اقتصاد۲۴- مدرسه برای بسیاری از ما یادآور کلاسهای کشدار، تکالیف گیجکننده و لحظات ملالآور و استرسزاست که به مدد زنگهای تفریح هرچند کوتاه و زنگ پایان و بیقراری برای رسیدن به خانه کمی قابل تحمل میشد. اما چرا با وجود تمام فایدههایش، این مکان هنوز جایی خوشایند و لذتبخش نیست؟ چرا دانشآموزان دوست ندارند تن به کلاس و درس و مشق بدهند؟ در دل این پرسشها، واقعیتی تلخ نهفته است؛ شاید دیگر نمیتوان دانشآموزان این نسل را به یادگیری در فضایی کسلکننده و دلگیر سنجاق کرد. مدارس فرسوده و قدیمی که دیوارهایشان از رنگ و شوق خالی است و به جای الهامبخشی، حس یأس و ناامیدی را منتقل، چراغ یادگیری را خاموش و دانشآموزان را به جای کاوش و خلاقیت، در دنیای خمودگی و ملالت محبوس میکنند.
حال زنگ آغاز سال تحصیلی در حالی به صدا درآمده که طبق آمارهای رسمی سیستم آموزشی از یک سو با کمبود مدارس و از سوی دیگر با تخریبی بودن حدود ۳۰ درصد مدارس فعلی روبه روست که اگر تدبیری برای آن اندیشیده نشود، طی سالهای آتی، با بحران و مشکلات زیادی مواجه خواهد شد.
فرسودگی مدارس؛ ریشه در سالها غفلت
وضعیت مدارس در ایران به نقطه بحرانی رسیده است؛ بیش از ۷۰ هزار کلاس درس به مقاومسازی فوری نیاز دارند و ۳۰ هزار کلاس دیگر به تخریب و بازسازی کامل نیازمندند. با توجه به اینکه عمر مفید یک مدرسه معمولاً ۵۰ سال تخمین زده میشود، فقدان نگهداری و تعمیرات اصولی باعث شده تا این مراکز آموزشی در وضعیت نامناسبی قرار بگیرند.
استانهای پرجمعیت مانند تهران، البرز و خراسان رضوی بهویژه در معرض این مشکل هستند. در این مناطق، ساخت و سازهای بیرویه بدون در نظر گرفتن نیازهای آموزشی انجام شده است. طبق ماده ۱۸ قانون شوراهای آموزش و پرورش، برای هر ۲۰۰ واحد مسکونی باید یک مدرسه ۱۲ کلاسه تأسیس شود، اما این قانون در بسیاری از پروژههای مسکن مهر به فراموشی سپرده شده و به تشدید بحران آموزشی کمک کرده است.
در سمنان، به رغم احداث ۸۰۰۰ واحد مسکونی در شاهرود و ۱۲ هزار واحد دیگر در مناطق مختلف، کمبود مدارس به وضوح احساس میشود. در حالی که ۳۰ درصد از مدارس این استان فرسودهاند، عدم توجه به قانون مدرسهسازی آینده آموزشی این منطقه را تهدید میکند.
بیشتر بخوانید: تهدید آینده با تهدید آموزش و پرورش / بحران در آموزش و پرورش سازی که صدایش فردا شنیده میشود
مدیرکل نوسازی و توسعه مدارس سمنان اعلام کرده که ۱۰۰۰ میلیارد تومان برای نوسازی مدارس در سفر رئیسجمهور اختصاص یافته و خیرین نیز ۳۳۰ میلیارد تومان برای ساخت مدارس متعهد شدهاند.
در کردستان، اما اوضاع نگرانکننده است؛ معاون عمرانی استانداری از کمبود ۲۷۷ هزار متر مربع فضای آموزشی خبر میدهد و به تلاشها برای حل این مشکل اشاره میکند. در البرز نیز، رئیس مجمع خیرین مدرسهساز از کمبود ۷۰۰۰ کلاس درس سخن میگوید و بر ضرورت نگاه ملی برای تأمین نیازهای آموزشی تأکید میکند.
این شرایط بهخوبی نشاندهنده ناکارآمدی در برنامهریزی آموزشی است. دانشآموزان در فضاهای ناکافی و نامناسب به تحصیل میپردازند و این مسأله میتواند به آینده آنها و کشور آسیب جدی برساند. اکنون زمان آن است که نهادهای دولتی با تدابیر موثر به این چالش بپردازند و زیرساختهای آموزشی را بهبود بخشند.
