اقتصاد۲۴- مناظره ها به پایان رسید و دوران تبلیغات انتخاباتی نیز سرآمد. کاندیداها به میدان و میان مردم آمدند، پشت میز گرد نقد نشستند، وعده دادند و جسته و گریخته برنامههایی نیز ارائه کردند.
آنچه اما بیش از همهچیز در ذهن نقش میبندد یک سوال است؛ ایرانِ این آقایان کجاست؟ حیاتِ سبز هیرکانی، سواحل زیبای خزر، البرز و زاگرس سرفراز، خلیج همیشگی فارس و تاریخی که آینهای از شناسنامه و هویت ملی ماست و در یک کلام ایران کهنسال اما قامتافراشته ما کجاست؟ چگونه میتوان میراث فرهنگی و تاریخی و محیطزیست را از ایران حذف کرد اما برای توسعه آن وعده داد؟
واقعیت این است که این کاندیداها که با شعارهای رنگارنگ خود به میدان آمدهاند، هرگز درک نکردهاند که حفظ میراث فرهنگی و محیط زیست، ستون فقرات توسعه پایدار است.
گویی ایران این افراد و همتایان آنها در دولتهای قبل، نه در باغهای زیبای شیراز و اصفهان، بلکه در معادن طمعورزی و کارخانههای آلودهکننده تعریف میشود. برای آنها، درختان کهنسال و بناهای تاریخی، فقط مانعی بر سر راه توسعه ناپایدار هستند. در ایران این افراد، آسمان آبی و هوا پاک، تنها خوراک شعارهای تبلیغاتی هستند و در عمل، چیزی جز آلودگی و تخریب نخواهیم یافت. آنها آمدهاند تا به قیمت اعتماد مردم، وعده بفروشند، اما هرگز برنامهای جدی و عملی برای حفاظت از محیط زیست و میراث فرهنگی این سرزمین ندارند. برای آنها ایران نه خانه تاریخی و طبیعی ما، بلکه سکوی پرتاب قدرت و ثروت است.
سالهای کودتا علیه میراث و محیطزیست
به گزارش اقتصاد ۲۴، میراث فرهنگی این سرزمین، که چون گوهری درخشان در دل تاریخ جهان میدرخشد، سالهاست در سایه بیتوجهی به حاشیه رانده شده و به ویژه در دولت قبل به اوج بحران رسیده است. آثار باستانی، که هر کدام داستانی از عظمت و شکوه گذشته را بازگو میکنند، در سایه بیبرنامگیها و بیاعتناییها به ویرانی نزدیک شدهاند. کاخها، مساجد و برجهای باستانی که نماد هویت ما هستند، امروز در سکوت فرو رفتهاند، چون کسی نیست که برای نجاتشان فریاد برآورد.
محیط زیست، این میراث بیبدیل طبیعت، نیز در غفلت و بیتوجهی این کاندیداها و همتایانشان در دولتهای قبل، مُثله شده است. جنگلها، که نفسهای سبز ایران را در دل خود جای دادهاند، در آتش بیتوجهی و تخریب میسوزند. دریاچهها و رودخانههای کشور، که روزگاری نماد زندگی و شادابی بودند، امروز به دلیل سیاستهای نادرست و سوء مدیریت در حال خشک شدن و نابودی هستند.
بیشتر بخوانید: قطع بودجه تخت جمشید توسط دولت رئیسی
کوههای سر به فلک کشیده ایران، که روزگاری الهامبخش شاعران و نویسندگان بودند، در سایه بهرهبرداریهای بیرویه و مخرب، شکوه و عظمت خود را از دست دادهاند و آرام آرام محو میشوند. در این شرایط چگونه میتوان کاندیداهای ریاست جمهوری که برخی صرفا برای سفیدشویی دولت قبل آمدهاند و قرار است همان مسیر را ادامه دهند را خادمین ملت خواند؟ خادمینی که حتی برای زادگاه، خاستگاه و هویت خود به عنوان یک ایرانی اولویت قائل نیستند و اساسا ماجرای محیطزیست و میراث فرهنگی را در حد وعده دادن نیز نمیدانند چه برسد به بیان مساله و ارائه برنامه!
