مترمکعب)، دسامبر۱۷۶ هزار (۲۱۷٫۰۹۴)، ژانویه ۱۷۸ هزار (۲۱۹٫۵۶۱)، فوریه۲۰۸ هزار (۲۵۶٫۵۶۵)، مارس۵۹۷ هزار (۷۳۶٫۳۹۲)، آوریل ۱۱۵۸ هزار (۱۴۲۸٫۳۸۰)، مییکمیلیونو ۳۳ هزار (۱۲۷۴٫۱۹۴)، ژوئن۴۴۱ هزار (۵۴۳٫۹۶۸)، جولای ۲۱۱ هزار (۲۶۰٫۲۶۶)، آگوست ۱۳۷ هزار (۱۶۸٫۹۸۸)، سپتامبر ۱۲۵ هزار (۱۵۴٫۱۸۶) و در مجموع چهارمیلیونو ۵۹۰ هزار ایکرفیت (۵۶۶۱٫۷۱۵ میلیون مترمکعب).
بیشتر بخوانید: بحران آب پشت مرز؛ ۵ دلیل پشت اعمال طالبان علیه ایران!
در ماده چهارم معاهده تصریح شده «در سالهایی که بر اثر حوادث اقلیمی مقدار جریان آب از سال نرمال آب کمتر باشد و ارقام دستگاه آبشناسی دهراوود جریان مربوط به ماههای قبل ماه مورد بحث را نسبت به ماههای مشابه سال نرمال مقدار کمتری نشان دهد، ارقام مندرج در ستون ۴ جدول ماده سوم (تصویر فوق) به تناسبی که در جریان واقعی ماههای ماقبل همان سال آبی (در این صورت جریان ماه مارس ماقبل تا ماه مورد بحث) با ماههای مشابه یک سال نرمال آبی دارد، برای ماههای آینده همان سال آب تعدیل مییابد و مقادیر تعدیلشده در مواضع مندرج در ماده سوم (سه موضع در سر مرز ایران و افغانستان) به ایران تحویل داده میشود. «به طریق منطقی» هر گاه در یکی از ماههای آینده بعد از ماه مورد بحث، دستگاه آبشناسی دهراوود مقدار آبی برابر با آب ماه مشابه سال نرمال را نشان دهد، آب مورد بحث طبق «ستون ۴ ماده سوم» تحویل میشود».
در هیچ کجای قرارداد صحبت از عدم تحویل سهم ایران نیست بلکه بحث درصد کاهش نسبی است.
اظهارات عجیب برخی مقامات ایرانی درباره حقابه
معاون استانداری سیستانوبلوچستان بدون دانش هیدرولیکی و احتمالا تحت تأثیر برخی اظهارنظرهای غیرکارشناسی مقامات کشوری و بدون بازدید از سد کجکی در گفتگو با صداوسیما صرفا بر اساس گزارش بازدید هیئت ایرانی در مردادماه، اعلام میکند که آب کافی برای رهاسازی حقابه ایران از رودخانه هیرمند وجود ندارد؛ اما تصور نادرست او از معاهده و از سهم ایران در زمان خشکسالی افغانستان و نیز از آورد رودخانه، باعث شده مواردی مطرح کند که با منافع ملی منافات دارد.
بیشتر بخوانید: بازی طالبان برای دور زدن ایران بر سر حقابه!
تأیید یک مقام رسمی ایران مبنی بر خشکسالی و نبود آب کافی برای رهاسازی حقابه ایران، مصداق گلبهخودی است؛ در علم دیپلماسی، اگر چنین مسئلهای صحت هم داشته باشد، نباید از سوی یکی از مقامات رسمی کشور تأیید شود. برای جلوگیری از بهرهبرداری افغانها لازم است او و سایر مقامات استانی و کشوری بر اساس معاهده و مفاد آن بر حق ایران از حقابه تأکید کرده و تبعات این سخنان کاهش یافته و گریبانگیر مردم سیستان نشود. چندی پیش در ادامه ادعای برخی اعضای دولت سیزدهم مبنی بر دانش زبان دیپلماسی و دستاوردهای ذکرشده برای دولت، شاهد ادعای معاون اجرائی رئیسجمهور مبنی بر حلوفصل مناقشه آبی ایران و افغانستان و بستهشدن پرونده حقابه هیرمند توسط دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم بودیم که مورد انتقاد جدی مردم سیستانوبلوچستان قرار گرفت.
بدون تردید همکاری هیئت حاکمه افغانستان برای بازدید هیئت ایرانی از ایستگاه سنجش آب دهراوود طبق معاهده ۱۳۵۱ یک گام رو به جلو است، اما مادامی میتوانیم مدعی حلوفصل مسئله هیرمند باشیم که حقابه ایران از رودخانه هیرمند طبق معاهده و مفاد آن از سد جریکه ورودی مرز سیستان عبور کند.
با وجود وعده مقامات هیئت حاکمه افغانستان مبنی بر اصلاح سامانه انحرافی بند کمال، مسکوت ماندن مسئله اصلاح این بند انحرافی و ناقض ماده پنجم معاهده ۱۳۵۱، جای تأمل دارد. به نظر میرسد تواتر طرح ادعای تأیید خشکسالی در افغانستان و نبود آب کافی برای رهاسازی حقابه هیرمند، آنهم بدون بررسی مخازن سد کجکی و میزان جریان آب ماههای گذشته رودخانههای هیرمند طبق دادههای ایستگاه آبسنجی دهراوود توسط مقامات طالبان و ایران، به نوعی نشان از ضعف دیپلماسی صورتگرفته است.