تاریخ انتشار: ۰۸:۰۰ - ۰۴ مهر ۱۴۰۲
در اقتصاد۲۴ بخوانید؛

دیوید ریکاردو اقتصاددان کلاسیک انگلیسی که بود؟

ریکاردو یکی از اولین اقتصاددانانی است که کاربرد الگوی اقتصادی را به طور جدی، مطرح کرد. همچنین در طراحی نظریه ارزش کار و در ترسیم سیاست آزادی تجاری و مزیت نسبی، نقش پیشتاز را ایفا کرد.

اقتصاد۲۴- محمد آیتی: دیوید ریکاردو یکی از اقتصاددانان انگلیسی و به نام دنیا است که پس از سده‌ها، همچنان آوازه و نظریه‌های او در جهان مطرح است. بعد از آدام اسمیت، ریکاردو را می‌توان بزرگترین عالم اقتصاد و به‌ جهت برخورد‌های عقیدتی که مکتب او به‌ وجود آورد، نامدارتر از پدر علم اقتصاد قلمداد کرد. وی همچنین اقتصاددان کلاسیک انگلیسی لقب گرفت.

زندگینامه دیوید ریکاردو

دیوید ریکاردو در سال ۱۷۷۲ در شهر لندن و در یک خانواده یهودی و اصالتاً هلندی که برای رهایی از تعقیب دادگاه‌های تفتیش عقاید به انگلستان مهاجرت کرده بودند، متولد شد. او سومین فرزند از ۱۷ فرزند این خانواده بود. ریکاردو در سن ۱۴ سالگی و پس از آموختن مقدمات کار، دلالی بورس که حرفه پدرش بود را شروع کرد.

همچنین او در سنین جوانی به طور نامنظم به تحصیل فیزیک و ریاضی پرداخت، اما در ۲۱ سالگی به دلیل ازدواج خارج از مذهبش توسط پدرش، طرد شد. ثروت او از موفقیتش با کسب و کاری که با اوراق بهادار دولتی شروع کرد، به دست آمد.

وی در سن ۴۱ سالگی پس از به دست آوردن یک میلیون پوند از حدس و گمان در مورد نتیجه نبرد واترلو، بازنشسته شد. پس از بازنشستگی، ریکاردو یک کرسی در پارلمان به قیمت چهار هزار پوند خریداری کرد و به عنوان عضو پارلمان خدمت کرد. حزب سیاسی او، ویگ بود. این حزب، یکی از دسته‌بندی‌ها و احزاب سیاسی قدیم در پارلمان بریتانیا در قرن‌های هفدهم تا نوزدهم میلادی بود که حزب لیبرال از آن سرچشمه گرفت.

ریکاردو تحت تاثیر آدام اسمیت با دیگر متفکران برجسته آن زمان، مانند جیمز میل، جرمی بنتام و توماس مالتوس همکاری داشت.

نظریه‌های دیوید ریکاردو

* نظریه ارزش نسبی

ارزش از نظر ریکاردو، تنها براساس مقدار کاری که برای تولید یک کالا صرف شده و در آن نهفته است، تعیین می‌شود. او دو مولفه دیگر تولید، یعنی سرمایه و زمین را که در نظریه ارزش اسمیت در تعیین ارزش موثر بود، کنار می‌گذارد. ریکاردو، تئوری ارزش کار را به صورت نسبی ارائه می‌کند، زیرا اولاً مقدار کاری که برای تولید یک کالای معین لازم است، متفاوت است، چراکه تولیدکنندگان برای تولید یک کالای معین، اوقات متفاوتی صرف می‌کنند و ثانیاً یک کالا در بازار اجباراً براساس ارزش، مبادله نمی‌شود، بلکه مبادله، تحت تاثیر قانون عرضه و تقاضا انجام می‌شود.

* نظریه تعادل

ریکاردو باور به این داشت که اقتصاد، همیشه به طور اصولی تمایل به تعادل دارد. او تنها سه عامل را نام می‌برد که می‌تواند در جریان اقتصاد، اختلال ایجاد کرده و موجب از بین رفتن تعادل شود.

۱- انباشت سرمایه: با انباشت سرمایه، مازاد تولید به وجود می‌آید. با مازاد تولید، تقاضایی در بازار برای کالا‌های مصرفی، وجود نخواهد داشت.

