اقتصاد۲۴-بررسی منابع تاریخی دوره قاجار نشان میدهد که کودک همسری در اوایل این دوره، نه تنها تابو نبوده است که کلیت جامعه نیز آن را به عنوان سنتی مرسوم قبول داشتهاند، اما در اواخر این دوره ورق برمیگردد. مطبوعات و فضای روشنفکری جریان مشروطه، ازدواج در سنین پایین را به عنوان یک آسیب اجتماعی به نقد میکشند و نتیجه اینکه؛ قوانین ازدواج دختران و پسران در دوره پهلوی، تغییر میکند، اما این تغییرات فراز و نشیب بسیاری را طی کرد تا جاییکه هنوز هم نتوانسته است جامعه را در وضعیت مطلوبی قرار دهد.
کودک همسری همچنان به عنوان یکی از مشکلات جامعه زنان مطرح است و آمارها از افزایش آن در بسیاری نقاط ایران از جمله آذربایجان شرقی، کرمان، بوشهر، بلوچستان و هرمزگان حکایت دارد. «دکتر نداسنبلی»، پژوهشگر حوزه تاریخ، طی چند سال اخیر مطالعاتی در زمینه زنان و کودک همسری در دورههای مختلف تاریخی با تمرکز بر دوره قاجار انجام داده است و حالا در جلسه واکاوی کودک همسری در دوره قاجار که انجمن زنان پژوهشگر تاریخ با همکاری باشگاه اندیشه برگزار کرده، میگوید که تبارشناسی این پدیده، امکان مواجهه درست جامعه با آن را فراهم میکند.
کودکهمسری در منابع حکومتی دوره قاجار
پرسش نخست این است که کودک همسری در منابع مکتوب آن زمان و در نگاه حاکمیتی چه حکمی داشته است و اساسا در منابع رسمی چه سنی برای ازدواج درنظر گرفته میشده است؟ سنبلی میگوید که یکی از مهمترین مسائل آن زمان، نبود تعریف سن کودکی و موضوعات مرتبط با ازدواج بوده است، بهطوریکه در متون مختلف تعریف یکسانی از آن وجود ندارد. «در متونی که بررسی کردیم، سن ازدواج در نوسان بود و درباره طبقات مختلف اجتماعی شهر و روستایی و اقشار مختلف، متفاوت بود.
اما بهطور کلی سن ازدواج بین ۵ تا ۱۸ سال در نوسان بوده است. برخی منابع هم پایان سن کودکی را بلوغ و بین ۸ تا ۹ سالگی میدانستند که باز بسته به محیط جغرافیایی متفاوت بود. تاجالسلطنه در خاطراتش مینویسد که وقتی ۱۳ ساله بودم و میخواستم ازدواج کنم، ناصرالدین شاه میگوید هنوز کودک است در حالی که بین مردم عادی همان زمان۱۰ و ۱۱ سن مناسبت برای ازدواج درنظر گرفته میشد. سفرنامهنویسها هم سن ازدواج در جنوب ایران را ۸ تا ۹ سال و در تهران ۱۱ تا ۱۲ سال اعلام میکنند، اما بهطور کلی مشخص نبودن محدوده کودکی و ازدواج به کودکهمسری کمک میکرد. سفرنامهنویسان در اواخر دوره به افزایش تدریجی سن ازدواج از ابتدا تا اواخر دوره اشاره میکنند سن ازدواج از اوایل دوره تا اواخر در شهرها و حتی در برخی روستاها و البته بیشتر در میان خانها در حال افزایش بوده است و از ۸-۷ سالگی حتی به ۱۷ سالگی در اواخر دوره احمدشاه میرسد.»
فصل جدید زنان در مشروطه
این پژوهشگر حوزه تاریخ از جایگاه منفعل و وابسته زنان در آن دوره میگوید که جزو داراییهای مرد به حساب میآمدند، اگر چه این شرایط تغییر کرد و دوره قاجار و وقوع مشروطه، فصل جدیدی در زندگی زنان ایرانی به شمار میرود که موجب بیداری زنان شد.
