تاریخ انتشار: ۰۸:۰۰ - ۲۱ مهر ۱۴۰۳
اقتصاد ۲۴ بررسی می‌کند؛

سینمای ایران روی کاکل کمدی‌ها؛ الباقی ژانر‌ها هیچ! / سینمایی دور از هنر و در خدمت اسکناس! / چطور سینمای اجتماعی به دوره رکود وارد شد؟

تولیدات سینمایی ایران اکنون با بحران رکود مواجه است. از یک سو، سینماگران مستقل برای تامین منابع مالی برای تولید فیلم‌های خود مشکلایتدارند و این به تدریج منجر به کاهش تولیدات مستقل می‌شود. از سوی دیگر، تحریم‌ها و ممنوع‌الکاری‌های گسترده، عرصه را بر تولیدکنندگان آثار تنگ کرده است. مساله، هم امکان سرمایه‌سوزی در صورت محدودیت و توقیف است و هم کمبود بازیگران!

اقتصاد۲۴- سینمای ایران زمانی تصویری از عمق زندگی اجتماعی بود؛ تلاقی هنرمندانه‌ای که واقعیت‌های جامعه را در قاب نقره‌ای به نمایش می‌گذاشت. اما این روزها، سینما به‌جای آنکه بازتابی از جامعه باشد، بیشتر به دنبال بازتاب اسکناس‌هاست. هنر هفتم، که زمانی رسالتی فراتر از سرگرمی داشت، اکنون در پی نجات خود، چرخ‌هایش را در مسیر تجاری‌سازی به حرکت درآورده است.

فروش ۹۸۱ میلیارد تومانی امسال سینما، که بیشتر مدیون چند کمدی پرطرفدار است، گواه این تغییر مسیر است. این نه تنها نشانه‌ای از موفقیت، بلکه علامتی از تحولی است که ریشه‌های سینمای اجتماعی را کم‌رنگ کرده است. این همان مسیری بود که مدیران سینمای ایران پس از پشت سر گذاشتن حوادث سیاسی و اجتماعی طی دو دهه اخیر، پیش گرفتند؛ پناه بردن به ژانر کمدی برای نجات!

مسیری که بخش گسترده‌ای از جامعه نیز خواسته یا ناخواسته به آن پیوست و در دوره‌هایی خاص، سقوط ژانر اجتماعی و صعود ژانر کمدی حاصل شد. همین حالا بیش از ۵۰ درصد گیشه در تصرف آثار کمدی است و به نظر می‌رسد سایر ژانرها، خارج از گود باشند و در حقیقت آنچه در دو سال اخیر به عنوان آمار درخشان فروش سینمای ایران از آن یاد می‌شود بدون کمدی‌های بزن و بکوب و حتی گاه پهلو زده به فیلم فارسی تقریبا اصلا وجود ندارد.

تحول ژانری و فروپاشی سینمای اجتماعی

به گزارش اقتصاد ۲۴، با توجه به شرایط اقتصادی و تورم که حتی بهای سینما رفتن را هم گزاف کرده، مخاطب ترجیح می‌دهد لحظاتی خود را از بن‌بست‌ها و گرفتاری‌های متعدد زندگی بیرون بکشد. کم رنگ شدن تولید فیلم با مضامین مختلف ذیل سایه سنگین آثار طنز، ره آوردی جز کوچ فیلمسازان به ساخت چنین فیلم‌هایی ندارد. حالا گویی، در سینمای ما، مرز بین ژانر کمدی و هجو به طور آشکار نامرئی شده است. گویی هدف اصلی تولید کمدی‌ها، صرفاً پر کردن زمان تماشاگران و خارج کردن ذهن آن‌ها از دغدغه‌ها و معضلات جامعه است. روندی که طراحان این روند اکران، به خوبی از آن آگاه و تنها به دنبال اشباع اهداف تجاری و سیاسی خود هستند.

با همین فرمول، «تگزاس۳» ساخته مسعود اطیابی ۲۴۳ میلیارد تومان، «تمساح خونی» به کارگردانی جواد عزتی ۱۶۸ میلیارد تومان، «مست عشق» ساخته حسن فتحی ۱۲۰ میلیارد تومان، «خجالت نکش۲» ساخته رضا مقصودی ۸۶ میلیارد تومان، «پول و پارتی» به کارگردانی سعید سهیلی ۸۴ میلیارد تومان و «سال گربه» ساخته مصطفی تقی‌زاده ۶۴ میلیارد تومان فروختند. آنچه واضح است جز یک فیلم، ۵ فیلم اول جدول اکران، کمدی هستند.


بیشتر بخوانید: نامه سرگشاده شورای عالی تهیه‌کنندگان سینمای ایران به وزیر تازه؛ دشواری‌های سازمان سینمایی در عصر جدید


حذف همین پنج اثر از جدول اکران، رقم فروش گیشه را به ۳۳۶ میلیارد تومان می‌رساند. ۳۳۶ میلیارد از ۹۸۱ میلیارد تومان! بماند که جز این پنج فیلم، «قیف»، «مفت‌بر»، «ملاقات با جادوگر»، «قلهک»، نیز کمدی هستند و حذف این آثار نیز، ۶۰ میلیارد تومان دیگر از گیشه کم می‌کند.

