تاریخ انتشار: ۱۰:۰۲ - ۱۵ آبان ۱۴۰۴
اقتصاد ۲۴ بررسی می‌کند؛

زیان چند ده میلیاردی بانک جنجالی؛ آیا «ایران زمین» هم منحل می‌شود؟ / بانکی زیر سایه سنگین ناترازی مالی

بانک ایران زمین، با بیش از ۱۵ سال سابقه، حالا در نقطه‌ای ایستاده که آینده‌ای برایش متصور نیست مگر با مداخله فوری. زیان انباشته ۹۴ هزار میلیارد تومانی، بدهی ۵۵ هزار میلیاردی و هزینه‌های رو به افزایش، تصویری از بانکی می‌سازد که هر روز کوچک‌تر، بدهکارتر و ناتوان‌تر می‌شود. بانک مرکزی وعده داده است که اجازه نمی‌دهد هیچ بانکی سپرده‌گذاران را قربانی سوءمدیریت کند؛ اما تجربه‌های گذشته می‌گویند که در اقتصاد ایران، فاصله میان وعده و واقعیت، گاهی به اندازه کل سرمایه یک بانک است.

اقتصاد۲۴- دو هفته پس از انحلال رسمی بانک آینده و ادغام آن در بانک ملی ایران، حالا افکار عمومی و نهاد‌های ناظر چشم به فهرستی دوخته‌اند که نام پنج بانک دیگر را در خود دارد؛ فهرستی که معاون نظارت بانک مرکزی با صراحت از آن نام برده است: سرمایه، دی، سپه، ملل و ایران‌ زمین. محمدپور گفته است: الان به غیر از بانک آینده ۵ بانک ناتراز داریم، بانک‌های سرمایه، دی، سپه، ایران زمین و موسسه ملل جزو بانک‌های ناتراز ما هستند.

او گفته این پنج بانک «ناتراز»‌ هستند؛ یعنی هزینه‌ها و بدهی‌هایشان بیش از درآمد‌ها و دارایی‌هایشان است؛ و در میان آنها، یک نام بیش از بقیه جلب توجه می‌کند؛ بانک ایران‌ زمین، بانکی که از شعار «ارزش‌آفرینی برای ایرانی آباد» رسیده به رکورددار زیان در شبکه بانکی کشور. انحلال بانک آینده، نخستین گام رسمی بانک مرکزی برای اجرای سیاست تازه موسوم به ابزار گزیر بود؛ سیاستی که هدف آن نجات نظام بانکی از بانک‌های ناسالم است، پیش از آن‌که زیانشان دامان کل اقتصاد را بگیرد. حالا همه می‌پرسند: آیا نوبت بانک ایران‌ زمین رسیده است؟

روایت یک تولد پر امید در دهه ۹۰

بانک ایران‌ زمین در میانه دهه ۱۳۸۰ متولد شد؛ از دل شبکه‌ای از مؤسسات مالی و اعتباری که در سال‌های پیش از آن، با مجوز بانک مرکزی و در فضای رقابتی بازار پول، به سرعت رشد می‌کردند. در ابتدا هدف اعلام‌شده آن ساده بود: بانکی خصوصی برای حمایت از بنگاه‌های کوچک و متوسط و توسعه خدمات نوین بانکی.

به گزارش اقتصاد ۲۴، در مهرماه ۱۳۹۰، «ایران‌ زمین» وارد بورس تهران شد؛ با سرمایه‌ای ۴۰۰ میلیارد تومانی، چشم‌اندازی توسعه‌گرا و شعار‌هایی درباره ایجاد ارزش برای سهامداران. آن روز‌ها هنوز کسی نمی‌دانست همین سرمایه اندک، روزی در برابر کوهی از بدهی و زیان، فقط به عددی نمادین در ترازنامه بدل می‌شود. نخستین سال‌های فعالیت، آرام و همراه با سود‌های محدود بود، اما در دهه ۱۴۰۰ ورق برگشت.

