تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴ - ۰۷ تير ۱۴۰۳

اقتصاد ایران به چه چیزی نیاز دارد؟

فردا ۸ تیرماه روز انتخابات ریاست‌جمهوری است که به دلیل سانحه‌ای که برای رییس‌جمهور و همراهان وی پیش آمد یک‌سال زودتر برگزار می‌شود.

اقتصاد۲۴- گرچه مناظره‌ها و میزگرد‌هایی توسط کاندیدا‌های ریاست‌جمهوری برگزار شد، اما نکته اساسی اینکه هیچ یک از کاندیدا‌ها حداقل در ظاهر نخواستند (شاید نتوانستند) از اتفاقات رخ داده در این سه سال برای اقتصاد ایران بگویند که در میانه شدیدترین تحریم‌ها دست و پا می‌زند و فرصت‌هاست که یکی پس از دیگری از دست می‌رود و ما مانده‌ایم و نگاه حسرت‌بار به همسایگان ایران که روز به روز فاصله خود را بیشتر می‌کنند.

درست مانند سه سال پیش وعده‌هایی توسط برخی کاندیدا‌ها ارایه شد که اگر نگوییم «توهمی» است باید حداقل آن‌ها را ناشدنی بدانیم. سه سال پیش یکی از همین کاندیدا‌ها وعده «حل شدن سه روزه مشکل بورس» داد و این‌بار در هنگام مناظره هیچ توضیحی نداد که چرا چنین وعده‌ای داده و اصولا پایه و مبنای آن چه بود و آیا باز هم می‌تواند این وعده را بدهد یا در این سه سال عقلانی‌تر شده است؟

در این نوشتار تلاش داریم برخی وعده‌های تازه کاندیدا‌ها را یک روز مانده به انتخابات مرور کنیم و قضاوت را به خوانندگان بسپاریم. برخی این وعده‌ها را رقت‌انگیز و دون شأن ملت ایران دانسته‌اند. اما برخی دیگر از زاویه‌ای دیگر به این موضوع نگاه کرده و درباره «خطرات اجرای چنین سیاست‌هایی» صحبت کرده‌اند، چراکه گویا رسم بر این است عواقب اجرای تصمیمات خردکننده و مهلک برای اقتصاد ایران را چند سال بعد کسی گردن نگیرد.

یک: هر خانواده ۲۰ گرم طلا در سال

این وعده‌ای بود که علیرضا زاکانی داد و تا روز آخر هم تکرار کرد. او که به تازگی توسط بیژن زنگنه، وزیر اسبق نفت به مناظره بر سر قرارداد کرسنت دعوت شد؛ مشخص نیست که تا آخر این انتخابات بماند یا به نفع کسی کنار برود. این مطلب هم یک روز پیش نوشته شده و تا زمان نوشته شدن این گزارش چیزی مشخص نیست. اما تصور کنید چنین چیزی قابلیت اجرا داشته باشد.

در کشوری که سالانه ۱۰ تن طلا تولید می‌شود چگونه آقای زاکانی ۵۴۰ تن طلای مورد نیاز ۲۷ میلیون خانوار را تامین می‌کند؟ ایشان گفته‌اند که اعتبار است نه به صورت فیزیکی. خب با چه پشتوانه‌ای؟ فرق این کار با چاپ کردن پول بدون پشتوانه چیست؟ چه کسی تبعات سفته‌بازی و حواله‌فروشی این «اعتبار» مورد نظر ایشان را گردن می‌گیرد؟ ایشان که حتی دعوت به یک مناظره را هم قبول نکرده است!

دو: پرداخت ۲۲ میلیون تومان به هر نفر

شاهکار دوم آقای زاکانی پرداخت نفری ۲۲ میلیون تومان به عنوان یارانه انرژی است که اجرای آن نزدیک به ۲۰۰۰ هزار میلیارد تومان پول می‌خواهد. سوال این است که منبع چنین وعده‌ای کجاست؟ با کدام پول؟ آیا قرار است یارانه‌های انرژی را قطع کنید و نقدی بپردازید؟ حتی اگر این رقم اعتباری هم باشد آشوب وحشتناکی در بازار‌های مالی به ویژه بورس درست می‌کند.

سه: درمان رایگان و نصف شدن قیمت بنزین

وعده بیمه تکمیلی ۶۰ درصد ایرانی‌ها و رایگان شدن درمان برای ۴۰ درصد مردم آرزوی دولت‌ها بوده و هست. اما همین الان دولت بر سر پرداخت بدهی طرح «دارویار» به نهاد‌های مختلف درمانده است. دولت به تامین اجتماعی هم ۱۳۰ هزار میلیارد تومان بدهکار است. با کدام پول قرار است این کار را انجام دهید؟ آقای زاکانی در وعده‌ای دیگر گفته‌اند که قیمت بنزین را از سه هزار تومان به ۱۵۰۰ تومان می‌رسانیم. این وعده آنقدر عجیب است که چیزی درباره‌اش نمی‌گوییم. اما فقط همین یک قلم که قیمت ارزان بنزین در ایران موجب شدیدترین حجم قاچاق به کشور‌های همسایه شده است.