به این ترتیب ۲۷۶ میلیارد تومان باقی‌مانده، مجموع فروش ۳۲ اثر در ژانر‌های اجتماعی، دفاع مقدس و کودک است. پرفروش‌ترین فیلم اجتماعی جدول اکران، «بی‌بدن» ساخته مرتضی علیزاده است که ۴۶ میلیارد تومان فروخت. لازم به ذکر است که صدرنشینی فیلم‌های کمدی اتفاقی بی‌سابقه در فروش سالانه سینما نیست و فیلم‌های طنز در دوره‌های مختلف نیز عنوان پرفروش‌ترین سال را از آن خود کرده‌اند.

اما شاید در کمتر دوره‌ای بوده است که سینمای اجتماعی ایران در چنین شرایط بحرانی قرار گرفته باشد. از یاد نبریم که در همین سینما، فیلم‌های اصغر فرهادی، فریدون جیرانی، سعید روستایی، مرحوم داریوش مهرجویی، ابراهیم حاتمی کیا و ... بسیاری دیگر از کارگردانان اجتماعی ساز و یا درام ساز سینمای ایران بار‌ها توانسته بود سینمای کمدی را پشت سر بگذارد.

کمدی یا هجو، مساله این است!

حالا دیگر گویی قرن‌ها از کمدی‌های ارزشمندی، چون «اجاره نشین‌ها»، «آدم‌برفی»، «مارمولک»، «مهمان مامان»، «دایره زنگی» و «ورود آقایان ممنوع» گذشته است. روزگاری که ژانر کمدی هنوز به سیرک بدل نشده بود، سینمایی که حتی در کمدی‌ترین شمایل خود، دست‌کم با مکتب بنیانگذاران کمدی مانند چارلی چاپلین، باستر کیتون، هارولد لوید، لورل و هاردی، توانست تلخی‌ها و نازیبایی‌های اجتماعی را با افکار خنده‌دار و داستان‌های جذابی ترکیب کند تا تماشاگر به این مسائل عمیق‌تر فکر کند. اما حالا گویی، در سینمای ما، مرز بین ژانر کمدی و هجو به طور آشکار نامرئی شده است. گویی هدف اصلی تولید کمدی‌ها، صرفاً پر کردن زمان تماشاگران و خارج کردن ذهن آن‌ها از دغدغه‌ها و معضلات جامعه است. روندی که طراحان این روند اکران، به خوبی از آن آگاه و تنها به دنبال اشباع اهداف تجاری و سیاسی خود هستند.

سینما روی خط فیلم‌سوزی

صنعت سینما در ایران همچنان با چالش‌ها و مسائلی مواجه است که نیاز به توجه و راهکار‌های جدی دارد. در حال حاضر، ۳۸ فیلم در سراسر کشور در سالن‌های سینما نمایش داده می‌شوند. این تعداد فیلم در حدود ۷۰۰ سالن سینمایی کشور اکران می‌شوند. به این ترتیب اگر عدالت در اکران رعایت شود و سینماداران نیز به مساوات قائل باشند، سهم هر فیلم تقریبا ۱۸ سالن خواهد بود.


بیشتر بخوانید: فروش سینمای ایران در سال ۱۴۰۲ چقدر بود؟


اما واقعیت آماری این است که بسیاری از سالن‌های سینمایی کشور تک‌سالنه یا دوسالنه هستند و نمی‌توانند تعداد زیادی از این تعداد فیلم را نمایش دهند و مشخصا چند فیلم به‌خصوص را اکران می‌کنند. از طرفی، زمانی که تعداد فیلم‌های اکران هفتگی افزایش می‌یابد، سینمای سرگروه بی‌ارزش می‌شود و در نتیجه، سینماداران نیز هیچ الزامی برای نمایش فیلم سرگروه خود نمی‌بینند. این موضوع منجر به فیلم‌سوزی می‌شود و به این معناست که بسیاری از فیلم‌ها به خاطر نبود سالن‌های کافی برای نمایش، به خاک سپرده می‌شوند.  از آن جایی که تعدادی از فیلم‌ها فروش خوبی دارند و همچنان تعدادی دیگر اکران می‌شوند، این موضوع موجب می‌شود که سالن‌های موجود به اشباع برسند و ضریب صندلی‌هایی که در اختیار دارند، پایین بیاید.

معضلات پیش رو سینمای ایران

تولیدات سینمایی ایران اکنون با بحران رکود مواجه است. از یک سو، سینماگران مستقل برای تامین منابع مالی برای تولید فیلم‌های خود مشکلاتی دارند و این به تدریج منجر به کاهش تولیدات مستقل می‌شود. از سوی دیگر، تحریم‌ها و ممنوع‌الکاری‌های گسترده، عرصه را بر تولیدکنندگان آثار تنگ کرده است. مساله، هم امکان سرمایه‌سوزی در صورت محدودیت و توقیف است و هم کمبود بازیگران!

بسیاری از سینماگران مستقل به دلیل محتوای جسورانه یا نقد‌های اجتماعی و سیاسی که در آثار خود مطرح می‌کنند، تحت فشار قرار گرفته و خودخواسته یا به اجبار به انزوا رفته‌اند، روندی که دورنمای روشنی از سینمای صدساله این مرز و بوم که بخشی از هویت هر ایرانی است، به چشم نمی‌خورد. برای این سینما نگرانیم، نگران...

ارسال نظر