اقتصاد۲۴- فرزین سوادکوهی- با ذخایر عظیم گاز طبیعی که ایران را به دومین غول جهانی تبدیل کرده، توسعه صنعت مینی الانجی LNG میتواند کشور را از حاشیه بازار جهانی به خط مقدم صادرات ببرد و با غولهایی، چون آمریکا، قطر و استرالیا به زمین رقابت ببر. اما آیا استعدادهای ژئوپلیتیکی و منابع طبیعی ایران، در برابر چالشهای تحریمی و زیرساختی، کافی است تا به رتبههای برتر برسیم؟ این گزارش، رقابتی را بررسی میکند که میتواند اقتصاد انرژی ایران را دگرگون سازد.
صنعت مینی الانجی، به عنوان شاخهای نوظهور از بازار گاز طبیعی مایع، بر تولید و توزیع LNG در مقیاس کوچک تمرکز دارد و برای تأمین سوخت مناطق دورافتاده، حملونقل دریایی و صنعتی ایدهآل است. این فناوری، با کاهش هزینههای سرمایهای نسبت به پروژههای غولپیکر، رشد سریعی را تجربه میکند. بر اساس برآوردها، بازار جهانی مینی LNG در سال ۲۰۲۵ حدود ۲۲.۱۴ میلیارد دلار ارزش دارد و تا ۲۰۳۰ با نرخ رشد سالانه ترکیبی (CAGR) ۷.۵ درصد به ۳۱.۷۸ میلیارد دلار میرسد.
تخمینهای دیگر، حجم بازار را با CAGR ۱۰.۳۹ درصد، ۱۱.۸۰ میلیارد دلار در ۲۰۲۵ و ۱۹.۳۴ میلیارد در ۲۰۳۰ پیشبینی میکنند، که عمدتاً به دلیل تقاضای روبهرشد در اروپا برای تنوعبخشی به منابع انرژی پس از بحران اوکراین است. رهبران بازار شامل شرکتهایی، چون لینده، وارتسیلا، هانیول، شل، توتالانرژیز و انی هستند، که بر فناوریهای مایعسازی و توزیع تمرکز دارند.
در سطح کشوری، آمریکا، استرالیا و قطر که به "”TtrinityLNG معروف است به بیش از ۶۰ درصد صادرات جهانی LNG را در سال ۲۰۲۳ در اختیار داشتند و پیشبینی میشود تا ۲۰۲۵ این سهم به ۵۰ درصد برسد. آمریکا با تولید بیش از ۱۰۰ میلیارد متر مکعب گاز در سال و صادرات LNG از طریق بنادر تگزاس و لوئیزیانا، پیشتاز است و از انقلاب شیل بهره میبرد. استرالیا، با پروژههای عظیم در غرب کشور، دومین صادرکننده است و قطر، با ذخایر ۲۴ تریلیون متر مکعب (بزرگترین در جهان)، بر بازار آسیا مسلط است و برنامههایی برای افزایش ظرفیت به ۱۲۶ میلیون تن در سال تا ۲۰۲۷ دارد.
مینی ال ان جی ایران، فرصتی برای بازیگران جدید
این کشورها با زیرساختهای پیشرفته، دسترسی به کشتیهای حامل LNG و قراردادهای بلندمدت، رقابت را تشدید کردهاند. با این حال، بازار مینی الانجی، که بر مقیاس کوچکتر تمرکز دارد، فرصتهایی برای بازیگران جدید ایجاد میکند، جایی که هزینههای پایینتر یعنی چیزی در حدود ۲۰۰-۵۰۰ میلیون دلار برای یک واحد، ورود را آسانتر میسازد.
بیشتر بخوانید: آیا صادرات گاز ایران به چین کلید خواهد خورد؟
ایران، با دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان، استعداد عظیمی برای ورود به این عرصه دارد. میدان گازی پارس جنوبی، که یک سوم بزرگترین مخزن گازی جهان را تشکیل میدهد، با ۱۴.۲ تریلیون متر مکعب ذخیره، پتانسیل صادراتی بینظیری فراهم میکند. نرخ موفقیت اکتشاف گاز در ایران ۸۰ درصد است، که دو برابر میانگین جهانی یعنی۳۰تا۳۵ درصد است، و موقعیت جغرافیایی استراتژیک، به عنوان پلی بین شرق و غرب، دسترسی به بازارهای پرتقاضا در ترکیه، پاکستان، عراق و حتی اروپا از طریق خطوط لوله یا LNG را تسهیل میکند. علاوه بر این، تولید گاز ایران در سال ۲۰۲۵ بیش از ۱ درصد رشد خواهد داشت، و برنامههای توسعهای مانند سرمایهگذاری ۱۲۰ میلیارد دلاری در گاز طبیعی، ظرفیت را تقویت میکند.