رکود اقتصادی، افزایش نرخ سود، رقابت ناسالم میان بانک‌های خصوصی و در نهایت، بنگاه‌داری افراطی، ایران‌ زمین را به مسیر سقوط کشاند؛ مسیری که امروز در آستانه انحلال ایستاده است.

بانک زیان‌ساز قرن

اکنون، اما بر اساس آخرین صورت‌های مالی منتشرشده در سامانه کدال، بانک ایران‌ زمین در سال ۱۴۰۳ بیش از ۲۵ هزار و ۲۸۷ میلیارد تومان زیان خالص ثبت کرده است. این رقم در مقایسه با سال پیش از آن تا ۴۸ درصد افزایش یافته است. هم چنین به گزارش اقتصاد ۲۴، زیان انباشته بانک تا پایان همان سال به ۷۹ هزار و ۴۵۶ میلیارد تومان رسیده بود، در حالی که سرمایه ثبت‌شده‌اش همچنان ۴۰۰ میلیارد تومان باقی مانده و این یعنی زیان انباشته حدود ۲۰۰ برابر سرمایه اسمی بانک است.


بیشتر بخوانید: بانک آینده چگونه سرمایه مردم ایران را به خاکستر تبدیل کرد؟/ تحمیل بار ویرانی بر سیستم بانکی با روش خلق پول


بر اساس ماده ۱۴۱ قانون تجارت، وقتی زیان انباشته شرکتی از نصف سرمایه‌اش بیشتر شود، هیئت‌مدیره موظف است درباره ادامه فعالیت یا انحلال تصمیم بگیرد.
اما مساله اکنون این است که در مورد ایران‌ زمین، زیان نه تنها از نصف، بلکه از کل سرمایه چند صد برابر فراتر رفته است. در واقع، از نظر حقوقی، بانک سال‌هاست در وضعیت ورشکستگی قرار دارد؛ فقط هنوز رسماً اعلام نشده است.

هر ساعت، سه میلیارد تومان زیان

هر چه زمان برای بانک ایران زمین پیش می‌آید، اعداد تازه‌تر نیز تصاویر تیره‌تری نشان می‌دهند. در شش‌ ماه نخست سال ۱۴۰۴، ایران‌ زمین بیش از ۱۴ هزار و ۲۲۲ میلیارد تومان زیان خالص ثبت کرده است.

اگر این رقم را تقسیم بر زمان کنیم، معنای تکان‌دهنده‌ای دارد: بانک در هر ماه حدود ۲٬۳۷۰ میلیارد تومان، در هر روز حدود ۷۶ میلیارد تومان و در هر ساعت بیش از سه میلیارد تومان زیان می‌سازد.

به عبارت ساده، هر دقیقه‌ای که سپرده‌گذاران تصور می‌کنند سرمایه‌شان در حال سوددهی است، در ترازنامه بانک، چند میلیون تومان از دارایی‌شان دود می‌شود و به هوا می‌رود.


بیشتر بخوانید: انحلال بانک آینده؛ شکست مطلق بنگاه‌داری در نظام بانکی ایران/ ادغام بدون اصلاح، دردی از ناترازی‌ها حل نمی‌کند


این ارقام، بانک ایران‌ زمین را در فهرست زیان‌سازترین بانک‌های خصوصی کشور قرار داده است.

زیان هر سهم بانک (با نماد «وزمین») اکنون به ۳۵٬۵۵۷ ریال رسیده؛ رقمی که ارزش سهام را در بازار سرمایه به پایین‌ترین سطح تاریخی خود رسانده و بسیاری از سهامداران خرد را به صف اعتراض کشانده است.

از شعار توسعه تا بنگاه‌داری افراطی

اما چه شد که بانکی با شعار «توسعه پایدار» به چنین وضعیتی افتاد؟ به نظر می‌رسد که پاسخ را باید در ساختار ناکارآمد بانک‌های خصوصی ایران جست. بانک ایران‌ زمین مانند بسیاری از رقبای خصوصی خود، به‌جای تمرکز بر تأمین مالی تولید و ارائه تسهیلات خرد، به مسیر پرریسک بنگاه‌داری رفت.