چند نمونه اهمالکاری
بگذارید مصداق بیاوریم؛ اخیرا مدیر پایگاه تخت جمشید خبر داد که این اثر باشکوه باستانی بودجه ندارد. طبق این خبر ردیف اعتباری این اثر جهانی از دو سال پیش قطع شده و با خواهش، از محل اعتبار استانی، اگر بودجهای اضافه آمد، به تخت جمشید میدهند! هرچند این خبر از سوی استاندار فارس تکذیب شده اما مدیر پایگاه تخت جمشید همچنان وضعیت بودجه این میراث جهانی را اضطراری میداند، به ویژه آنکه نقش رستم هم از بودجه تخت جمشید تغذیه میشود و بحران فرونشست دست به گریبان این محوطه تاریخی شده است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، تخت جمشید و پاسارگاد از سال ۱۳۹۴ دارای ردیف مستقل بودجه شدند، مبلغ این بودجه ۱۰ میلیارد تومان بود. با این وجود، در سالهای واپسین مکرر درباره اختصاص ندادن منظم این بودجه، صحبت شده است. طبق ادعای علیاصغر مونسان، وزیر پیشین میراث فرهنگی، سهم تخت جمشید از بودجه صیانت از آثار تاریخی، پنج میلیون تومان در سال ۱۳۹۹ بود. حتی وزیر فعلی میراث فرهنگی نیز در سال ۱۴۰۱ گفته بود با احتساب ۳۵ هزار بنای تاریخی ثبتشده، میانگین سهم روزانه هر بنا کمتر از ۳۰ هزار تومان است! همین حالا نزدیک به ۵۰۰ گونه گلسنگ در حال رویش روی بناهای تاریخی ایران مشاهده شده است که تأثیر فرسایشی زیادی بر سطح بناهای باستانی دارند و این تنها یکی از صدها بحرانی است که میراث ایران به عنوان شناسنامه و هویت ملت با آن گلاویز است. بگذارید در حوره میراث کمی دقیقتر شویم.
تخریب نقش نگاره بهرام دوم ساسانی با مواد منفجره، مفقود شدن ۴۸ تخته فرش نفیس کاخموزه سعدآباد، نقض حریم و عدم حفاظت از بناها و مراکز ثبت جهانی چون تخت جمشید و میدان نقش جهان، آسیب به باغ عفیف آباد شیراز برای ساخت یک سریال، تخریب بافت تاریخی شیراز برای توسعه حرم شاهچراغ و حراج دو کارونسرای گردنه آهوان تنها چند نمونه از اهمالکاری دولت سیزدهم در مواجهه با میراث ملی و فرهنگی ایران است. بماند که این انفعال و دغدغه نبودن حفظ میراث تاریخی و ملی ایران تنها مربوط به این دولت نیست و سابقهای طولانی دارد و بیعملی دولتها و متعلقات فرهنگی آن نسبت به حفظ تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم و پنهانکاری نسبت به برخی انفعالات در خصوص حفاظت از میراث کشور نیز دور از واقع به نظر نمیرسید.
محیطزیست، مظلوم و مغفول!
در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم، موضوعات مهمی چون محیط زیست و به خصوص بحران آب نیز به طور کامل نادیده گرفته شدهاند. در حالی که جنگلهای لرستان و زاگرس با تمامی حیوانات ساکن آنها در آتش میسوزند، نامزدهای انتخابات کوچکترین برنامهای برای حفاظت از محیط زیست ارائه نکردهاند. به جز مسعود پزشکیان که در جمع کارآفرینان و فعالین اقتصادی بخش خصوصی در توضیحی یک خطی گفت که توسعه باید با در نظر گرفتن محیط زیست اتفاق بیفتد؛ با هر طرحی که منجر به تخریب محیط زیست شود مخالفت است، سایر کاندیداها علیرغم دعوت مکرر فعالان محیطزیست از آنها برای ارائه برنامه در این حوزه، سکوت کردند.
