اقتصاد۲۴-ش بوی سایت زباله آزادشهر در استان گلستان تا کیلومترها دورتر از آن شنیده میشود. این را «علی سلاجقه»، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست گفته که بهتازگی بازدیدی از این سایت داشته است. همین بو در سایت پسماند سراوان در گیلان و سایت پسماند عمارت آمل و دیگر دفنگاههای شمالی هم به مشام میرسد اما مسئله فقط بو نیست.
شیرابههای ویرانگر، جنگل و رودخانه را دربر گرفته و تهدیدی است برای آبهای جاری و زیرزمینی و همین موارد هم دلیلی است تا سلاجقه بگوید: «استانهای شمالی ما واقعاً با توجه به درجه حرارت و رطوبت شرایط دفن را ندارند.» او گفته شرق استان گلستان از نظر اقلیمی شرایط کمی متفاوتی دارد و میتواند در صورت همکاری پذیرای بخشی از پسماند سایر استانهای شمالی باشد.
پیگیریها نشان میدهد که در حال حاضر بخشی از زبالههای مازندران به استان مجاور برده میشود اما این انتقال هم مشکل را حل نکرده است. مشکلات کارخانه کود آلی در گیلان زیاد است و زبالهسوزی هم در کار نیست. از سویی مازندران دو زبالهسوز دارد که هنوز به جدیت کار نمیکنند و حتی شنیدههای از نرسیدن زباله به زبالهسوز نوشهر حکایت دارند. اینها نمونههای کوچکی است از مشکلی بزرگ که با دستور و تهدید حل نمیشود. در یادداشتهای پیش رو فعالان محیط زیست گیلان و مازندران طرحهای فعلی مدیریت پسماند را بینتیجه و ناشی از سوءمدیریت میبینند و سازمان محیط زیست هم خلا قانونی و بیتوجهی ارگانهای متولی مانند وزارت کشور را در این روند تاثیرگذار میداند.
هزینههای گزاف برای طرحهای بینتیجه مدیریت پسماند
پسماند فقط مشکل استانهای شمالی کشور نیست، بلکه درک اشتباه از مدیریت آن را میتوان در همه کشور دید. حالا در این شرایط استانهای شمالی به دلیل کمبود زمین، شرایط اقلیمی و مشکلات دفن با مسائل گستردهتری روبهرو هستند. ما در استان گیلان بیشتر از متوسط کشور دورریز داریم و این یعنی تولید بیشتر زباله. از سوی دیگر مدیران در استان نگاه مقطعی و یکبعدی داشته و دارند و همین نگاه به آفت بزرگی برای استان تبدیل شده است.
بیشتر بخوانید:استانهای شمالی شرایط دفن زباله را ندارند
مدیر نظری میدهد، هزینه گزافی میشود اما نتیجهای ندارد. نمونهاش کارخانه کمپوست در انزلی است. این کارخانه توانایی کمپوست پسماند خانگی را ندارد اما با هزینه زیاد و تبلیغات رونمایی شد و حالا هم ظرفیت لازم کار در آن نیست. یا کارخانه کمپوست رودسر با جانمایی اشتباهی که داشت، فقط مدت اندکی کار کرد و بعد هم از کار ایستاد و در نتیجه استانی با این حجم از تولید زباله، تنها یک کارخانه کمپوست قابل استفاده در رشت دارد.
نگاه به زبالهسوزی و مدیریت پسماند در روستاهای استان که مدتی است باب شده هم اشتباه است. بعد از شکایت گسترده مردم از سایت زباله سراوان، مدیریت شهری گفت که روستاها خودشان پسماندشان را مدیریت کنند اما چه شد؟ بدون آموزش به دهیاران و مردم محلی گفتند دیگر زباله شما را جمع نمیکنیم. در این شرایط هر نقطه به محل سوزاندن زباله بدل شد. عدهای زبالههایشان را در رودخانه ریختند و تلاش کردند تا فقط از مقابل چشمشان به دور باشد.
هیچکدام از اینها راهحل مشکل زباله سراوان نبود. حالا مردم به تابلوی روزشماری نگاه میکنند که تا پایان آبان قرار است بر اساس آن دیگر زبالهای به سراوان نیاید. اما آیا ممکن است؟ انتقال زباله که از آن صحبت میشود باید با دقت باشد. ما در شهر رشت ۱۳۰ گاراژ داریم که زبالهگردانها زباله به آن میبرند و به نوعی غیرقانونی است و زبالههایی داریم که شهرداری جمعآوری میکند که حجم اینها با یکدیگر هزار تا ۱۵۰۰ تن است؛ این سرانه بسیار بالایی برای تولید زباله در استانی است که نه سیستم جمعآوری درستی دارد، نه کارخانه کود آلی، نه زبالهسوز و نه لندفیل استاندارد. در نتیجه این سیستم از پایه تا بالا با مشکل روبهروست و گفتن از آنکه دیگر جایی برای زباله در شهرهای شمالی نیست گزارهای جدید نیست و نمیتوان با این صحبتها مشکل بزرگ را کوچک کرد.
