تاریخ انتشار: ۰۹:۱۲ - ۰۳ فروردين ۱۴۰۳
سرنوشت نظام پولی جهانی

دلار زدایی یا تک-چندقطبی!

اگرچه ایالات متحده تنها ۲۵درصد از تولید جهانی را به خود اختصاص داده، اما دلار همچنان در ۹۰درصد از کل معاملات ارز خارجی نقش اساسی دارد. با وجود نقش مرکزی آن در تجارت فرامرزی و استقراض، سهم دلار از ذخایر ارزی بانک مرکزی از ۷۲درصد در سال ۲۰۰۰ به ۵۹درصد کاهش یافته است.

اقتصاد۲۴- تقریبا با پایان جنگ جهانی دوم بود که ایالات متحده آمریکا به دلیل موقعیت ژئوپولیتیکی خود، دوربودن از صحنه اصلی درگیری‌های جنگ و سیاست مهاجرپذیری، پذیرای جریان اقتصادی کشور‌های اروپایی بود و همین امر باعث شد تا آمریکا به بزرگترین بانکدار جهان تبدیل شود.

البته دکترین مونروئه در قدم اول و رویکرد آرمان‌گرایانه وودرو ویلسون در اقدام بعدی نقش بسزایی را در تطهیر چهره آمریکا به عنوان یک دولت قابل اعتماد ایفا کردند. اما رفتار‌های متناقض آمریکا در طول این سال‌ها از یک سو و ظهور الگوی قدرت‌یابی کشور‌های شبه‌پیرامون در قالب بلوک‌های منطقه‌ای از سوی دیگر باعث شد تا نشانه‌هایی از تغییر نظم نوین جهانی و پدیدار شدن قدرت‌های نوظهوری همچون روسیه، چین، هند، آفریقای جنوبی، برزیل و... را شاهد باشیم. وضعیتی که آمریکا را در ابعاد مختلف به چالش کشیده و آن را به طرح‌ریزی و صرف هزینه‌های هنگفت برای محافظت از هژمونی بلامنازع خود سوق داده است؛ در بعد ژئوپلیتیکی با پول‌پاشی در اوکراین و اسرائیل به دنبال سد راه نفوذ قدرت‌های نوظهور و دیکته کردن فرامین خود، در بعد رسانه‌ای به دنبال خفه کردن تیک‌تاک چینی در نطفه و در بعد سیاسی به دنبال ادامه مسیر سیاست‌های تنبیهی خود جهت وادار کردن کشور‌ها به پیروی از ارزش‌هایش است؛ هرچند به نظر می‌آید که مهم‌ترین تهدید آمریکا در آینده نه چندان دور اجماع قدرت‌های نوظهور برای به مقصد رساندن جنبش دلار زدایی از شریان‌های اقتصادی جهانی باشد. در این فرآیند کشور‌ها به دنبال روش‌های جایگزین برای انجام مبادلات تجاری و مالی بین‌المللی هستند و اتکای خود را به دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهانی کاهش می‌دهند.

اگرچه ایالات متحده تنها ۲۵ درصد از تولید جهانی را به خود اختصاص داده، اما دلار همچنان در ۹۰ درصد از کل معاملات ارز خارجی نقش اساسی دارد. با وجود نقش مرکزی آن در تجارت فرامرزی و استقراض، سهم دلار از ذخایر ارزی بانک مرکزی از ۷۲ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۵۹ درصد کاهش یافته است.


بیشتر بخوانید: بازدهی دلار در سالی که گذشت


با انتقادات تند مقامات چین، روسیه، برزیل، عربستان سعودی از سیاست ارزی ایالات متحده، ممکن است به نظر برسد که سلطنت بی‌رقیب دلار با گسترش اقتصاد جهانی در حال پایان و افول باشد. بی‌اثر بودن تحریم‌های تحت رهبری ایالات متحده عمدتاً در تغییر رفتار کره شمالی، ایران و روسیه این گزاره را به اثبات رسانده که همانطور که استفاده بیش از حد از آنتی بیوتیک‌ها مقاومت ضد میکروبی را تقویت می‌کند، استفاده و اعمال بیش از حد از تحریم‌ها نیز باعث شده است تا کشور‌های نوظهوری همچون چین، روسیه، هند و ایران تعامل خود را با سیستم مالی ایالات متحده کاهش دهند. همچنین رقابت با چین، پیامد‌های جنگ روسیه در اوکراین و سقف بدهی ایالات متحده، قادر است وضعیت دلار را به عنوان ارز غالب جهانی تحت‌الشاع قرار بدهد.

جنبش رو به رشد دلارزدایی در دنیایی که به شدت به دلار آمریکا وابسته است، شروع شده است، کشور‌ها در سراسر جهان به دنبال روش‌هایی برای کاهش اتکای خود به دلار هستند، زیرا از خطرات و آسیب‌پذیری‌های ناشی از هژمونی آن خسته شده‌اند. سیستم بانکداری بین‌المللی با توجه به گزینه‌های جایگزین شروع به تغییر کرده است. این کشور‌ها به دنبال توسعه سیستم‌های پرداخت جهانی جدید هستند و با استفاده از ارز‌هایی غیر از دلار برای تسویه معاملات تجاری اقدام می‌کنند. این گروه از کشور‌ها و در راس آن‌ها بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) قصد دارند تا این هژمونی را از بین ببرند و در حال بررسی و ایجاد ارز جدیدی برای تجارت با آن هستند. رنمینبی، ارز قانونی چین، پیشتاز جایگزینی دلار است. غول آسیایی به موازات تقویت نقش خود به عنوان یک نیروگاه اقتصادی در سال‌های اخیر، حضور خود را در معاملات تجاری به طور قابل توجهی افزایش داده است.

با همه این تفاسیر، واقعیت‌ها در صحنه جهانی حاکی از این است که احتمال جابه جایی دلار آمریکا توسط یک ارز غالب جدید غیرمحتمل است. در عوض آنچه می‌توان به صورت منطقی و در مرحله اول متصور بود، احتمال تبدیل سیستم پولی جهانی از یک رژیم تک قطبی با محوریت دلار آمریکا به یک رژیم چند قطبی است که در آن دلار، یورو، یوان و احتمالاً برخی از اتحاد‌های ارزی دیگر همگی نقش مهمی خواهند داشت. این بزرگترین تغییر در امور مالی جهانی از زمان فروپاشی سیستم برتون وودز خواهد بود؛ در چنین فضایی می‌توان به قطعیت گفت که واقعیت اقتصادی و سیاسی جدیدی بر نظام بین‌الملل حاکم شده است.

منبع: دیپلماسی ایرانی/ سعید محمدی کاوند، کارشناس و پژوهشگر مسائل آمریکا و حمیدرضا جوادی قلعه، کارشناس ارشد مطالعات منطقه‌ای

ارسال نظر