بخش بزرگی از منابع بانک صرف خرید املاک، سهام شرکت‌های وابسته و پروژه‌های ساختمانی شد؛ دارایی‌هایی غیرمولد که طبق مقررات بانک مرکزی باید فروخته می‌شدند، اما هرگز فروخته نشدند.

نتیجه نیز آن شد که منابع بانک قفل شدند، نقدینگی از بین رفت و ترازنامه‌اش روزبه‌روز فربه‌تر، اما بی‌جان‌تر شد.

در کنار این بنگاه‌داری عجیب و غریب، هزینه‌های اداری و عمومی بانک نیز با سرعتی عجیب بالا رفت؛ چنان که فقط در سال ۱۴۰۳، بیش از ۳٬۱۹۴ میلیارد تومان هزینه اداری و عمومی برای این بانک ثبت شد که نسبت به سال قبل ۲۳ درصد رشد داشت.
هم چنین به شکل حیرت انگیزی نیز در نیمه نخست ۱۴۰۴، این هزینه‌ها ۸۵ درصد افزایش یافت و به ۲٬۲۱۰ میلیارد تومان رسید. این بدان معناست که مدیران بانک در حالی که ترازنامه در حال فروپاشی است، ساختار هزینه‌ها را کوچک نکرده‌اند؛ بلکه گسترش داده‌اند.

بدهی‌های نجومی و سپرده‌های پرهزینه

به گزارش اقتصاد ۲۴، در بخش بدهی‌ها، بحران آشکارتر است. بر اساس صورت‌های مالی، بدهی بانک ایران‌ زمین به سایر بانک‌ها و مؤسسات مالی در پایان سال گذشته ۳۱ هزار میلیارد تومان بود، اما در نیمه نخست امسال یعنی سال ۱۴۰۴، این رقم با ۷۸ درصد رشد از ۵۵ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان نیز گذشته است. در همین حال سپرده‌های مشتریان نیز به حدود ۱۲۶ هزار میلیارد تومان رسیده‌اند؛ اما مشکل آنجاست که بخش زیادی از این سپرده‌ها با نرخ‌های سود بالا جذب شده‌اند.


بیشتر بخوانید: چرا در برابر ناترازی بانک آینده ۶ سال سکوت شد؟/ اگر اموال مصادره نشود، به جیب مردم دست‌اندازی شده است


در واقع، بانک برای حفظ سپرده‌ها، سودی پرداخت می‌کند که درآمد عملیاتی‌اش کفاف آن را نمی‌دهد. نتیجه این روند همان «ناترازی» مزمن است؛ یعنی رشد بدهی‌ها سریع‌تر از رشد دارایی‌ها در این بانک شده است. در همین حال یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس اخیراً فاش کرد که برخی بانک‌های خصوصی، از جمله ایران‌ زمین، تا ۴۰ درصد بیش از حد مجاز از منابع بانک مرکزی اضافه‌برداشت داشته‌اند.

این به زبان ساده یعنی بانک برای پرداخت تعهداتش، دست در جیب بانک مرکزی کرده است؛ اقدامی که مستقیماً پایه پولی را بالا می‌برد و به افزایش تورم دامن می‌زند.

زیان انباشته‌ای که از کنترل خارج شد

یکی دیگر از ارقام نگران کننده درباره این بانک مساله زیان انباشته آن است. زیان انباشته بانک ایران‌ زمین در پایان شهریور ۱۴۰۴ به ۹۴ هزار و ۵۲۳ میلیارد تومان رسیده؛ یعنی ۲۳۶ برابر سرمایه ثبت‌شده؛ و در تاریخ بانکداری خصوصی ایران، چنین نسبت فاجعه‌باری بی‌سابقه است. این عدد فقط نشانه ضعف مدیریتی نیست، بلکه هشداری جدی برای نظام پولی کشور است.

