اقتصاد۲۴- در دل صخرههای آیاپیر ایذه، کوچکترین نقشبرجسته ایلامی کشف شد؛ پادشاهی چهارهزارساله که بر تخت نشسته و «ناهونته، خدای خورشید و عدالت» را نیایش میکند. باستانشناسانی که چهارسال پیش برای پیمایش آثار باستانی راهی ایذه خوزستان شده بودند، آن را بهصورت اتفاقی دیدند تا پس از چهارهزار سال، صدای گمشده این پادشاه، در زمانه ما شنیده شود. نامش را گذاشتند: «نویافته ایلامی»؛ پادشاهی که در حال نیایش خدای عدالت است. حالا با این کشف جدید، سیزدهمین نقش ایلامی ایذه قرار است روزنهای شود به سنتهای نیایشی و هنر صخرهای این دوران ناشناخته. البته اگر مسئولان مربوطه در وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی برنامهای برای حفاظت از آن داشته باشند.
ماجرای این کشف از زمانی شروع شد که «حسین فیضی»، مدرس دانشکده باستانشناسی شوش، بههمراه «ایوب سلطانی»، مدیر پایگاه مسجدسلیمان و دانشجوی دکتری باستانشناسی، «فرزاد نجفی»، کارشناس ارشد باستانشناسی و «مهدی فرجی»، مدیر پایگاه آیاپیر ایذه، راهی پیمایش باستانشناسی منطقه ایذه شدند و به «الهک» یا همان «آیاپیر» کهن رسیدند. در این مسیر آنها اشکفتها، صخرهها و نادیدههای این منطقه باستانی محصورشده در میان طبیعتی افسونگر را درنوردیدند، تا اینکه در یک روز آفتابی نزدیک محوطه «اشکفت سلمان»، زیر یک طاق، در مجاورت یک چشمه برای نخستینبار این نقشبرجسته را دیدند و عملیات شناسایی و پژوهش برای پیدا کردن رازهای آن را آغاز کردند. این نقشبرجسته که بود؟ چرا این شخصیت را روی این سنگ حک کرده بودند؟ چرا این اندازه کوچک بود که با چشم غیرمسلح دیده نمیشد؟
دوره پر راز و رمز پیشاهخامنشی
پیش از اینکه به رازهای این اثر بپردازیم، با هم سفری به چهارهزار سال پیش میرویم؛ به دوران «ایلام» یا به نگارش برخی دیگر از باستانشناسان «عیلام». این دوره را یکی از مهمترین دوران تاریخی ایران میدانند؛ تاریخی که به پیش از هخامنشیان برمیگردد و با قدرت رسیدن داریوش اول بسیار ضعیف میشوند. ایران را معمولاً از این سلسله یعنی هخامنشیان بهبعد میشناسند و بعد از دوران ساسانی. درحالیکه عصر ایلامیان بهرغم اهمیت آن، نهفقط برای مردم جهان بلکه برای ایرانیان کمتر شناختهشده است. برخی از کارشناسان و باستانشناسان دلیل اینهمه بیمهری را نبود برنامه مشخص باستانشناسی برای رسیدن به لایههای پنهان تمدنی ایران میدانند. باوجوداین، نکته شاخص این دوران براساس کشف الهههای قدرتمند در محوطههای باستانی همچون «چغازنبیل» این است که زنان از اقتدار بسیاری برخوردار بودند و حتی میتوان آن را دوران «زنسالاری» نامید. البته باید ذهنتان را از عصر کنونی به سرزمینهای پهناوری ببرید که بهصورت اقماری و حکمرانیهای کوچک اداره میشد. در همین دوران دودمان «شیماشکی» هم فرمانروایی میکردند. همه اینها قرار است به ما سرنخهایی بدهند برای شناخت بهتر «نویافته ایلامی ایذه».
آیاپیر کهن کجاست؟
یکی دیگر از مسائلی که به درک ما از این نقش کمک میکند، این است که در کجا پیدا شده. بنا بهگفته باستانشناسان کاشف آن، این نقش در این منطقه جغرافیایی یافته شده است: الهک منطقهای در آیاپیر کهن. این منطقه بهسبب موقعیت استراتژیک، راههای باستانی، منابع آبی و تعدد محوطههای تاریخی اهمیت ویژهای دارد. منطقه آیاپیر (Ayapir) بهعنوان یکی از کانونهای سیاسی در دوره ایلام میانه (حدود ۱۵۰۰-۱۰۰۰ ق. م) در متون اداری شوش شناخته میشود. این حوزه جغرافیایی بهعنوان یک دولتشهر نیمهمستقل تحت حاکمیت ایلام بوده و در کتیبه هنی در کولفرح نیز خبر از موجودیت سیاسی ساختارمند ایلام پس از حمله آشور بانی پال و ادامه آن تا تاجگذاری داریوش اول میدهد. منطقهای پر از رمز و راز که شمایل هر اثری در این منطقه مخاطبان را میخکوب میکند. تاکنون باستانشناسان شناختهشدهای همچون «هنری لایارد»، «جعفر مهرکیان» و «ویتو مسینا» به یافتههای شگفتانگیزی در این منطقه رسیدهاند. حالا این نقش تازه کشفشده باستانشناسان قرار است حرفهای تازهای از این دوره بزند؛ دورهای ناشناخته که با همزیستی طولانی با تمدنهای سومر، بابل، آشور، ماد و پارس بالیده است. باید دید تحقیقات این باستانشناسان چه به ما میگوید؟
پادشاهی با قرص مدوری بالای سر
برپایه تحقیقات پژوهشی که بهدست ما رسیده و در نشریه بینالمللی سینوس پرسیکوس (Sinus Persicus) منتشر شده و همچنین چندین گفتوگو با باستانشناسان کاشف آن، این اثر نویافته اندازه یک کف دست است و کوچکترین نقشبرجسته ایلامی بهشمار میرود که تا امروز کشف شده، آنهم در ابعاد حدودی ۲۶ سانتیمتر. باستانشناسان آن را در بستر طاقمانندی با اندازههای حدود پنج در سه متر رصد کردند.
