اقتصاد۲۴- تلویزیون این روزها بهمعنای واقعی کلمه با بحران مخاطب و بهطور مشخصتر با بحران مجموعههای نمایشی مواجه است. درباره جزییات این بحران و اینکه چرا شرایط بهگونهای شده است که حتی شبکههای اصلی سیما در مقاطعی ناگزیر از گنجاندن سریالهای تکراری و بازپخشی در کنداکتور اصلی خود میشوند، نکات مختلفی قابل طرح است، اما اینکه همزمان با همین بحران مدیریت تلویزیون چوب حراج به یکی از مهمترین محصولات نمایشی خود زد و پخش آن را به یک پلتفرم واگذار کرد، تصمیمی است که میتوان حدس زد پشتپردههایی داشته است.
درباره قصه؛ چیزی شبیه یک رمان
مهمترین پشتوانه سریالهایی از جنس «سرزمین مادری» ایده محوری و فیلمنامه است. پشتوانهای که باید بتوان براساس آن تجربه زیسته یک قهرمان را بر بستری از تحولات تاریخی روایت کرده و در قالب روابط با کاراکترها و موقعیتهای مختلف، آن را بسط دهیم. اتفاقی مشابه آنچه در خط داستانی سریال موفق «در چشم باد» ساخته مسعود جعفری جوزانی شاهدش بودیم.
«سرزمین مادری» برمبنای آنچه در چهار قسمت ابتدایی سریال روایت شده است، از چنین پشتوانهای بیبهره نیست. داستان زندگی «رهی» بهعنوان قهرمان اصلی سریال، بهخوبی تا به اینجا روایت شده و میدانیم او در حادثهای از پدر و مادر واقعیاش جدا افتاده و حالا در سن هفت سالگی متوجه این واقعیت میشود که در تمام سالهای زندگیاش پدر و مادری غیرواقعی را بهعنوان والدین خود پذیرفته بوده است.
آنچه خط روایت این سریال را در ادامه میتواند همچنان قدرتمند نگه دارد، تمرکز آن بر روایت دراماتیک سرنوشت رهی و پرداختن به حوادث تاریخی در بکگراند روایت اصلی است. کمال تبریزی تا اینجا بهخوبی این تعادل را حفظ کرده است.
درباره کارگردانی؛ مسیری که تغییر کرد
تجربه سریالسازی کمال تبریزی در قاب تلویزیون به بیش از دو دهه پیش و ابتدای دهه ۸۰ باز میگردد، زمانی که او سریال «دوران سرکشی» را بانگاهی به آسیبهای اجتماعی مرتبط با دختران نوجوان روانه آنتن کرد. سریال بهواسطه همین سوژه ملتهب با حاشیههایی هم مواجه بود، اما در مجموع اتفاق خوبی را در کارنامه تبریزی ثبت کرد.
در دومین دورخیز و در میانه همان دهه، کمال تبریزی سراغ زندگی یکی از چهرههای ملی رفت و سریال «شهریار» را کارگردانی کرد. تولید و پخش آن سریال هم بیحاشیه نبود، اما بازهم این کارگردان در ارائه روایتی تصویری از تاریخ معاصر و ارتباط با مخاطب، عملکرد قابل قبولی داشت.
بیشتر بخوانید: توییت جالب رضا رشیدپور درباره سفر احمدینژاد
بهفاصله چند سال بعد از «شهریار» پروژه «سرزمین کهن» کلید خورد که بهواسطه پروداکشن و ترکیب عوامل، اولین پروژه فاخر در کارنامه تبریزی محسوب میشد. هرچند این سریال بعد از پخش ۳ قسمت از کنداکتور حذف و برای ۱۰ سال به محاق توقیف رفت، اما براساس همین قسمتهای پخششده در هفتههای اخیر میتوان گفت کمال تبریزی یکی از موفقترین تجربههای خود در کارگردانی سریال را در این مجموعه به ثبت رسانده است.
هدایت به اندازه بازیگران، روایت درست داستان و مهمتر از این دو فضاسازی باورپذیر از دهه ۲۰ جزو امتیازات تبریزی در مقام کارگردان این مجموعه به حساب میآید.
درباره بازیگران؛ یک ستارهبازی تکرارنشدنی
از همان بازه تولید، مشخص بود که پروژه «سرزمین کهن» قرار است یکی از رنگارنگترین ویترینها را از نظر ترکیب بازیگران مطرح در میان سریالهای تلویزیونی داشته باشد. سریالی که چند نسل از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون در آن به ایفای نقش پرداختهاند.
در چهار قسمت ابتدایی ستاره اصلی سریال علی شادمان است، بازیگری که هرچند در سالهای اخیر بهواسطه درخشش در سریال «یاغی» به شهرت و محبوبیت در میان مخاطبان رسیده، اما زمانی که یک نوجوان بود، در این سریال نقش اصلی را ایفا کرده و حالا هنرنماییاش دارد دیده میشود.