بیشتر بخوانید:وعده تحویل گوشت درب منازل مردم از خرید مستقیم آرا هم بدتر است/ کدام قانون به رییس‌جمهور حق داده به مردم گوشت و طلا بدهد؟!


چهار: پرداخت یارانه به حلقه ماقبل آخر

این وعده قالیباف همان طرحی است که دولت رییسی با نام «دارویار» اجرا کرد و به مشکلات فراوانی خورد. طبق این طرح، قیمت دارو افزایش یابد ولی پرداخت از جیب بیماران ثابت بماند. مشابه این کار در حوزه نان انجام شد. اما در هر دو بخش دارو و نان بحران ایجاد کرد. شرکت‌های تولیدکننده یا حتی واردکننده دارو به دلیل بالا رفتن بهای ارز و افزایش هزینه تولید یا ورشکسته شدند یا خطوط تولید خود را کاهش دادند یا تعدیل نیرو کردند. در حوزه نان نیز پیچیدگی کار آنقدر بالا گرفته که بسیاری از مردم از نبود نان و آرد گلایه دارند.

پنج: توزیع یارانه بنزین به کدملی

هم پزشکیان و هم جلیلی این وعده را به صورت مشترک دادند. با این تفاوت که پزشکیان عنوان کرد افزایش قیمت بنزین را به صورت تدریجی انجام خواهد داد، اما جلیلی در این باره مبهم صحبت کرد. موضوع توزیع یارانه بنزین به کدملی قبلا هم مطرح شده و به صورت پایلوت در جنوب ایران نیز اجرا شده. مدافعان و مخالفانی هم دارد. اما بدون دیدن گزارشی از نتایج اجرای پایلوت آن نمی‌توان نظر قطعی داد.


بیشتر بخوانید:اقتصاد ایران چگونه از تله فقر عبور می‌کند؟


شش: دلارزدایی

این وعده خطرناکی است که توسط سعید جلیلی ارایه شده و بیشتر از آنکه نگاهی اقتصادی در پشت آن باشد با اهدافی سیاسی دنبال شده است. دلارزدایی همین الان هم ایران را مجبور به معامله با یوآن چین و روبل روسیه کرده و کشور را به سمت تهاتر کالا برده است. نمونه آن همین خرید پرابهام اتوبوس‌های برقی توسط شهردار تهران است که زیاد هم تمایل ندارد درباره آن صحبت کند و قرارداد را محرمانه نگه داشته است. اتفاقی که به عدم شفافیت در معاملات می‌انجامد.

هفت: وام ازدواج یک میلیارد تومانی

سوال این است که با کدام پول؟ همین الان صف بلندی جلوی بانک‌ها برای وام ازدواج درست شده و بانک‌ها با هزار و یک مشکل وام پرداخت می‌کنند. قرار است وام یک میلیارد تومانی یعنی سه برابر عدد فعلی از کجا تامین شود؟ جواب روشن است: فشار به منابع پایه پولی و چاپ پول! انتهای این تونل هم چیزی جز افزایش تورم نیست.

هشت: بنزین مجانی

مصطفی پورمحمدی این وعده را داده و گفته است که «می‌توانیم میانگین از میزان سوخت در اروپا بگیریم و آن را به مردم مجانی بدهیم.» همین الان گفته می‌شود که ۴ میلیارد دلار واردات بنزین انجام می‌شود. با توجه به قیمت جهانی بنزین که میانگین ۱.۵ تا ۲ دلار است، ببینید چه فاصله عظیمی میان قیمت نهایی با قیمت یارانه‌ای بنزین وجود دارد. حالا فرض کنید یک چند لیتری هم مردم رایگان گرفتند. چه چیزی عوض می‌شود؟

آخر: به چه چیزی نیاز داریم؟

در پایان این گزارش به این نکته اشاره می‌کنیم که اقتصاد ایران بدون منابع پولی مشخص و پایدار با فرسودگی کنونی کار سختی در پیش دارد. بسیاری از زیرساخت‌ها مستهلک شده و آثار فرسودگی را می‌توان در بدنه اقتصاد ایران دید که اقتصاددان‌ها البته از آن با اصطلاح «ناترازی» یاد می‌کنند. در حال حاضر اقتصاد ایران با ناترازی‌های بزرگی دست و پنجه نرم می‌کند که راهکار عبور از آن‌ها «پول» و سرمایه است. این در حالی است که دوران نفت گران‌قیمتی که به فروش می‌رفت و پول آن به راحتی وارد حساب‌های بانک مرکزی می‌شد، گذشته است. در دو سال گذشته اثرات تحریم‌ها بیشتر دیده شد و ورود یک رییس‌جمهور تندرو به کاخ سفید نیز کار را سخت‌تر می‌کند. باید دید رییس‌جمهور بعدی ایران قرار است چگونه با این چالش بزرگ روبه‌رو شود.

منبع: روزنامه اعتماد
ارسال نظر