اقتصاد۲۴- «ما هر سال تهدید به اخراج میشویم و مشخص نیست که سال بعد هم سر کار باشیم یا نه؛ این یعنی یک آینده نامعلوم. بحث یک روز و دو روز نیست، امثال من ۱۰ سال از عمر و جوانیشان را صرف آموزش و تربیت فرزندان ایران کردهاند، از منافع بسیاری محروم شدهاند یا خودشان از آن چشمپوشی کردهاند. اینکه یکباره اعلام کنند دیگر به ما احتیاجی ندارند، یک ظلم بزرگ در حق مقامِ معلمی است. من از فقدان «امنیت شغلی» حرف میزنم؛ خب ما بعد از یک دهه خدمت خالصانه، از نظام آموزشی رانده شویم و برویم در جای دیگر چه کنیم؟ هیچ کاری هم جز معلمی بلد نیستیم. «معلمان خرید خدمات»، آموزگاران بدی نیستند؛ تعداد کثیری از آنها در اقدامپژوهی و درسپژوهی رتبه آوردهاند، برای مدارس افتخار کسب کردهاند و معلمهای نمونه شدهاند. با نادیده شماردن حقوق ما معلمان خرید خدمات و اخراج بیحساب و کتاب این قشر، ضمن بیکار شدن هزاران نفر، خانوادههای بسیاری هم بدبخت میشوند.»
این تنها بخش کوچکی از گلایههای معلمان خرید خدمات از زبان یک معلم زن است. این معلم در خصوص مشکلات حقوق و دریافتی معلمان خرید میگوید: «ما زمانی که شروع به کار کردیم، حدود ۱۰ سال پیش، دستمزد اولیهمان ۳۰۰ هزار تومان بود. طبق قانون وزارت کار، تا سال گذشته برای یک معلم مجرد ۶ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان واریز میکردند. بعد از ایام عید، زمزمههایی از افزایش حقوق به گوش میرسید، اما هنوز که هنوز است، برای ما حقوقی واریز نشده، حتی بخشنامهای هم به ما نشان ندادهاند که ببینیم این افزایش حقوق به چه میزان خواهد بود.»
معلمان خرید خدمات، مهجور از حقوق و بیمه کامل/ دریافتی نصف حقوق وزارت کار
«معلم خرید خدمات» در تعریف عمومی به معلمانی گفته میشود که در استخدام رسمی وزارت آموزش و پرورش نیستند و این نهاد در صورت احتیاج و کمبود نیرو در مدارس کشور، به اندازه نیاز ساعت آموزشی خود در مناطق محروم و مناطقی که معلم در آنجا کم است، آنها را جذب میکند.
در همین راستا محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش و معلم بازنشسته، در گفتوگو با خبرآنلاین میگوید: «در تنظیم قراردادهای کاری، میزان حقوق معلمان خرید خدمات میبایست براساس حداقل حقوق سازمان اداری و استخدامی کشور یا وزارت کار باشد؛ یعنی در حال حاضر چیزی حدود ۸ میلیون تومان. اما بنا بر پیچیدگیهایی که در این کار وجود دارد، این معلمها حقوقشان کمتر از این رقم است و حتی گاهی به نصف هم میرسد.»
یکی از آموزگاران مرد مقطع ابتدایی، ضمن شکایت از حقوق و درآمد ناکافی معلمان خرید خدمات، به خبرآنلاین میگوید: «در وضعیتی که تورم و گرانی بیداد میکند، حقوق پرداختی به معلمان خرید خدمات اصلاً پاسخگوی معاش آنها نیست. خیلی از همکاران ما متأهل و صاحب فرزند هستند و طبیعی است که نتوانند با این مبالغ ناچیز، زندگی را به نحو احسن اداره کنند. بماند که این حقوق هم بهصورت ثابت و منظم به ما پرداخت نمیشود؛ بهطوری که بعضاً پیش آمده ما تا سه ماه هم حقوق دریافت نکردیم. این موضوع فشار اقتصادی زیادی به ما وارد میکند. همچنین در تعطیلات عید و تابستان، برای معلمان خرید خدمات بیمهای لحاظ نمیشود و حتی از عیدیهای سالانه هم محروم هستند.»
