اقتصاد۲۴- سیدعطاءالله مهاجرانی، وزیر دولت اصلاحات در یادداشتی با عنوان «دولتی که پزشکیان می سازد» نوشت:
حافظ درباره اربعین سروده است: «ای صوفی شراب آنگه شود صاف/ که در شیشه برآرد اربعینی/ درونها تیره شد باشد که از غیب/ شرابی بر کند خلوتنشینی.» به نظر من آقای پزشکیان همان خلوتنشینی بودند که در این مقطع از تاریخ معاصر در انتخابات ریاستجمهوری پدید آمد و از حُسن اتفاق و بخت ملت ایران بود که شاهد حضور و پیروزی ایشان بودیم و باید خداوند متعال را قدر بدانیم.
امیدواریم فصل نوینی را در کشور و اداره سیاست شاهد باشیم. میتوان از زوایای مختلف به «دولت وحدت ملی» نگاه کرد. البته به شکل کلاسیک که در علوم و فلسفه سیاسی از وحدت ملی سخن میگویند متناسب با شرایط کشور نیست. دولت ائتلافی امر دیگری است و احزاب وقتی در پارلمانها اکثریت را پیدا نمیکنند با همکاری و ائتلاف با یکدیگر دولت تشکیل میدهند که معمولاً در اسرائیل این اتفاق میافتد. در انگلستان هم در زمان [دیوید] کامرون یکبار اتفاق افتاد و او با رئیس حزب لیبرال ناگزیر از ائتلاف شد و او را به عنوان معاون خود انتخاب کرد.
یک وقت دولت وحدت ملی به دلیل شرایط سخت اتفاق میافتد و دولت احساس میکند که با آنچنان مسائل و بحرانهایی روبهروست که باید قاعده دولت خود را توسعه دهد. بهعنوان مثال بعد از عملیات طوفانالاقصی در فلسطین نتانیاهو احساس کرد که باید دولت خود را تقویت کند و از چهرههایی مثل بنیگانتز و گادی آیزنکوت دعوت کرد که به دولتش بپیوندند و آنها را به عنوان عضو کابینه جنگی خود انتخاب کرد. البته این همکاری دیری نپایید و دو ماه پیش آنها جدا شدند. در واقع شرایط بحرانی باعث شد که دولت قاعده خود را توسعه دهد و دولت ملی را شکل بدهد. اما در ایران نه به آن معنا دولت ائتلافی داریم و نه در شرایط بحرانی هستیم که نیازمند دولت ملی با شکل مطرحشده باشیم. پس میتوانیم از دولت فراجناحی صحبت کنیم.
دولت فراجناحی را پس از انقلاب در دولت آقای هاشمیرفسنجانی تجربه کردیم. در دولت ایشان هم از چهرههای اصولگرا مانند آلاسحاق، میرسلیم، ولایتی، بشارتی، آخوندی (آن زمان)، فلاحیان، کازرونی، لاریجانی و هم از چهرههای اصلاحطلبان مانند نوربخش، زنگنه، خاتمی، معین، نوری حضور داشتند.
در دولت هاشمی در حوزه معاونان نیز از چهرههای مختلف اصولگرا و اصلاحطلب استفاده شده بود اما معاونان رئیسجمهور عضو دولت نیستند و حق رای ندارند، بنابراین در جلسات شرکت میکنند. در دولت هاشمی تعادلی وجود داشت که هر دو جبهه و جناح اصلاحطلب و اصولگرا احساس میکردند که در دولت حضور و مشارکت دارند و رفتار شخص هاشمی بهگونهای بود که فراجناحی دیده میشد و همه خود را به او نزدیک میدیدند. همان زمان که من هم در تاسیس کارگزاران نقش داشتم با ایشان مشورت میکردیم از حزب مؤتلفه هم آقای عسگراولادی با او صحبت میکردند و آنها هم این نزدیکی را احساس میکردند و دولت فراجناحی بود.
پزشکیان در مناظرات و میزگردها بر چند مسئله تاکید کرد؛ مثل نشانههای راه. او اعلام کرد باید از همه توانمندهای کارشناسان استفاده کنیم و تاکید میکرد که باید دعوا را تمام کرده و انسجام داشته باشیم. بنابراین قدرمشترک اظهارنظرها و صحبتهای پزشکیان این است که دولت را روی یک جبهه یا جناح نمیبندد. البته به این معنا نیست که در دولت شاهد اصطکاک و تقابل و خنثی کردن نیروها باشیم. حتماً باید نیروهایی در دولت به کار گرفته شوند که اگر هم بهعنوان اصلاحطلب مشهور نباشند، کاربلد، خردمند و کارشناس باشند که حضور آنها بهگونهای نباشد که نتیجه کار را با دشواری روبهرو کند.