در جستجوی سرانه فراموششده فضای آموزشی
آمارهای جهانی نشان میدهد که متوسط فضای آموزشی مورد نیاز برای هر دانشآموز باید حداقل ۸ متر مربع باشد. میانگین این عدد در جهان ۱۰ متر مربع به بالا است. اما در ایران، به ویژه در برخی استانها، سرانه فضای آموزشی برای هر دانشآموز به کمتر از ۲ متر مربع کاهش یافته است. به عنوان مثال، در استان تهران، سرانه فضای آموزشی بهطور میانگین ۲.۲ متر مربع است و در برخی مناطق این عدد به طرز نگرانکنندهای به ۱ متر مربع نیز میرسد.
این در حالی است که کشورهایی مانند ژاپن، فنلاند، یا آلمان که الگوهای جهانی در زمینه آموزش به شمار میروند، نه تنها به فضای آموزشی مناسب بلکه به کیفیت آن نیز اهمیت فراوان میدهند. در این کشورها، مدارس نهتنها بهطور منظم نوسازی میشوند، بلکه مجهز به آخرین تکنولوژیهای آموزشی هستند؛ اما ایران نهتنها با کمبود فضای آموزشی بلکه با مشکل فرسودگی ساختمانهای آموزشی نیز مواجه است.
مدارس ویران؛ نظام آموزشی سرگردان
حقیقت تلخ این است که امروز مدارس ایران تنها مکانی برای یادگیری نیستند، بلکه به مرکزی برای نمایش کمبودها و ناکارآمدیها تبدیل شدهاند. نهتنها بیش از ۳۰ درصد مدارس ایران فرسوده و تخریبی هستند، بلکه همین مدارس هم به دلیل کمبود کلاسها و امکانات، به صورت دوشیفت و گاهی حتی سه شیفت اداره میشوند.
در استانی مانند سمنان، با وجود اینکه در سفرهای استانی رئیس جمهور مبالغ قابل توجهی برای ساخت و نوسازی مدارس اختصاص یافته، همچنان کمبود مدرسه و کلاس درس به شدت احساس میشود. مسئولان این استان پیشبینی میکنند که اگر به زودی اقدامی جدی در این زمینه صورت نگیرد، طی چند سال آینده با بحرانی بزرگتر مواجه خواهند شد.
خیّرین؛ ناجیان موقت یا دائمی؟
یکی از امیدهای اصلی آموزش و پرورش برای حل بحران کمبود مدارس، خیرین مدرسهساز هستند. براساس آمارها، ۴۰ درصد مدارس کشور با کمکهای خیرین ساخته شدهاند. در برخی استانها مانند تهران، بیش از ۱۳۰۰ مدرسه با مشارکت خیرین احداث شده است. با این حال، نقش دولت در این زمینه هنوز ناکافی به نظر میرسد. نکته اینجاست که خیرین نمیتوانند به تنهایی مشکل کمبود مدارس را حل کنند. نیاز به یک برنامه جامع و منسجم از سوی دولت وجود دارد که نه تنها به ساخت مدارس جدید بلکه به نوسازی مدارس فرسوده نیز توجه کند.
آموزش بدون تغذیه؛ یک بحران پنهان
تغذیه رایگان در مدارس ایران بیش از نیم قرن سابقه دارد. از نان و کره تا میوه و آجیل، اقلامی بود که طبق تعریف پدران و مادران دهه ۴۰ تا ۵۰ در مدارس به عنوان تغذیه به دانشآموزان داده میشد. در دهه ۵۰، افزایش درآمدهای نفتی تأثیر قابل توجهی بر وضعیت تغذیه خانوادهها داشت و بهبود شرایط غذایی را به همراه آورد. در سال ۱۳۵۵، به منظور حمایت از سلامت کودکان، طرحی برای ارائه تغذیه رایگان در مدارس و همچنین برای شیرخوارگان تا دو سالگی، همراه با مادرانشان، معرفی شد. این برنامه به عنوان یکی از ارکان «انقلاب سفید» شناخته میشد و به طور رسمی تمامی دانشآموزان را تحت پوشش قرار میداد. به واسطه این طرح، هر روز یک وعده غذایی شامل شیر، بیسکویت و میوه به بیش از ۶ میلیون دانشآموز ارائه میشد. پس از انقلاب نیز این رویه جسته و گریخته ادامه داشت.
