اقتصاد۲۴- ساعت دوازده ظهر ششم اردیبهشت ۱۴۰۴، لرزشی مهیب در بندرعباس نه از زمین، که از قلبِ شریان تجارت ایران سربرآورد. انفجار در اسکله شهید رجایی، ابرهای سمی را به آسمان فرستاد، اما واقعیتِ پنهان در پسِ آن، فرسودگی سیستمی بود که سالها در سکوتِ مرگبارِ مسئولان پنهان شده بود. رسانهها با جملهٔ «آمار تلفات نامشخص است» پرده از دروازهٔ ابهامی برداشتند که هر فاجعهای را به معمایی بیپاسخ تبدیل میکند.
۷۰ کشته (طبق اعلام رسمی)، ۶ مفقود، و هزاران مجروح تنها نمادِ دردِ انسانی نیستند؛ نوکِ کوه یخِ فروپاشیِ زیرساختی هستند که خطوط ریلیِ فروریخته و جرثقیلهای واژگون، موزهای از بیتوجهی به نمایش گذاشتند. سکوتِ نهادها در توجیه علتِ «نامعلوم» انفجار، پرسشی تلخ را برجای میگذارد: آیا امنیتِ ملی، قربانیِ ناامنیِ مدیریتی شده است؟
تأسیس بندر رجایی در سال ۱۳۴۹ با آرمانِ اتصال ایران به بازارهای جهانی آغاز شد، اما امروز این نمادِ تجارت، روایتگرِ دور باطلِ توسعهٔ شتابزده و ناپایدار است. جنگ ایران و عراق، نخستین ضربه را به پیکرهٔ این بندر وارد کرد، اما بازسازیِ دهههای ۷۰ و ۸۰ نیز نتوانست زخمِ فقدانِ «مدیریت ریسک» را التیام بخشد.
سرمایهگذاریهای کلان در افزایش ظرفیت عملیاتی تا ۹۰ میلیون تن در سال، هرگز همراه با تدبیر برای بحرانهای پیشبینی نشده نبود. حالا، جایگاهِ رجایی به عنوانِ قطب ۷۰ درصدی تجارت خارجی ایران، با انحراف کشتیها به بندر امام خمینی، به اعترافی تلخ از فروپاشیِ شریانهای حیاتی تبدیل شده است. گویی تاریخِ اقتصادی ایران، حلقهایست از تکرارِ اشتباهات؛ توسعهٔ کمّی، بیآنکه کیفیت یا ایمنی را جدی بگیرد.
رقمِ ۷۷ میلیون تن جابهجایی کالا در ۱۱ ماه نخست ۱۴۰۳، یا ظرفیتِ ۶ میلیون TEU کانتینری، نه نشانهٔ اقتدار، که هشداری است از تمرکزِ خطر در نقطهای واحد.
شبکهای با ۸۰ پایانهٔ بینالمللی که نیمی از تجارت ایران را میچرخاند، امروز با اختلالی غیرقابل جبران، زنجیرهٔ تأمین را به مرزِ فروپاشی کشانده است. افزایش ۲۲ درصدی ترانزیت کالاهای غیرنفتی در کنار کاهشِ رقابتیِ ظرفیت نسبت به جبل علی و صحار، تناقضی دردناک را فریاد میزند: رشدِ آماریِ تجارت، بدونِ پشتوانهٔ امنیتی، جز آتشبازیِ مرگبار نیست. آمارِ ۴۰ میلیون تن صادرات هدفمند نیز نتوانسته مانع از آن شود که یک انفجار، دستاوردهای دههها را در چشمبرهم زدنی خاکستر کند.
بیشتر بخوانید:کارنامه مدیریت بحران پس از نفجار بندر رجایی؛ از بیاطلاع گذاشتن مردم و عدم تخلیه تا ازدحام انبوه شبهمسئولان
از طرفی همزمانیِ انفجار مهیب در بندر رجایی با دور تازه مذاکرات ایران و آمریکا، پرسشهایی جدی دربارهٔ پیامدهای امنیتی و اقتصادی این «تقارن زمانی» به وجود آورده است. این رویداد در شرایطی رخ داده که دولت ایران بر بهبود روابط بینالمللی و رفع تحریمها تاکید دارد، اما آشکار میسازد که زیرساختهای حیاتی کشور چگونه در معرض تهدیدهای پیشبینی نشده قرار دارند. تا زمانی که عقلانیتِ فنی قربانیِ تصمیمگیریهای مقطعی میشود، هر آتشسوزی میتواند به فاجعه بدل گردد. انفجار رجایی پایان ماجرا نیست؛ آغازِ دور جدیدی از سوالاتی است که پاسخشان را تنها در گورستانِ «توسعهٔ ناپایدار» میتوان یافت.
منبع: امتداد