تاریخ انتشار: ۱۷:۰۶ - ۱۱ مهر ۱۴۰۲

اسم‌های بی‌مسمّا!

مهدی آیتی می‌گوید: وزارت آموزش و پرورش از دوران دارالفنون و میرزا تقی‎‌خان امیرکبیر تا مشروطیت و تا به امروز که از نام وزارت معارف به وزارت فرهنگ و سپس وزارت آموزش و پرورش تغییر نام داده، هیچگاه در این ۱۵۰ سال نتوانسته در کنار وظیفه آموزش به رسالت پرورش هم بپردازد. هنوز برای وزارت آموزش و پرورش، موضوع پرورش تعریف‌نشده و مبهم است.

اقتصاد۲۴- مهدی آیتی، نماینده مجلس ششم در یادداشتی که در پایگاه خبری نشان تجارت منتشر شده، نوشت: در برخی از وزارتخانه‌های جمهوری اسلامی، نام وزارتخانه‌ها مناسب نیست؛ مثلاً در وزارت راه و شهرسازی، اصلاً واژه راه با شهرسازی، مناسبت و سنخیت ندارد. وزارت راه ماموریت‌هایی را انجام می‌دهد که هیچ ارتباطی به مسکن و شهرسازی ندارد، ولی متاسفانه با ادغام این دو وزارتخانه، مشکلات راه و شهرسازی دوچندان شده است، در حالی که خود وزارت راه در چهار بخش هوایی، دریایی ریلی و زمینی، به اندازه چهار وزارتخانه است که در حال حاضر با این حجم از تکلیف و ماموریت، قادر به انجام وظیفه نیست.

همین مسئله در مورد وزارت ورزش و جوانان وجود دارد. یعنی در حال حاضر وزارت ورزش و جوانان فقط در زمینه امور ورزشی فعال است و در زمینه برنامه‌ریزی و خدمات به جوانان تقریباً در حد صفر عمل کرده است. اصلاً ادغام دو مقوله ورزش و جوانان هیچ تناسبی ندارد، زیرا ورزش یک امر عمومی و همگانی است و جوانان یک بخشی از جامعه بشری است و کنار هم گذاشتن موضوع ورزش و جوانان یک وصله نامناسب و بی‌ارتباط است. همین الان وزارت ورزش و جوانان، وظایف و ماموریت‌های خود را در زمینه ورزش حرفه‌ای، همگانی و عمومی به خوبی نمی‌تواند انجام دهد چه برسد به اینکه بخواهد به مشکلات جوانان هم رسیدگی کند، پس بهتر است نام این وزارتخانه، وزارت ورزش باشد و همچنین نام وزارت راه و شهرسازی، اصلاح شود.

همین موضوع در مورد وزارت آموزش و پرورش هم صدق می‌کند. وزارت آموزش و پرورش از دوران دارالفنون و میرزا تقی‎‌خان امیرکبیر تا مشروطیت و تا به امروز که از نام وزارت معارف به وزارت فرهنگ و سپس وزارت آموزش و پرورش تغییر نام داده، هیچگاه در این ۱۵۰ سال نتوانسته در کنار وظیفه آموزش به رسالت پرورش هم بپردازد. هنوز برای وزارت آموزش و پرورش، موضوع پرورش تعریف‌نشده و مبهم است.

به نظر می‌رسد که وزارت آموزش و پرورش هنوز مصادیق درست و علمی پرورش را نمی‌داند و هرگز نتوانسته ماموریت خود را در کنار آموزش در موضوع پرورش به درستی اجرا و ایفا کند. مصادیق پرورش اگر بخواهد روشن شود، خودش بحث مفصلی است که شاید در حوزه وزارت آموزش نگنجد و لازم باشد وظیفه پرورش کودکان، نوجوانان و جوانان را به وزارت دیگری به نام وزارت جوانان محول کنیم.

پرورش انسان‌ها در دو بُعد جسمی و روحی معنا و مفهوم دارد. پرورش جسم یعنی ورزش، تغذیه، بهداشت و درمان، اما پرورش روح، داستان مفصل روانشناسی، جامعه‌شناسی، فلسفی و متافیزیکی است که این امور در حوزه آموزش درسی و کلاسیک نمی‌گنجد. به عبارت دیگر وقتی ما به آموزش کلاسیک و آکادمیک مشغول هستیم، وظیفه پرورش جسم و روح دانش‌آموز و دانشجو را باید به حوزه دیگری بسپاریم. شاید هنوز برای سازمان‌ها، ارگان‌های دولتی و غیردولتی مسئله پرورش، تربیت و تهذیب نفس و روح انسان‌ها به خوبی تبیین و تفسیر نشده باشد. برای همین است که نه وزارت آموزش و پرورش نه حوزه‌های علمیه و نه وزارت ارشاد و نه سازمان تبلیغات و نه سایر دستگاه‌های پرورشی و تربیتی هیچ‌کدام توفیق پیدا نکرده‌اند که جامعه جوانان ما را به راه درست، علمی و رضایتمندانه برسانند و هم‌اکنون ما در جامعه جوانان، نه تنها رشد اخلاقی و تربیتی را مشاهده نمی‌کنیم، بلکه تنزل و افت پرورشی و تربیتی را هم شاهد هستیم. این موضوع نشان می‌دهد که مسئولان نظام تربیتی و پرورشی هنوز راهکار‌های علمی و عملی و اجرایی امور پرورشی را نمی‌شناسند و برای آنکه بتوانیم مسئله مهم تربیت نسل جوان را تبیین، تفسیر و تدوین کنیم، نیاز به یک دستگاه واحد اجرایی و با صلاحیت علمی داریم که شاید نام آن، وزارت پرورش باشد و این وزارتخانه باید به جای تمام دستگاه‌ها و ارگان‌های موازی موجود تبلیغاتی و پرورشی به این امر مهم بپردازد و انجام وظیفه کند.

ارسال نظر