«حاکمیت نگرش تحقیرآمیز درباره زنان دگرگون شد و رشد فکری بخشی از جامعه، فعالیت بیشتر زنان در زمینه خانوادگی و اجتماعی را رقم زد. افکار روشنفکران و نواندیشانی، چون فتحعلی آخوندزاه، عبدالرحیم طالبوف، میرزا آقای کرمانی، جلیل محمد قلیزاده، میرزا علیاکبر طاهرزاده صابر، معجز شبستری و ... و همینطور زنان پیشگامی، چون بیبی استرآبادی و عالمتاج قائممقامی در دوره قاجار، باعث تحول عقلانی جامعه ایران در آن زمان شد.
بیشتر بخوانید:عکس/ نقاشى غم انگیز از شیر ایرانى در تخت جمشید
بسیاری از روشنفکران به خاطر آشنایی با غرب و مقایسه جایگاه زنان ایران با کشورهای اروپایی از وضعیت زنان نسبت به جایگاه و نگاه جامعه به آنان به عنوان ضعیفهای که عورت خوانده میشد، اعتراض داشتند. آنها در پی تغییر نگاه سطحی به زنان بودند و میخواستند زنان را نسبت به جایگاه واقعی خود و نیاز به تغییر آن آگاه کنند. این افراد در مکتوبات خود به مسائل زنان و دختران، آموزش و تربیت و تحصیل، ایجاد مدارس دخترانه و نقد ازدواج کودکان و ازدواج اجباری دختران میپرداختند.
فتحعلی آخوندزاده یکی از کسانی بود که به این موضوع تاکید داشت و زنان در نمایشنامههایش نقش اول را داشتند. زنان در جامعه ایران آن زمان، نه تنها نقش اول، که هیچ نقشی نداشتند و منفعل بودند. ولی او به زنان نقش اول میدهد؛ زنانی که حق انتخاب دارند و میتوانند درباره آینده خود تصمیم بگیرند. زنان داستان او، فردیتی زنانه دارند که به دنبال انتخاب سرنوشت خود هستند. همینطور نوشتن رسائل و کتابهای دیگری درباره کودکهمسری ازجمله رساله آداب مردی و تربیت نسوان که در نقد رساله زنستیزانه نوشته شده بود، در تغییر این پدیده تاثیر زیادی داشت. این رساله به نقد رفتارهای مردسالارانه میپردازد و اینکه حقوق زنان باید رعایت شود.»
زنان و مردان آگاهیدهنده و مطالبهگر در مطبوعات
تغییر رویه در این باره همچنین حاصل جریانهای فکری انتقادی در مطبوعات و متون ادبی و تاریخی آن زمان است که ذیل موضوع تجددخواهی چنین شناختی از آن به دست رسید. در همان دوران مقاله مهم بیبی خانم استرآبادی که در نقد مقاله زنستیزانه دیگری نوشته شده بود، مورد توجه قرار گرفت؛ مقالهای در نقد مردسالاری و نیاز به تغییر جایگاه زنان. مخاطب اصلی این دست مقالات، زنان بودند و از آنها با عنوان خواهران یاد میشد و از آنها میخواست که برای تغییر جایگاه خود متحد شوند.
همچنین یوسف اعتصامالملک، پدر پروین اعتصامی، ترجمه آزادی از کتاب تحریرالمرأه اثر قاسم امین مصری با عنوان تربیت نسوان منتشر کرد. به گفته این پژوهشگر این کتاب، نخستین کتاب ترجمه در حوزه زنان بود که به لزوم تربیت دختران و ساخت مدارس آنان و موضوع تعدد زوجات توجه کرد: «این اندیشهها از سوی مردان و اندیشهگران تجددگرا مطرح شد و همزمان زنها با نوشتن در جراید، آن را در جامعه رواج دادند و با آن مقابله کردند.