حتی اشاره کردم که دولت هاشمی تجربه موفقی بود و در دولت اول این موضوع بهتر رعایت شد و در دولت دوم ناگزیر از ترمیم کابینه شدند و وزرای علوم، کشور و ارشاد تغییر کردند که تعادل مدنظر هاشمی به نفع جناح راست به هم خورد، اما ویژگی دولت فراجناحی در آن وجود داشت. درباره دولت پزشکیان معتقدم میتواند با استفاده از اشخاصی که در کارنامه، تجربه و دیدگاه خود چهره افراطی و جناحی تندی نیستند یعنی بدون حضور افراطیهای راست و چپ و ساختارشکنان و کسانی که نگاه به حذف حداکثری یا خالصسازی دارند، دولت تشکیل دهد و اینگونه صدای اعتدال و اکثریت جامعه را جذب میکند. نگاه دولت ملی به ملت ایران است و دولت ملی فراجناحی دو مشخصه دارد که جبههها و جریانهای سیاسی به شکل یکطرفه در دولت شرکت ندارند و همه میتوانند در دولت حضور یابند. مشخصه دوم این است که اهمیت بیشتری دارد، نگاه دولت به ملت ایران است. ملت ایران، ملت رنگینکمانی است.
رنگینکمان ادیان، قومیت، مذاهب، زبانهاست و دولت ملی بهگونهای رفتار میکند که افراد با هویت ایرانی مانند یکدیگر هستند و احساس تبعیض نکنند. یعنی نسبت یک فرد فارس شیعه با دولت همان نسبت یک کُرد یا بلوچ اهل سنت باشد و گمان نکند که که در دایره محدودتری قرار میگیرد. بخشی از این رفع تبعیض نظری است که باید در سالهای آتی با اصلاح قانون اساسی به آن برسیم و قانون اساسی به گونهای باشد که به لحاظ نظری تبعیض وجود نداشته باشد.
بخشی از تبعیضها تفسیری است. بهعنوان مثال قانون اساسی صراحتی برای عدم کاندیداتوری زنان در ریاستجمهوری ندارد. عکس آن هم وجود دارد که در مذاکرات خبرگان، شهید بهشتی به دو نفر از خبرگان، به صراحت میگوید: «هیچ جا در قرآن مجید آیه یا اشارهای مبنی بر اینکه زن نمیتواند رئیسجمهور یا رئیس دولت شود، نداریم.» این بخش تفسیری است و شورای نگهبان با تفسیر خود از حضور زنان ممانعت کرده و نیاز است اصلاح شود و جامعه ایرانی احساس مشارکت کند. در بسیاری نقاط جهان به گونهای عمل میکنند که افراد احساس تبعیض نکرده و در برابر پروازشان دیواری نمیبینند.
شهردار لندن مسلمان است و تا مدتی پیش نخستوزیر انگلستان هندو و نخستوزیر اسکاتلند مسلمان بود. در بقیه کشورهای دنیا در تلاشند که رفع تبعیض کنند. در کتاب احکامالسلطانیه، نوشته ماوردی آمده است که «میتوان در کشورهای اسلامی از افرادی که به دیانتهای دیگر متدین هستند در وزارت استفاده کرد.» یعنی میتوان یک وزیر مسیحی، یهودی یا زرتشتی داشت.
واقعیت این است که حزب به معنای حقیقی کلمه نداریم و احزاب نتوانستند تجربه خود را جمع کنند. ما به تعبیر دکتر کاتوزیان جامعه کلنگی هستیم که با انقطاع و انهدام یکدیگر آمدند و تجربهها را جمع نکردیم. رضا داوریاردکانی نیز در کتاب «گفتوگوهایی با سایهام» میگوید؛ «ما در این صد سال حزبی به معنای حقیقی نداشتیم.» معقول نیست که یک نفر با عیال یا اطرافیان خود مشورت کرده و کاندیدای ریاستجمهوری شود. باید احزاب به شکل واقعی فعالیت کنند تا برنامه و افراد روشن باشد.
با فعالیت واقعی احزاب دیگر آقای عبدالعلیزاده، رئیس ستاد پزشکیان نمیتواند بگوید: «وقتی ما میخواستیم برای صندوقهای رای ۵ هزار نفر را معرفی کنیم تمام احزاب حامی نتوانستند چنین لیستی را به ما بدهند.» علت این است که وقتی حزب تجربه خود را جمع نکند و قدیمی نباشد و واحدهای زیرمجموعه آن معرفی نشده باشند، به شکل سازماندهیشده نمیتوان کسی را معرفی کرد. این از مشکلات جدی است که اگر برطرف شود، حزب کاندیدا دارد و برنامه، بودجه تعریفشده و ستادهای آن مشخص است.