کارشناسان می‌گویند وقتی بانکی در چنین سطحی از ناترازی قرار دارد، هر تأخیر در اصلاح، هزینه‌ای سنگین برای بانک مرکزی و در نهایت برای جامعه خواهد داشت. به تعبیر یکی از مدیران پیشین بانک مرکزی، «بانک‌های ناتراز مثل بمب ساعتی هستند؛ هرچه دیرتر عمل کنیم، انفجارشان خسارت بیشتری خواهد داشت.»

پرونده قضایی و وعده‌هایی که محقق نشد

بانک ایران‌ زمین تنها با بحران مالی روبه‌رو نیست؛ پرونده‌های حقوقی و قضایی هم بر سر آن سایه انداخته‌اند. چنان که در شهریور ۱۴۰۳، قوه قضاییه رأی قطعی در پرونده تخلفات مدیران پیشین صادر کرد. طبق حکم، بخشی از دارایی‌های ناشی از تخلفات باید به بانک بازگردانده و بدهی‌ها به بانک مرکزی تسویه می‌شد. آن زمان، برخی مقامات وعده دادند که با اجرای این حکم، بانک از ناترازی خارج می‌شود.

اما صورت‌های مالی شش‌ماهه بعد نشان داد که وعده‌ها رنگ واقعیت نگرفته‌اند. نه‌تنها ناترازی کاهش نیافته، بلکه به گفته کارشناسان، «ترازنامه بانک حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان عدم تعادل ساختاری دارد.»

بانک مرکزی و مساله اصلاح یا انحلال؟

انحلال بانک آینده و ادغام آن در بانک ملی، نخستین تجربه عملی اجرای چنین طرحی بود که در نظام بانکی ایران بود؛ سیاستی که اجازه می‌دهد بانک‌های ناسالم بدون سرایت زیانشان به کل شبکه بانکی تعیین تکلیف شوند.

اکنون همه نگاه‌ها به گام دوم این سیاست دوخته شده است. آیا بانک مرکزی سراغ ایران‌ زمین خواهد رفت؟

چرا ایران‌ زمین مهم است؟

اما اهمیت پرونده ایران‌ زمین فقط در زیان انباشته آن نیست. این بانک یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های خصوصی در جذب سپرده‌های خرد است.

صد‌ها هزار سپرده‌گذار حقیقی، از شهر‌های کوچک تا کلان‌شهرها، بخشی از پس‌انداز خود را در این بانک نگهداری می‌کنند. هرگونه بی‌ثباتی در وضعیت آن می‌تواند موجی از نگرانی و بی‌اعتمادی در میان مردم ایجاد کند؛ تجربه‌ای که در ماجرای مؤسسات مالی دهه ۹۰، هزینه‌های اجتماعی و سیاسی سنگینی به همراه داشت.


بیشتر بخوانید: بانک آینده در صدر وام‌دهی به خودی‌ها/ عبور مانده تسهیلات اشخاص مرتبط بانک‌ها از ۳۰۷ هزار میلیارد تومان


به گزارش اقتصاد ۲۴، واقعیت آن است که بانک ایران‌ زمین فقط یک نمونه از بحرانی بزرگ‌تر است. ساختار بانکی ایران در دو دهه گذشته با رشد افسارگسیخته بانک‌های خصوصی، نظارت ناکافی و رقابت برای جذب سپرده با سود‌های غیرواقعی، از مسیر اصلی منحرف شد.

بانک‌ها به جای واسطه‌گری مالی، به بنگاه‌داران بزرگ تبدیل شدند؛ زمین خریدند، برج ساختند و منابع مردم را در دارایی‌های غیرمولد حبس کردند. نتیجه، شبکه‌ای از بانک‌های به ظاهر خصوصی بود که عملاً برای بقا، به منابع بانک مرکزی وابسته‌اند. به گفته یکی از اقتصاددانان مستقل «وقتی یک بانک خصوصی از بانک مرکزی استقراض می‌کند تا سود سپرده‌گذار بدهد، دیگر خصوصی نیست؛ فقط خصوصیِ بدهکار است.»