صوراسرافیل، تمدن، حبلالمتین و ملانصرالدین از جمله روزنامههایی بودند که به زنان و آموزش آنان توجه داشتند و کودکهمسری را نقد میکردند. بعد از آنان روزنامههای زنان به تعدیل جایگاه زنان و طرح کودکهمسری به عنوان آسیب اجتماعی تلاش کردند. روزنامه دانش که توسط سمیه کحال اداره میشد، مقالاتی درباره طریقه ازدواج در کشورهای اروپایی، نقد الگوها در ایران و همچنین سرگذشت ازدواج خانمی جوان و تبعات کودکهمسری منتشر کرد. روزنامه شکوفه که توسط مریم عمید سمنانی ملقب به مزینالسلطنه منتشر میشد، مقالاتی درباره آموزش زنان و جایگاه و وضعیت آنها و اهمیت پرداختن به این مساله نشر میداد. روزنامه زبان زنان در اصفهان توسط صدیقه دولتآبادی چاپ میشد که به مسائل زنان میپرداخت.
همچنین نشریه نامه زنان به مدیریت شهناز آزاد و مجله جهان زنان توسط فخرآفاق پارسا درباره زنان، خانواده، سن ازدواج و قوانین زناشویی مقالاتی را چاپ میکردند. در اغلب روزنامهها و کتابهای آن زمان دنبال این بودند که داستان رقتانگیز ازدواج کودکان و زشتی آن را به زبانهای مختلف از جمله مقاله، شعر، نمایشنامه و کاریکاتور بازگو کنند. از دیگر روزنامهها و مجلات موثر آن زمان در حوزه زنان میتوان به جمعیت نسوان وطن، گل زرد، عالم نسوان، مجله جمعیت نسوان وطنخواه اشاره کرد.
مجله گل زرد از طریق اشعار فکاهی، مطلب خود را بیان میکرد و روزنامه ملانصرالدین، جز مقالات از کاریکاتورها هم استفاده میکرد تا افرادی که سواد کمتری هم دارند، پیام آن را درک کنند. در این میان برخی روزنامهها برای دختران سن ازدواج در نظر میگرفتند، روزنامه شکوفه ۲۱ سال، نامه بانوان ۲۰ سال و ملانصرالدین ۲۱ سال. آنها پیامدهای ازدواج در سنین پایین را گوشزد میکردند. این موضوع در جامعه امروز ما هم مهم است و آمار ازدواجهای زودهنگام در برخی مناطق کشور در حال رشد است، بنابراین هر چه شناخت بهتری از آن داشته باشیم، میتوانیم راهکارهای بهتری هم برای رفع آن ارایه دهیم.»
ریشههای کودک همسری
مهمترین علل کودک همسری از نظر ندا سنبلی، ارزشها، نگرشها و سنتهای ریشهدار است که تغییر آن با سختی زیادی روبهرو است. «یکی از این نگرشها مردسالاری گسترده بود که از بدو تولد تا ازدواج و حتی چند همسر شدن همسرانشان اثرگذار بود. در منابع مورد بررسی به پیری زودرس زنان اشاره شده است، چراکه ازدواج در سنین پایین و بارداریها و زایمانهای زودرس در این باره تاثیرگذار است. زنان آن دوره، طبق اطلاعات سفرنامههای ایرانی در ۲۵ سالگی مانند زن ۵۰ ساله به نظر میرسیدند بنابراین همسران، به فکر ازدواج با دختری جوانتر میافتادند. اقتصاد هم در کنار همه موارد اثرگذار است، بهطوریکه بیشتر این ازدواجها در طبقات پایین جامعه اتفاق میافتد.»
مخالفت سنتگرایان با تغییر
بهرغم تلاشهای مختلفی که در حوزه آگاهسازی مردم به تبعات این ازدواجها وجود داشت، تغییر سخت بود و مخالفتهایی در این زمینه وجود داشت. در واقع سنتگرایان، مخالفان اصلی تغییرات بودند و هر چه پایبندی خانوادهها به سنت بیشتر بود، مخالفت با تغییرات هم سختتر میشد. او از مذهبیون به عنوان عامل مهم دیگری یاد میکند که آزادی زنان را منجر به تضعیف نظم سنتی حاکم بر روابط زن و مرد میدانستند و خواهان تغییر نبودند: «سنت هم البته همواره در این راه باعث حمله به روزنامهها و به خانه منتشرکنندگان مطالب میشد و فشارهای این دو گروه در کنار همراهی دولت با آنها، توقیف روزنامهها و تبعید منتشرکنندگان را رقم میزد.