۲- پیش‌بینی نادرست کارفرما: کارفرما ممکن است در برنامه‌ریزی تولید، به واسطه برآورد نادرست، در پیش‌بینی میزان تقاضا اشتباه کند.

۳- عوامل خارجی: اختلالات سیاسی، مانند جنگ و مقررات مالیاتی و گمرکی و یا عوامل طبیعی، مانند خشکسالی و حوادث طبیعی، امکان دارد مانع جریان طبیعی اقتصاد شود.

* نظریه توزیع ثروت

در جامعه اقتصادی ریکاردو سه طبقه وجود دارد:

۱- سرمایه‌داران: آن‌ها در مقابل ارائه سرمایه، سود دریافت می‌کنند و از محل سود به تراکم سرمایه می‌پردازند.

۲- کارگران: آن‌ها از نظر تعداد، بزرگ‌ترین طبقه را تشکیل می‌دهند و چون مالک عامل تولید نیستند، مجبورند با درآمدی به نام دستمزد، زندگی کنند.

۳- مالکان زمین: مالکان زمین که با داشتن زمین و عرضه آن برای کشت و زرع، از زارعان، بهره مالکانه دریافت می‌کنند و به مرور زمان، غنی می‌شوند.

ریکاردو برای تشریح این نظریه به تجزیه و تحلیل سه نظریه دیگر می‌پردازد.

۱- نظریه بهره مالکانه: او چنین نتیجه می‌گیرد که با افزایش جمعیت و ثابت ماندن سطح زمین‌های مرغوب و به علت ایجاد بازده نزولی، قیمت مواد غذایی افزایش می‌یابد و از این‌رو، حجم بهره مالکانه بالا رفته و سهم مالکان زمین افزایش پیدا می‌کند. تمایل به افزایش بهره مالکانه، برای آینده دستمزد و سود، اهمیت اساسی دارد. بر مبنای این تمایل بود، که ریکاردو به آینده نظام سرمایه‌داری بدبین بود و آن را در ایجاد اختلاف طبقاتی موثر می‌دانست و معتقد بود که بهره مالکانه، ناشی از خست طبیعت است. از آن‌جایی که بهره مالکانه تنها در صورت افزایش جمعیت و ثابت ماندن شیوه فنی تولید صورت می‌گیرد، بر این باور بود که منافع مالکان، با منافع سرمایه‌داران و کارگران تضاد دارد.


بیشتر بخوانید: آدام اسمیت؛ پدر علم اقتصاد و میراث امروزین آن


۲- نظریه دستمزد: نظریه نوسان دستمزد، دستمزد یا قیمت بازار کار، پیوسته تمایل دارد، به سوی حداقل فیزیولوژیکی که قیمت طبیعی کار است، نوسان یابد. چنانچه دستمزد‌ها بالا برود، سطح زندگی ارتقاء یافته و در نتیجه میزان ازدواج بیشتر و رشد جمعیت افزون‌تر می‌شود. نتیجه بعدی افزایش عرضه کار و کاهش دستمزد است. همچنین در صورت کاهش دستمزد به کمتر از حداقلی که برای ادامه زندگی و کار کردن لازم است، عرضه نیروی کار به دنبال مرگ و میر کارگران کاهش یافته موجب افزایش دستمزد در سطح حداقل یا قیمت طبیعی کار می‌شود.

۳- نظریه سود: اگر دستمزد‌ها براساس بعضی قوانین طبیعی تعیین می‌شود، سود از نظر ریکاردو پس‌مانده درآمدی است که پس از توزیع مزد و رانت، عاید سرمایه‌دار می‌شود و در این صورت لزومی نمی‌بیند که در جستجوی قانون تعیین‌کننده میزان سود باشد.

ریکاردو، سود کافی را شرط لازم و کافی رشد اقتصادی می‌داند و می‌گوید: اگر درآمد سرمایه کافی باشد، حجم پس‌انداز افزایش یافته و توسعه اقتصادی رخ خواهد داد، بنابراین آهنگ رشد اقتصادی تحت سیطره نرخ سود قرار خواهد گرفت. از طرف دیگر، سود با دستمزد، رابطه عکس داشته و با توجه به رشد جمعیت و قانون بازده نزولی، مقدار بهره مالکانه افزایش می‌یابد و باقی‌مانده آن که مقدار ثابتی است، برای تقسیم میان دستمزد و سود اختصاص می‌یابد؛ بنابراین هرگاه دستمزد افزایش یابد، لزوماً باید مقدار سود پایین بیاید.

