به بازیهای بیرو در همین یک سال و نیم اخیر توجه کنید؛ آخرین بار چه زمانی را به یاد دارید که او در پرسپولیس، تیم ملی و همین تراکتور ناجی تیمش شده باشد؟ سالهاست از مهار پنالتی کریس رونالدو و سیو لحظات آخری برابر ژاوی میگذرد، اما آیا او باید همچنان نان آن دو، سه صحنه شاخص در دوران بازیاش را بخورد؟ اگر بازیهای فصل قبل پرسپولیس را مرور کنید، بیطرفانه باید گفت بیرو کمرنگترین نقش ممکن در قهرمانی را داشت و خیلی مواقع تبدیل به پاشنه آشیل تیمش شده بود. همین اتفاق در تیم ملی هم رخ داد و به جز جدال برابر هنگکنگ بینام و نشان، او کلینشیتی در خلال جام ملتهای آسیا ثبت نکرد. اوضاع و احوال این روزهای آقای شماره یک هم که نیازی به بازگویی ندارد و او دیگر همان مزیت نسبی گل بد نخوردن را هم از دست داده. زمانی بود که سیستم دفاعی و مستحکم ساخته دست کارلوس کیروش در تیم ملی حیات داشت و پرسپولیس برانکو هم به کمتر رقیبی باج میداد و همین شد ثبت آمار بالای کلینشیت؛ با احترام، اگر قرار بود بیرو در زمان زوج بنگر-نورمحمدی درون دروازه پرسپولیس بایستد چه اتفاقی رخ میداد؟ کما اینکه نمونه زنده آن را در تیم ملی امیر قلعهنویی شاهد هستیم! بیرانوند این روزها دروازهبانی است که به اندازه یک گلر اروپایی از تراکتور پول میگیرد، به میزان یک فوق ستاره در رسانهها و فضای مجازی مورد تایید است و در حد یک بازیکن قهرمان جهان ادعا دارد، اما وقتی سطح واقعی او مشخص شد که حتی توانایی تاب آوردن در لیگهای درجه سوم و چهارم اروپا را هم نداشت!