بیشتر بخوانید:عکس/ کتیبه بسیار مهم، اما کمتر شناخته شده از کوروش بزرگ
همه این موارد در کنار مسائلی، چون نهادینه بودن سنتها در بین زنان، باعث مخالفت با تغییرها بود، بنابراین روشنفکران سعی میکردند که ابتدا این تفکر و نیاز به تغییر در وضعیت زنان را در آنها ایجاد کنند تا همراه شوند. روزنامهها به لزوم تحصیل و تربیت دختران و به نقش مادران به عنوان تربیتکنندگان نسل آینده اهمیت میدادند با این توضیح که اگر زنان آموزش ببینند، نسل بهتری را پرورش میدهند تا درنهایت باعث رشد کشور شود. این صحبتها و پرداختن به پیامدهای اجتماعی و فرهنگی و همینطور پیامدهای جسمی و روانی که برای کودکهمسری میتواند برای جامعه امروز هم تلنگری باشد.»
و سرانجام تغییرات قوانین
جامعه روشنفکران دوره قاجار درنهایت به دنبال تغییر قانون سن ازدواج بودند، ولی این تغییر در دوران پهلوی صورت گرفت و بعد از سال ۱۳۰۷ در قانون مدنی مادهای درباره ازدواج تصویب شد. در اصلاحات سال ۱۳۱۳ ازدواج دختران پیش از رسیدن به سن ۱۵ سال و برای پسران قبل از رسیدن به ۱۸ سال تمام ممنوع شده بود، مگر مواردی که به پیشنهاد مدعیالعموم و تایید محکمه تایید کند، ولی این معافیت البته به دختران کمتر از ۱۳ سال تمام و پسران کمتر از ۱۵ سال تمام تعلق نمیگیرد، یعنی به هیچوجه ازدواج دختر زیر ۱۳ سال ممکن نبود. با وجود این قوانین و مجازاتی که برای ازدواجهای زودهنگام وجود داشت، باز ازدواجهایی دور از چشم دولت انجام میگرفت یا درخواست آن را به دادگاه ارایه میدادند. ندا سنبلی میگوید که بیشترین دلیل آنها عدم توانایی خانواده در تامین دختر بود.
«این درخواستها به قدری زیاد بود که دولت در سال ۱۳۱۵ طی بخشنامهای اعلام کرد که درخواست از دادگاه، باید به همراه مجوز پزشکی قانونی بابت توانایی جسمانی دختر برای ازدواج باشد و از سوی دیگر بخشنامهای هم برای اطبا صادر شده بود که اجازه صدور مجوز ازدواج دختران زیر ۱۵ و پسران زیر ۱۷ سال را ندارند.» در سال ۱۳۵۳ سن ازدواج دختران و پسران بر اساس قانون حمایت از خانواده به ۱۸ و ۲۰ افزایش پیدا کرد و ازدواج بین ۱۵ تا ۱۸ سال منوط به اجازه والدین بود.
در اصلاحات سال ۶۱ قانون مدنی که ازدواج کودکان را ممنوع اعلام کرده بود، مغایر شرع تشخیص داده شد و نکاح قبل از بلوغ به شرط رعایت مصلحت توسط ولی طفل جایز شناخته در قانون جدید به اجازه از دادگاه نیازی نبود. در سال ۱۳۷۹ تلاشهایی برای تغییر آن صورت گرفت ولی شورای نگهبان آن را خلاف شرع تشخیص داد. درنهایت لزوم اخذ مجوز دادگاه برای ازدواج کودکان از سال ۱۳۸۱ به قوانین ایران راه پیدا کرد، اگرچه قانون بدون ضمانت اجرایی است و ازدواج بدون مجوز مجازات و جریمهای ندارد، اما ماده ۶۴۶ قانون مجازات اسلامی برای ازدواج بدون اجازه ولی کودک، مجازات ۶ ماه تا ۲ سال حبس را در نظر گرفت.