پروژههای مینی الانجی در ایران، هرچند نوپا، پالسهای امیدوارکنندهای نشان میدهند. در فوریه ۲۰۲۵، ساخت اولین کارخانه مینی الانجی در جزیره کیش با هدف مایعسازی گاز فلر و صادرات آن برای تأمین نیازهای صنعتی داخلی و تولید ارز خارجی آغاز شد، این پروژه، که ظرفیت کل چهار واحد آن حدود ۱۸۰ هزار تن در سال است، بخشی از استراتژی برای بهرهبرداری از گازهای همراه نفت است.
طرح مذکور در مقیاس بزرگتربا پروژه Iran LNG با ظرفیت ۱۰.۸ میلیون تن در سال، پیشرفت ۵۰ درصدی دارد و تا پایان ۲۰۲۵ هدف گذداری شده است، در حالی که برنامهای برای رسیدن به ۱.۵ میلیون تن خروجی در ۲۰۲۶ وجود دارد. اگر این طرحها تکمیل شوند، ایران میتواند سهم خود از بازار LNG را از صفر فعلی به ۵-۱۰ درصد برساند و با قطر که همسایه و رقیب است در صادرات به آسیا رقابت کند.
اما آیا به واقع ایران میتواند به رتبههای برتر برسد؟ استعدادها میگویند بله، اما چالشها جدیتر از پاسخ ساده و سرراست به این پرسش هستند. تحریمهای بینالمللی، که دسترسی به فناوریهای مایعسازی و کشتیهای حمل را مسدود کرده، اصلیترین مانع است، ایران فاقد ظرفیت صادراتی LNG است و پروژههای قبلی مانند Iran LNG با میلیاردها دلار ضرر کنار رفتهاند.
علاوه بر این، تمرکز بر مینی الانجی برای ذخایر ایزوله مناسب است، نه برای غولهایی، چون ایران که به پروژههای بزرگ نیاز دارد. ریسکهای ژئوپلیتیکی و نوسانات بازار جهانی، که قطر و آمریکا را با ثباتتر میکند، رقابت را سختتر میسازد.
با این حال، اگر تحریمها برداشته شوند ایران میتواند تولید را سریع افزایش دهد و به دلیل ذخایر داخلی از مزیت هزینه پایین برای نفوذ به بازارهای همسایه استفاده کند. در مقایسه با آمریکا که در آن بر شیل تمرکز دارد یا استرالیا با هزینه بریهای بالا، ایران میتواند با قیمت رقابتیتر یعنی در حدود ۵تا۶ دلار در هر میلیون BTU وارد شود و رتبه چهارم یا پنجم را تا ۲۰۳۰ کسب کند.
در نهایت، ایران استعداد بالایی برای توسعه مینی الانجی دارد. ذخایر بیرقیب، موقعیت برتر و نیروی انسانی متخصص نمونهای از این ظرفیت هاست. توسعه این صنعت نه تنها وابستگی به نفت را کاهش میدهد، بلکه امنیت انرژی منطقه را تقویت میکند و میلیاردها دلار درآمد صادراتی ایجاد مینماید. اما بدون رفع تحریمها و سرمایهگذاری در فناوری بومی، این پتانسیل به هدر خواهد رفت.
زمان آن رسیده که ایران از هیبت دارنده مخازن بزرگ، به تاثیر گذارنده برتر تبدیل شود و در بازار روبهرشد مینی الانجی، سهمی شایسته از آن خود کند. با شتاببخشی به پروژههایی، چون کیش، میتوانیم نه تنها به قطر و آمریکا نزدیک شویم، بلکه بازارهای نوظهور را هم تحت تاثیر تجارت برتر خود قرار دهیم.