این بیتوجهی به اصل پنجاهم قانون اساسی که بر حفاظت از محیط زیست تأکید دارد، نشاندهنده غفلت عمیق در این حوزه است. اما بحران محیطزیستی ایران چنان جدی است که خبرگزاری ایسنا در ۸ خرداد و در مقاله «۴ ابرچالش زیست محیطی ایران» خطاب به نامزدهای انتخابات پیش رو یادآور شد که در این موارد چالش در پیش داریم: بدون سند ملی در برابر تغییر اقلیم، آلودگی هوا: قانون داریم امالله، فرونشست در پهنه ۵۶ هزار کیلومتر مربعی و ورشکستگی آبی!
طبیعتا نمیتوان منکر خدمات ابراهیم رئیسی در حوزه محیطزیست شد اما همچنین، نمیتوان به قدیسسازی بولتنهای حامی دولت سیزدهم درخصوص فعالیتهای تماما مثبت این شهید در تمام حوزهها از جمله محیطزیست نیز تن داد! سد چمشیر که همین حالا در رقابت با سد گتوند قرار دارد، مشت نمونه خروار است؛ سدی که در مخزن آن شائبه وجود لایههای نمک، چاههای نفت و آثار باستانی کاوش نشده کماکان مطرح است. مساله دیگر حذف «ارزیابی زیستمحیطی پروژهها» از برنامه هفتم توسعه، ابلاغ شده از سوی دولت سیزدهم است که کارشناسان از این اقدام با عنوان «فاجعه محیطزیستی» یاد کردند.
بیشتر بخوانید: پوششیترین کاندیداها، نجومیترین وعدهها را دادند/ سعید جلیلی در حالی از یک جهان فرصت حرف میزند که خودش مدام فرصت سوزی کرد
به گزارش اقتصاد ۲۴، خبرگزاری تسنیم با هشدار در این زمینه که «در حال حاضر، در ایران هیچ قانونی که مصوب مجلس باشد و صنایع را ملزم به ارزیابی محیطزیستی کند، نداریم.» نوشت: «اگر این موضوع در برنامه هفتم توسعه گنجانده نشود و ارزیابی پروژهها صورت نگیرد، فاجعه بزرگی برای محیط زیست کشور رقم خواهد خورد.».
از طرفی محدودیتهای منابع زیستی به مناقشات جدی مرزی منجر شده و احتمال وقوع جنگ بر سر منابعی چون آب، خاک و هوا افزایش یافته است. در حوزه آب، پیشتر خبرگزاری ایسنا از تنش آبی در ۴۷۶ شهر ایران خبر داد و به نقل از گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نوشت: ۲۲ استان کشور با بحران کمآبی روبرو هستند و علاوه بر مشکل خالی بودن سدها در بیشتر نقاط کشور، میزان ذخیره آب چاهنیمهها در سیستان و بلوچستان به کمتر از ۱۰ درصد رسیده و در شرایط بسیار بحرانی قرار گرفته است.
عدم توجه به حکمرانی زیست محیطی در ایران به بروز اکوتروریسم فرامرزی منجر شده که پیامدهای آن را در جنوب، شرق و غرب کشور میبینیم. در حالی که اقتصاد، سیاست، مسائل نظامی و امنیتی بدون بقای زیستی و حفظ میراث طبیعی امکانپذیر نیست، نامزدهای ریاست جمهوری به این مسائل بیتوجه بودند. این غفلت از اهمیت محیط زیست و بحران آب، نشان از عدم درک صحیح نامزدها از چالشهای اساسی کشور دارد. در صورت ادامه این روند، مشکلات زیست محیطی به بحرانهای جدیتر اجتماعی و سیاسی تبدیل خواهند شد.