تا حل مشکل پسماند استانهای شمالی راهی طولانی باقی است
مشکلات موجود در پسماند کشور بهصورت کلی و بهخصوص در شهرهای شمالی آنقدر بیان شده که شاید تکراری به نظر برسد اما واقعیت اینجاست که در تمام این سالها ارگانهایی که وظیفه رسیدگی به این موضوع را داشتهاند بهدرستی عمل نکردهاند. بر اساس ماده هفت قانون مدیریت پسماند، شهرداریها وظیفه رسیدگی به پسماند را بر عهده دارند و همچنین در تبصره چهار آییننامه مدیریت پسماند قید شده که تفکیک از مبدا باید انجام گیرد اما این اتفاق هم به درستی رخ نمیدهد.
تفکیک از مبدا یکی از مهمترین اصولی است که میتواند در حل این مشکل راهگشا باشد. اگر تفکیک انجام گیرد، کمپوست باکیفیت تولید خواهد شد که تاییدیه وزارت جهاد کشاورزی را بگیرد و شیرابههای تولیدی هم COD کمتری خواهند داشت. اما متأسفانه این روند از سوی سازمان شهرداریها و دهیاریها بهدرستی پیگیری نمیشود و ما هم در سالهای گذشته به قانون متوسل شده و گزارش این موارد را به مرکز پژوهشهای مجلس، بخش حقوقی مجلس و ریاست جمهوری اطلاع دادهایم و همچنین «علی سلاجقه»، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با «احمد وحیدی»، وزیر کشور هم مکاتبات بسیاری در این زمینه داشته است.
اما ماجرای استانهای شمالی بسیار مهم است. استانهای مازندران و گیلان به نسبت گلستان وضعیت بسیار بدتری دارند. در گلستان دو لندفیل داریم که مورد تایید سازمان است. یکی از آنها در آققلا و دیگری در آزادشهر. در استان مازندران هم زبالهسوزهایی راهاندازی شدهاند و قرار است یک زبالهسوز هم در آمل راهاندازی شود. با این حال تا حل مشکل فاصله زیادی داریم. این در حالی است که خلا قانونی و تداخل قوانین در این زمینه هم بسیار مشهود است و برای مثال ماده ۲۱ قانون مدیریت پسماند با ماده ۱۱۸ قانون برنامه ششم توسعه تداخل دارد و بر این اساس ما نمیتوانیم جرایم نقدی از متخلفان عرصه پسماند بگیریم. همچنین خود قانون مدیریت پسماند نیازمند بازنگری است. این قانون در سال ۱۳۸۳ نوشته و با اینکه قانونی مترقی است اما باید بهروز شود که این مورد هم در دستور کار ما قرار گرفته است. امیدواریم هرچه زودتر به نتیجه برسد.
پروژههای ناتمام، دفنگاههای فراوان
در طول ۱۲ سال گذشته که در کارگروه مدیریت پسماند استان مازندران عضو بودهام، شاهد آمدن و رفتن مدیران مختلف بودم. هر کدام از مدیران برنامههایی برای مدیریت پسماند استان داشتند که با جابهجایی آنها برنامههایشان هم عموماً تغییر کرد و مدیر جدید برنامههای جدید را مطرح کرد. در سالهای اخیر چند اتفاق افتاد که یکی از آنها راهاندازی کارخانه زبالهسوز نوشهر و ساری بود که در حال حاضر کارخانه زبالهسوز نوشهر تا حدود زیادی شروع به کار کرده اما میدانیم زبالهسوزی به تنهایی راهحلی برای مشکل پسماند مازندران نیست. آن هم در شرایطی که بعد از سالها هنوز این کارخانهها بهدرستی کار نمیکنند و نمیدانیم آیا با وجود این حجم زباله ناخالص میتوانیم و تفکیکشده آیا امکان زبالهسوزی مهیا میشود یا خیر.
از سوی دیگر ما ۶ کانون اصلی زباله در استان داریم که یا کنار رودخانههاست، یا در مراتع و جنگلها. این یعنی آب هم در استان آلوده شده و ما نه آب روان سالمی داریم و نه آبهای زیرزمینی استان از شر شیرابهها در امان ماندهاند. از سوی دیگر پروژههای ناتمام و غیرقابل استفاده در استان هم کم نبوده؛ نمونه آن کارخانه کمپوست بهشهر است که حدود شش سال قبل ساخته شد و یک سال بعد از ساخت معلوم شد که مشکل رفع شیرابه دارد و در نتیجه از آن زمان تاکنون کار در آن تعطیل شد. همچنین قرار بود در قائمشهر هم یک کارگاه تولید کمپوست راهاندازی شود که آن هم راه به جایی نبرد و در نتیجه بحران زباله در استان به همان شکل قبلی ادامه یافت.
این در شرایطی است که استان مازندران یکی از مسافرخیزترین استانهای کشور است و حضور چند میلیونی گردشگر باعث افزایش و انباشت زباله در استان میشود و باید مسافران آگاه شوند و همانطور که عوارض جادهسازی از مردم گرفته میشود، خوب است عوارض مدیریت پسماند هم پرداخت کنند تا این هزینه صرف پاکسازی، جمعآوری، کارهایی از این قبیل شود. اما مهمتر از همه این موارد آموزش تفکیک از مبدا است؛ نکتهای که به آن توجهی نمیشود و آموزشی برای آن وجود ندارد. تا این موارد حل نشود، مشکل زباله در استانهای شمالی با زبالهسوز، ایجاد محل دفن جدید و جابجایی زبالهها حل نخواهد شد.