* بازرگانی بین‌المللی

گسترش بازرگانی خارجی، نتایجی شبیه توزیع ثروت دارد و تاکید می‌کند که، چون اکثر کالا‌های قابل تکثیر یا تولیدشده در بخش کشاورزی، «کالا‌های دستمزدی» هستند، به همین جهت اعمال سیاست حمایت وسیع از صنایع کشاورزی بی‌مورد بوده و با آزادی تجاری در این بخش، منافعی که برای اقتصاد از ورود کالا‌های کشاورزی حاصل می‌شود، بیشتر از منافع ورود کالا‌هایی است که به وسیله اغنیا مصرف می‌شود. ریکاردو توجه کمتری به حمایت از کالا‌های صنعتی معطوف داشت، زیرا از نظر او هرگاه قیمت کالا‌های صنعتی، نسبت به سطح طبیعی آن افزایش یابد، ورود سرمایه به داخل این فعالیت‌ها، موجب خواهد شد، تا این منافع از بین برود و قیمت به سطح طبیعی تنزل پیدا کند.

* پول و انتشار آن

در مورد سیاست پولی، باور ریکاردو بر این بود که اگر بانک انگلستان، اسکناس‌های قابل تبدیل به زر و سیم را انتشار دهد، این عمل، سبب خارج شدن فلزات گران‌بها از جریان اقتصاد و احیاناً فرار آن‌ها از کشور خواهد بود و اگر جریان اجباری پول کاغذی برقرار و از تبدیل آن به فلزات گران‌بها امتناع شود، به ناچار ارزش پول، تنزل خواهد یافت. پس چاره این است که برای حفظ ارزش پول، بانک انگلستان به تدریج میزان اسکناس‌های خود را تقلیل دهد، ولی برای اجتناب از هرگونه مشکل عمده، باید این عمل با نهایت تانی انجام شود. از این‌رو ریکاردو را می‌توان هوادار «نظریه مقداری» پول دانست.

نقش دیوید ریکاردو در اقتصاد

ریکاردو اساساً یکی از اولین اقتصاددانانی است که کاربرد الگوی اقتصادی را به طور جدی، مطرح کرد. همچنین در طراحی نظریه ارزش کار و در ترسیم سیاست آزادی تجاری و مزیت نسبی، نقش پیشتاز را ایفا کرد. شاید او اولین اقتصاددانی است که قانون بازدهی نزولی را مطرح داشت. وی در مقوله توزیع درآمد و رشد اقتصادی، از پیشاهنگان محسوب می‌شود. او چگونگی تقسیم منافع کل را بین اجاره، دستمزد و سود ترسیم کرد. وی بکارگیری ماشین را عامل بیکاری می‌دانست. سرانجام، ریکاردو نظامی را طراحی کرد، که عناصری مانند تقاضا و مطلوبیت، نقش بسیار کمی در تعیین قیمت نسبی داشتند و برعکس هزینه تولید، اصلی‌ترین نقش را در این رابطه داراست.

آثار دیوید ریکاردو

ریکاردو در مقاله خود در مورد تاثیر قیمت پایین ذرت بر سود سهام (۱۸۱۵)، قانون کاهش بازده با توجه به کار و سرمایه را مفهوم‌سازی کرد. ریکاردو اولین مقاله خود را در مورد اقتصاد در ۳۷ سالگی در The Morning Chronicle منتشر کرد. این مقاله از بانک انگلستان حمایت می‌کرد که فعالیت انتشار اسکناس خود را کاهش دهد. کتاب ۱۸۱۵ او، اصول اقتصاد سیاسی و مالیات، حاوی شناخته‌شده‌ترین ایده‌های ریکاردو است.

درگذشت دیوید ریکاردو

۱۱ سپتامبر سال ۱۸۲۳ میلادی در حالی که دیوید ریکاردو تنها ۵۱ سال داشت، در گاتکام پارک واقع در شهرستانی به نام گلاسترشر در کشور انگلیس، درگذشت.

ارسال نظر