تاریخ انتشار: ۱۵:۴۰ - ۰۵ آذر ۱۴۰۳

ردپای زن جوان در قتل عمد پسرخاله‌اش

قاتل یک جوان در پرونده قتل عمدی با خودرو به قصاص محکوم شد و همسر صیغه‌ای او که دخترخاله مقتول بود نیز محاکمه شد.

اقتصاد ۲۴ - فروردین سال ۱۴۰۱ خبر فوت مرد جوانی در تصادف با یک نیسان به پلیس اعلام شد. با شروع تحقیقات مشخص شد راننده نیسان به عمد مرد جوان را زیر گرفته و کشته است.

با شناسایی راننده نیسان آبی مشخص شد وی همسر موقت دخترخاله مقتول است. متهم در بازجویی‌ها گفت: همسرم با پسرخاله‌اش اختلاف داشت. چند روز قبل او از من خواست پسرخاله‌اش را بکشم و من هم با ماشین به او زدم.

پس از اعتراف متهم همسر او نیز بازداشت شد، اما ادعا کرد نقشی در قتل پسرخاله‌اش نداشته است.

با تکمیل تحقیقات، برای مرد جوان به اتهام قتل عمد و برای همسرش به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه همسر مقتول به عنوان قیم ۲ فرزند صغیرش درخواست قصاص کرد.

سپس راننده نیسان به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمدی مدعی شد تصادف غیرعمد و ناخواسته بوده است.

بعد از دفاعیات متهم، همسرش مریم به جایگاه رفت و گفت: اختلاف من و مقتول به این خاطر بود که او پشت سرم حرف‌های نامربوط زده بود. او با شوهر سابقم رابطه داشت و به خانه فساد شوهر سابقم می‌رفت و آنجا مواد مخدر مصرف می‌کرد. او ماجرای ازدواج موقت مرا به همه گفته بود و من نمی‌خواستم بستگانم این موضوع را بدانند.

قاضی از مریم پرسید: همسرت ادعا می‌کند که شما از او خواسته بودی پسرخاله‌ات را بکشد.

متهم جواب داد: من اصلا در جریان ماجرا نبودم. مادرم موضوع تصادف را تلفنی به من گفت. من هم به همسرم تلفن زدم که او گفت من او را زیر گرفته‌ام.

در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده، مرد جوان را به قصاص محکوم کردند. اما مریم از اتهامش تبرئه شد.

حکم صادره در دیوان عالی کشور تحت بررسی قرار گرفت و قضات دیوان حکم قصاص را تأیید کردند، اما حکم تبرئه مریم شکسته شد و مقرر شد وی بار دیگر در شعبه ۵ (هم‌عرض) به اتهام معاونت در قتل پای میز محاکمه بایستد.

در این جلسه مریم در تشریح جزئیات زندگی‌اش گفت: من با پسرخاله‌ام و همسرش که او هم دخترخاله‌ام بود هیچ ارتباطی نداشتم و ۱۵ سال بود آنها را ندیده بودم. ولی هر بار که شوهر سابقم با من تماس می‌گرفت، می‌گفت پسرخاله‌ات پشت سرت حرف‌های نامربوط می‌زند. من از شنیدن حرف‌های او عصبانی شدم. به همین خاطر با زن مقتول تماس گرفتم و گلایه کردم.

وی ادامه داد: شب وقتی شوهرم از سر کار آمد و دید ناراحت هستم، پیگیر ماجرا شد و من هم موضوع را برایش تعریف کردم. او هم گفت با پسرخاله‌ام صحبت می‌کند و بعد هم از خانه بیرون رفت. من اصلا از ماجرای قتل او اطلاع نداشتم و اتهام معاونت در قتل را قبول ندارم.

منبع: جامعه24
ارسال نظر