ما شبیه به بختآزمایی وارد انتخابات میشویم و یکی میگوید: «من ۲۰ گرم طلا میدهم.» بودجه لازم این وعده را چه کسی محاسبه و سنجیده است؟ یا هستند کاندیداهایی که میگویند: «من ۲۰۰ متر زمین مجانی میدهم.»، «دختران را جتاسکی میفرستم.»، «گوشت تازه را درِ خانهها میفرستم.» یا میگویند: «مردم را به سفر مجانی ۳ روزه میفرستم.» اینها وعدههای پوچی است که به تعبیر عربها «مضحک مبکی» یعنی هم خندهدار و هم گریهدار است. وعدهها خندهدار است اما گریهدار آنجاست که یک کاندیدای ریاستجمهوری آن را مطرح میکند.
گمان میکنم در دولت ملی پزشکیان باید نگاه فراجناحی به احزاب وجود داشته باشد و از نقاط قوت و تجربههای مثبت پراکنده احزاب استفاده کنند تا بتوانیم گامی برداریم و درجا نزنیم. به قول شاملو: «ما همچنان دوره میکنیم/ شب را و روز را/ هنوز را» ما با هر انتخاباتی باید به جلو گام برداریم. انتخابات سال ۸۸ یک شکست همگانی بود و هیچکس پیروز آن انتخابات نبود، حتی احمدینژاد. سرنوشت و هویت فعلی احمدینژاد را مشاهده کنید، هیچکسی به او حسودی نمیکند و او را بر عهده نمیگیرد و همه شکست خوردند. اما در انتخابات ۱۴۰۳ همه پیروز شدند و آن زخم ناسور درمان شد. در هر حال با تدبیری که بیش از همه تدبیر رهبری بود و امیدوارم که شاهد دولتی باشیم که جهتش رو به ملت و تمامی احزاب و خدمتگزاران کشور باشد.
بیشتر بخوانید: مهاجرانی: پزشکیان یک پست به جلیلی بدهد تا بفهمد یک مَن ماست چقدر کره دارد
چه کنیم که دولت نگرانساز نباشد؟
در دولت آقای خاتمی هم ما جلسهای با عنوان «چه کنیم که از نگرانیهای رهبری بکاهیم» را هر پنجشنبه برگزار میکردیم. به نظر من پزشکیان با هوشمندی و تدبیر تاکید بر این دارد که باید سیاستهای کلی نظام ابلاغ شده توسط رهبری انجام شود. این سخن را هیچکدام از کاندیداهای مدعی جبهه انقلاب نگفتند. این عنوان جبهه انقلاب که برای اصولگرایان به کار میرود یک تحریف و خودفریبی است. هیچکدام از آنها انقلابیتر از پزشکیان نیستند و مشی و سلوک آنها به حد پزشکیان نمیرسد. پزشکیان نسبت به ولایت فقیه به صراحت سخن گفت و شهید محمدباقر صدر را به زبان آورد که «من در ولایت فقیه ذوب هستم.» این سخن را ممکن بود که برخی که خود را تحولخواه و اصلاحطلبان تندرو میدانستند، معتقد بوده باشند که پزشکیان نباید این جمله را میگفت.
حتا یکی از دوستان گفته بود: «عدالتی که دکتر پزشکیان مطرح میکند، عدالت دموکراتیک است.» مطلقاً اینطور نیست و عدالت پزشکیان علوی است. استفاده از تعبیر دموکراتیک به معنای آن است که لباس فکر خود را بر قامت پزشکیان بپوشانید. مانند صادق هدایت که خیام را طوری معرفی میکند که اگر در عصر ما میزیست میشد صادق هدایت. در واقع پزشکیان عدالت علوی دارد و کدهایش به نهجالبلاغه است.
حضورش در هیئتهای مختلف عزاداری حتی با وجود زبان تند برخی در این هیئتها حاکی از آن است که ایشان میخواهد نگرانیهای قشر متدین و سنتی را برطرف کند نیز موفق بود. نگرانیهای کسانی که معتقد بودند با آمدن پزشکیان دوباره حاکمیت دوگانه و انتصابی و انتخابی مطرح میشود که با طرح سیاستهای کلی نظام و ولایت فقیه منتفی شد.
پزشکیان را صادق میدانیم نه سیاستباز شاهد برطرف شدن یا به حداقل رسیدن این نگرانیها خواهیم بود. البته وقتی اعلام میشود دولت سایه با اقتدار عمل خواهد کرد و هر جا غلط احساس کند، ورود پیدا میکند یا از وزیر محترم ارشاد، مقالهای در روزنامه ایران منتشر شده که تقریباً بوی دود میداد، نگرانیها و مواضع وجود دارد. دولت باید با صبر پیش برود و بسیاری از این امور را به روی خود نیاورد و تمام توجه خود را معطوف حل مسائل و مشکلات کند. مولوی گفت: «استن این عالم ای جان غفلتست.» دولت باید نسبت به این تندیها، تیزیها، سناریوسازی و پروژهپردازیها هوشمند باشد اما به آن توجه نکند و تاکیدش بر رفع مشکلات باشد.»