نقش بانک مرکزی و آزمون اعتماد

در چنین شرایطی، سیاست‌گذاران پولی با دو گزینه دشوار روبه‌رو هستند: اصلاح یا انحلال. اصلاح به معنای تزریق منابع جدید و تغییر مدیریت است؛ اقدامی پرهزینه و زمان‌بر است. انحلال نیز به معنای ادغام در بانک دولتی یا تسویه تدریجی است؛ اقدامی که می‌تواند موج روانی ایجاد کند. بانک مرکزی می‌کوشد تعادلی بین این دو مسیر پیدا کند؛ اما موفقیت آن، به شفافیت و سرعت تصمیم‌گیری بستگی دارد.

تجربه بانک آینده نشان داد که تأخیر در تصمیم، تنها عمق بحران را بیشتر می‌کند. اکنون که پرونده ایران‌ زمین روی میز ناظران مالی است، شاید فرصت زیادی باقی نمانده باشد.

بانک ایران‌ زمین؛ نماد ناترازی مزمن

بررسی کارشناسان نشان می‌دهد که زیان‌دهی ایران‌ زمین فقط یک مسأله حسابداری نیست، بلکه نشانه‌ای از ناترازی مزمن در شبکه بانکی ایران است.

وقتی بانکی با سرمایه اولیه ۴۰۰ میلیارد تومانی، زیان ۹۴ هزار میلیاردی دارد، یعنی کنترل از دست رفته و هر ریال زیان در چنین بانکی، در نهایت از جیب مردم، بودجه عمومی و پایه پولی جبران می‌شود.

در واقع، ناترازی بانک‌های خصوصی مانند ایران‌ زمین، به یکی از عوامل پنهان تورم تبدیل شده است؛ چراکه اضافه‌برداشت از بانک مرکزی، خلق پول بدون پشتوانه و افزایش نقدینگی را به همراه دارد. این همان چرخه‌ای است که تورم ساختاری ایران را تغذیه می‌کند.

سقوط اعتماد و نیاز به شفافیت

شاید مهم‌ترین پیامد بحران ایران‌ زمین، نه در ترازنامه، بلکه در افکار عمومی باشد. در شرایطی که مردم بار‌ها شاهد ورشکستگی مؤسسات مالی و بانکی بوده‌اند، هر خبر از «ناترازی» کافی است تا صف برداشت سپرده‌ها تشکیل شود. اعتماد عمومی به نظام بانکی، سرمایه‌ای است که بازسازی آن سال‌ها زمان می‌برد. در چنین فضایی، پنهان‌کاری یا تاخیر در اطلاع‌رسانی، فقط بحران را تشدید می‌کند.

بانک ایران‌ زمین، با بیش از ۱۵ سال سابقه، حالا در نقطه‌ای ایستاده که آینده‌ای برایش متصور نیست مگر با مداخله فوری. زیان انباشته ۹۴ هزار میلیارد تومانی، بدهی ۵۵ هزار میلیاردی و هزینه‌های رو به افزایش، تصویری از بانکی می‌سازد که هر روز کوچک‌تر، بدهکارتر و ناتوان‌تر می‌شود.

بانک مرکزی وعده داده است که اجازه نمی‌دهد هیچ بانکی سپرده‌گذاران را قربانی سوءمدیریت کند. اما تجربه‌های گذشته می‌گویند که در اقتصاد ایران، فاصله میان وعده و واقعیت، گاهی به اندازه کل سرمایه یک بانک است. در نهایت، اگر اصلاحات ساختاری جدی آغاز نشود، بانک ایران‌ زمین نیز دیر یا زود سرنوشتی مشابه بانک آینده خواهد یافت. تنها تفاوت این است که این بار، هشدار‌ها پیش از فروپاشی شنیده شده‌اند؛ اما آیا کسی گوش می‌دهد؟

ارسال نظر