امیر آقایی، الهام حمیدی، هنگامه قاضیانی، فرهاد قائمیان، علیرضا خمسه، جعفر دهقان، پژمان بازغی، بیتا فرهی، ثریا قاسمی و پرویز پورحسینی از دیگر بازیگران مطرح سریال هستند که در قسمتهای ابتدایی ایفای نقش داشتهاند.
اما این همه ظرفیت «سرزمین مادری» از منظر ترکیب بازیگران نیست. شهاب حسینی، جواد عزتی، بابک حمیدیان، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن، محسن تنابنده، شبنم قلیخانی، حسن پورشیرازی، رضا کیانیان، هومن سیدی، فرشته صدرعرفایی، سام درخشانی و ترلان پروانه تنها بخشی دیگر از نامهای مطرحی هستند که در فهرست بازیگران سریال به آن اشاره شده و در قسمتهای بعدی شاهد نقشآفرینی آنها در سریال خواهیم بود.
درباره حواشی؛ محسن رضایی کوتاه آمد
همه آنچه گفته شد مروری بود بر سریالی که این روزها به نام «سرزمین مادری» در پلتفرم تلوبیون بهصورت اختصاصی در حال پخش است و این هفته قرار است دو قسمت دیگر از آن در دسترس مخاطبان قرار بگیرد. این سریال یک دهه پیش با نام «سرزمین کهن» روانه آنتن شبکه سه شد که ناگهان به محاق توقیف رفت و حتی حالا و پس از ۱۰ سال، بهجای آنتن تلویزیون در یک پلتفرم عرضه شده است؛ اما چرا؟
خبرگزاری مهر در ۲۷ بهمن ۹۲ در گزارشی درباره حاشیه به وجود آمده برای این سریال نوشت: «امیر آقایی در نقش اردکانی، معلمی با اندیشههای چپ، رو به بیتا فرهی، در نقش خواهر ناتنی اردکانی، فریاد میکشد و میگوید: «به چه چیز خودتون افتخار میکنین؟ به کدوم اصل و نسب؟ به سرپاگرفتن سگهای انگلیسی و کاسهلیسی کنسول انگلیس؟ میخواین فردا سر کلاس برای بچهها قصه اینکه بختیاریها چطور بختیاری شدند رو بگم؟» و ماجرای اعتراضها از همین جا شروع شد. بختیاری نام خانوادگی خواهر ناتنی اردکانی است و استفاده از این نام خانوادگی برای بختیاریها معنای توهین به این قوم را داشت.»
بهواسطه همین سوءتفاهم ساده زنجیرهای از اعتراضات از سوی مناطق بختیارینشین کلید خود که حجم و گستره آن فراتر از انتظار بود. سریال توقیف شد، اما هر از گاهی که زمزمهای برای رفع مشکل و احتمال بازگشت سریال به کنداکتور مطرح میشد باردیگر صدای اعتراضی بلند میشد و آن زمزمهها را خاموش میکرد.
در این میان نام یک چهره به تواتر شنیده میشد؛ محسن رضایی در آن مقطع جدیتر چهرهای بود که جلوی پخش سریال را گرفته و حتی با مذاکره برای رفع سوءتفاهم بهوجود آمده هم مخالفت میکرد. در همان ایام دفتر ارتباطات مردمی دکتر محسن رضایی اعلام کرد: «دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگو با عزت اله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما در خصوص سریال سرزمین کهن و ایجاد نگرانی و اعتراضات نخبگان بختیاری به تحریف تاریخ در این سریال تذکر داد. در این گفتگو دکتر محسن رضایی با اشاره به گلایهمندی و اعتراضات صورت گرفته به متن این سریال و توهین به قوم شریف و بزرگ بختیاری که در همه ادوار تاریخ و به خصوص تاریخ معاصر وطنپرستی و دینداری ایشان بارها به اثبات رسیده است خواستار تجدید نظر جدی صدا و سیما در پخش این سریال جنجالبرانگیز شد.» رضایی حتی تلاش کرد تا ماجرای این سریال به شورای عالی امنیت هم کشیده شود!
سالها بعد زمانی که خبر رسید جمعی از نمایندگان مناطق بختیارینشین نسخه بازسازی شده سریال را دیدهاند تا بلکه سوءتفاهمات برطرف و امکان پخش آن از تلویزیون فراهم شود، بازهم زمزمههای غیررسمی حکایت از مداخله محسن رضایی برای جلوگیری از این اتفاق داشت.
اینکه انگیزه محسن رضایی برای این میزان از جدیت در تقابل با یک سریال چه بوده است را طبیعتا کسی غیر از خودش نمیداند، اما نکته مهم این است که بازنده اصلی این حواشی، سازمان صداوسیما بود. سازمانی که بودجهای کلان را صرف تولید اثری با کیفیت کرد، اما نزدیک به ۱۰ سال از ظرفیت این سریال پرستاره برای جذب مخاطب محروم ماند و در بحرانیترین دوران خود هم ناگزیر این سریال را به یک پلتفرم واگذار کرد.