«رسمیشدن»؛ مهمترین دغدغه معلمان خرید خدمات
استخدام با واسطه، یکی از پررنگترین مشکلات معلمان خرید خدمات است. در هر استان، برخی شرکتهای خدمات آموزشی تحت عنوان شخص حقوقی و افرادی به نام «مؤسس» به عنوان شخص حقیقی، با اداره کل آموزش و پرورش قرارداد دارند و معلمان خرید خدمات نیز طی روند جذب و قرارداد، با همین واسطههای حقیقی و حقوقی، طرف حساب هستند.
این آموزگار در تأیید مسئله فوق اشاره میکند: «یکی از مشکلات ما همین است که با آموزش و پرورش و دولت قراردادی نداریم؛ در واقع یکسری مؤسسات غیردولتی هستند که ما با آنها قرارداد میبندیم و آنها حقوق ما را میدهند. پذیرش اینکه طرف قرارداد ما «دولت» نیست، سخت و آزاردهنده است؛ این یعنی ما را تحت هیچ شرایطی به رسمیت نمیشناسند و برای ما هویت شغلی مستقلی قائل نیستند.»
نیکنژاد هم در این خصوص میگوید: «نیروهایی که به این شکل جذب آموزش و پرورش میشوند، در واقع آرمانشان این است که معلم رسمی باشند. سالها این شرایط استثمارگونه را تحمل میکنند، به امید روزی که شرایط برای استخدامشان فراهم شود.»
معلم یا نیروی دستدوم؟
طبق اظهارات نیکنژاد، امروزه ساختار آموزشی کشور به سمت و سوی «رسمیزدایی» در آموزش و پرورش پیش میرود و گویا برای این نهاد راحتتر است که نیروهایش را بدون قراردادهای محکم و رسمی به کار گیرد.
او میگوید: «معلمان خرید خدمات، افزون بر اینکه بهشدت تحت فشارند، قراردادهای سستی هم دارند و برای ادامه فعالیت بهناچار به خواستههای بالادستیها تن میدهند. چشماندازی هم وجود ندارد که این سبک قراردادها از سیستم کاری محو شوند. با معلمان خرید خدمات شبیه نیروهای دست دوم رفتار میشود؛ به عبارتی این نیروها هر زمان که به آنها نیاز باشد، سر کار حاضر میشوند و احیاناً اگر روزی به آنها اعلام شود که سر کار نیایند، دستشان به جایی بند نیست. اما در نهایت باید توجه داشت که آسیب کلی این روابط کاری ناسالم و ستمکارانه متوجه نظام آموزشی و دانشآموزان است.»
اعتراضها، بیحاصلتر از همیشه
قشری که سالها زحمات بسیاری برای تعلیم و تربیت دانشآموزان کشیده و آنطور که میبایست جایگاه خود را در اجتماع پیدا نکرده، مسلماً حق اعتراض برایش محفوظ است، اما با وجود شکایات و اعتراضات صنفی همچنان این معلمان تعیین تکلیف نشدهاند و ذیل ردیف نیروهای استخدامی نیستند.
این آموزگار دبستان، بهعنوان یکی از اعضای جامعه فرهنگیان، از پیگیریهایی که در این زمینه داشتهاند، میگوید: «من و دیگر همکارانم بارها به دفتر مطالبات مردمی نمایندگان مجلس رفتیم و اعتراض خود را مطرح کردیم، ولی متأسفانه هیچگونه اقدام مثبتی صورت نگرفته و وعدهها صرفاً در حد حرف باقی مانده است؛ گویا هرچه اعتراض میکنیم، بیحاصلتر از همیشه است. این قشر بهقدری مظلوم هستند که وقتی راجعبه آنها صحبت میکنیم، برخی افراد، آنها را با صنف نیروهای خدماتی مدارس و سرایداران اشتباه میگیرند. یعنی جامعه حتی از وجود چنین قشری خبر ندارد، چه رسد به اینکه با مشکلات و مسائل آنها آشنا باشد. ما مشکلات عدیدهای داریم، اما چیز زیادی نمیخواهیم؛ همین که مسئولان صدای ما را بشنوند و حتی گوشهچشمی به مطالبات این قشر فرهنگی داشته باشند، کافی است.»