در سال جاری، اما این مهم منوط به ارائه بودجه بیشتر شده است! درحالی که طبق ادعای یکی از نمایندگان مجلس، تغذیه یک مدرسه غیرانتفاعی در بهترین رستورانهای تهران هم سرو نمیشود، اما بی توجهی این مقام مسئول و دیگرانی چون او به سرنوشت تغذیه در مدارس که حدود یک دهه است وعده آن داده میشود، نیز جالب توجه است. تورم افسارگسیخته و گرانی مواد غذایی در سال جاری باعث شده کالاهایی مانند مرغ و گوشت و لبنیات و میوه از سبد کالای دهکهای پایین جامعه به تدریج حذف شوند. در این میان کودکان که نیاز بیشتری به مواد غذایی به خصوص مواد پروتئینی و سبزی و میوه دارند، از رشد طبیعی بازمیمانند. دادن یک وعده غذای گرم در روز به دانشآموزان محروم از طرف مدرسه میتواند تا حدودی اثرات وخیم سوءتغذیه بر کودکان را کاهش دهد.
سرانه امکانات آموزشی؛ از استاندارد جهانی تا واقعیت ایران
همانطور که اشاره شد، سرانه فضای آموزشی در بسیاری از کشورهای به ۸ تا ۱۰ متر مربع میرسد، اما این تنها یک بخش از ماجراست. سرانه امکانات آموزشی شامل دسترسی به تکنولوژیهای آموزشی، آزمایشگاهها، کتابخانههای مجهز و خدمات روانشناسی و مشاوره نیز باید در نظر گرفته شود.
بهعنوان مثال، در کشورهای پیشرفته مانند فنلاند، سرانه فضای آموزشی به ۱۲ متر مربع برای هر دانشآموز میرسد و مدارس به آخرین تکنولوژیهای آموزشی، از جمله تختههای هوشمند، تبلتهای آموزشی و اینترنت پرسرعت مجهز هستند. بر اساس آمار سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD)، ۹۰ درصد از مدارس در این کشورها به منابع دیجیتال و دسترسی به اینترنت بهرهمندند.
بیشتر بخوانید: معلمی در ایران، شغلی شریف با درآمد نحیف!/ مقایسه حقوق اسفبار معلمان در ایران با سایر کشورها
در مقایسه، در ایران بخش قابل توجهی از مدارس به ابتداییترین امکانات، مانند کتابخانه یا آزمایشگاههای علمی، دسترسی ندارند. کتابخانهها عملا کارایی ندارند و استفاده فرعی میشوند. همچنین بیش از ۴۰ درصد از دانشآموزان در مناطق روستایی به امکانات آموزشی اولیه، مانند اینترنت و کامپیوتر، دسترسی ندارند. این کمبودها نه تنها بر کیفیت آموزش تأثیر میگذارد، بلکه توانایی دانشآموزان برای رقابت در دنیای مدرن را نیز محدود میکند.
علاوه بر این، خدمات روانشناسی و مشاوره نیز در بسیاری از مدارس ایرانی بهخوبی فراهم نشده است. این امر نشاندهنده ناتوانی در سرمایهگذاری در آینده کشور و عدم توجه به نیازهای جامع و چندبعدی دانشآموزان است.
کلام آخر؛ آیندهای درخشان یا ادامه تاریکی؟!
همهگیری کرونا و تعطیلی مدارس در سراسر جهان نشان داد که چقدر زیرساختهای آموزشی در کشورهای مختلف اهمیت دارند. در حالی که بسیاری از کشورها توانستند بهسرعت به آموزش آنلاین و از راه دور روی بیاورند، ایران به دلیل کمبود امکانات و ضعف زیرساختهای آموزشی، با مشکلات فراوانی مواجه شد. اکنون که جهان در حال بازگشت به آموزش حضوری است، ایران همچنان با بحران کمبود مدارس، معلمان و امکانات دستوپنجه نرم میکند.
برای حل این بحران، نیاز به یک برنامه جامع و بلندمدت وجود دارد که نهتنها به ساخت مدارس جدید بلکه به بهبود کیفیت آموزش نیز توجه کند. اگرچه کمبود کلاسهای درس، فرسودگی مدارس و کاهش امکانات آموزشی تنها بخشی از مشکلات آموزش و پرورش در ایران هستند، اما این مشکلات میتوانند تأثیرات عمیقی بر آینده کشور داشته باشند. دانشآموزانی که در چنین شرایطی تحصیل میکنند، چگونه میتوانند در آینده به افراد موفق، خلاق و توانمند تبدیل شوند؟ آموزش و پرورش نیاز به یک تحول اساسی دارد، تحولی که نه تنها بر روی کاغذ بلکه در عمل نیز اجرایی شود.