تحلیل شمایلنگاری و تطبیق ترکیببندی این اثر نشان میدهد با دیگر نقشبرجستهها و مهرهای استوانهای ایلامی و میانرودانی ارتباط معنادارای دارد. از سوی دیگر، پیوند محتوایی آن با آیینهای نیایشی در دربار ایلامیان و ارتباط با سنتهای فرهنگی دودمان شیماشکی یعنی حدود چهارهزار سال پیش در میان است.
باستانشناسانی که این پژوهش را پرداختهاند، در گفتوگو با «پیام ما» آن را اینگونه ترسیم میکنند: «این اثر پیکره مردی بهصورت نیمرخ دارد که در حالت نیایش بر تختی ساده نشسته؛ با سینه تمامرخ، سر نیمرخ و پاهای نیمرخ؛ دست راست بالا، دست چپ بر دسته تخت. در برابر او سکویی پلکانی دیده میشود و بالای سرش قرصی کامل حجاری شده است. بالای سر این اثر، قرص مدوری وجود دارد که احتمالاً نماد خورشید/ناهونته است. دو سکوی پلکانی در مقابل نقش حضور دارد، احتمالاً محل نذورات و هدایا بوده است.»
بیشتر بخوانید:عکس/ بافت تاریخی اردکان و ساخت و ساز غیر متعارف
از دید این باستانشناسان، این اثر میتواند نماد خدای خورشید در ایلام باستان، یعنی «ناهونته» باشد. این باستانشناسان وجود فقدان نشانههای صریح الوهیت ـ-همچون کلاه شاخدار یا نمادهای حیوانی- میگویند: «ترکیب حاضر بیش از آنکه نماد خدایی ایلامی باشد، بازنمایی پادشاهی در حال نیایش است. این اثر با تأکید بر جهتگیری خاص نقش، عناصر نمادین و بستر اجرایی متفاوت، شواهد تازهای از تنوع منطقهای هنر ایلامی و استمرار آن در دوران افول مراکز قدرت ایلام نو فراهم میکند.»
نقش برجسته الهک و ارتباط آن با منظر ایلامی آیاپیر کهن و تحلیل نمادشناختی و گاهنگاری آن در مقایسه با سایر پیکرهها، مهرها، سنگیادمانها و نگارکندها بسیار حائز اهمیت است. تشابه این نگارکند با نقش شماره ۴ «کولفرح»، «خونگ اژدر ۱» و «شهسوار» انکارناپذیر است و بر اهمیت و ارزش آن صحه میگذارد.»
از چه نظر با نقش شماره ۴ کولفرح شباهت دارد؟ این باستانشناسان میگویند: «هر دو نقش مردی نشست بر تخت، احتمالاً شاه یا خدا را نشان میدهند که دست بلندشده دارد. از نظر ابعاد، حالت نشستن و کیفیت حجاری قابلمقایسه با نقوش خونگ اژدر ۱ و شهسوار است. اما جالب است که در این نقش جدید، شخص نشسته در سمت راست است، نه چپ و با نقشهای کورانگون و نقشرستم شباهت دارد. این نقش با مهرهای استوانهای ایلام قدیم و میانرودان (اور، شیماشکی، کاسی) شباهت دارد و نماد خورشید یا ماه بالای مهرهای همدوره تأییدکننده ارتباط فرهنگی میان آنهاست.»
این اثر، اما برخلاف نمونههای شناختهشده ایلامی، چون کولفرح، شهسوار و خونگاژدر، بر بستری از سنگ «کنگلومرای» نامتجانس اجرا شده است. باستانشناسان میگویند ویژگیای که این نویافته را از بقیه نقشبرجستهها جدا میکند، کندن آن روی این نوع سنگ است؛ اما این ویژگی متأسفانه آن را در معرض فرسایش شدید قرار داده است. همین مسئله باعث میشود نیاز بیشتری به حفاظت پیدا کند؛ البته اگر مدیران ارشد وزارتخانه میراثفرهنگی برایشان مهم باشد.
نیازمندیهایی فوری برای نجات پادشاه
بااینحال، هنوز رازهای بسیاری درباره این نویافته وجود دارد. هنوز هم ما دلایل کوچک بودن این اثر را نمیدانیم، شاید بتوانیم اینگونه گمانه بزنیم که این طرح نمونه کوچکی برای طرح بزرگتری بوده است. شاید قرار بوده که این اثر بهصورت پنهان بماند؟ همین ابهامات است که این نقشبرجسته را نیازمند مستندسازی دقیق، اسکن لیزری، فتوگرامتری و کاوشهای نظاممند برای تعیین قطعی هویت و تاریخ آن میکند. از دیدگاه این گروه باستانشناسان: «این کشف میتواند به بازنگری در تاریخ هنر ایلام و پیوند آن با میانرودان کمک کند.»
این باستانشناسان پیشنهاد میدهند: «در پژوهشهای آتی با بهرهگیری از فناوریهای نوین تصویربرداری، بهویژه اسکن سهبعدی و بازسازی دیجیتال، بازخوانی دقیقتر صحنه و تحلیل عناصر فرسایشیافته نقش انجام پذیرد.»
حال باید دید سرانجام این نقشبرجسته کوچک چه میشود؟ آیا این اثر در کنار نقشبرجستههای دیگر ایذه، جهانی میشود و در مسیر محور گردشگری ایران و جهان قرار میگیرد یا سرانجامی نافرجام پیدا میکند؟